دکتر محمد بقایی(ماکان) محقق عرفان و فلسفه در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد دیدگاه مولانا به عقل گفت: مسأله عقل و عشق، موضوعی بوده که پیوسته در دنیای فلسفه و عرفان مورد تعارض بوده است و فیلسوفان و عارفان هر یک سعی کردند که دیدگاه های خود را در خصوص عقل و عشق به کرسی بنشانند.
وی افزود: فلاسفه همیشه اندیشیدن را بر شهود ترجیح داده اند و عارفان برعکس شهود یا دریافت های قلبی را مقدم بر یافته های عقلی دانسته اند و در این خصوص شواهدی ذکر کرده اند که عقل نتوانسته به مرتبه ای دست یابد که شهود به آن راه پیدا کرده است.
بقایی در ادامه سخنانش اظهار داشت: حقیقت این است که اگر بخواهیم و شهود را در دنیای عرفان و همچنین در دنیای فلسفه مورد بررسی تطبیقی قرار دهیم، طبیعی است که هر انسانی براساس حکم عقل زندگی خویش را پیش می برد، اما آنچه که عارفان درخصوص عقل بیان داشته اند مقصود عقل جزئی یا عقلی است که به مسائل دنیوی توجه دارد وگرنه در همان بیت معروف که مولانا می گوید: «پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بی تمکین بود» به عنوان عارفی که می خواهد شهود را مقدم بر عقل بداند.
این نویسنده کشورمان با اشاره به اینکه در همین مثال که خود او برای بیان این منظو ذکر می کند از منطق ارسطویی یعنی از یک فرمول بسیار متداول دنیای فلسفه استفاده می کند، تصریح کرد: بقیه کسانی هم که عقل را به نوعی نقد کرده اند مثل «برگسون» که شهود را مقدم بر عقل می داند یا «ابن تیمیه» که احکام شرع را مقدم بر عقل می داند. در واقع وقتی می خواهند نظریات خود را به اثبات برسانند باز هم از برهان ها و دلایل عقلی استفاده می کنند.
این محقق با تأکید بر اینکه اما آنچه که به طور خلاصه می توان گفت این است که هیچ یک از عارفان به خلاف آنچه که برخی می پندارند عقل را کاملا مردود نمی شمارند که فقط به شهود توجه داشته باشد، بیان کرد: بلکه نظر آنان این است که در زندگی دو عامل مهم برای تشخیص و دستیابی به حقیقت وجود دارد؛ یکی عقل و دیگری شهود یا دنیای قلب است که گاه به عشق تعبیر می شود.
وی با بیان اینکه عارف معتقد است اگر زندگی را به گردونه ای تشبیه کنیم که دارای دو مرکب باشد، عنان و اختیار بیشتر این گردونه باید با مرکب شهود باشد، افزود: به عبارت دیگر چراغ راه زندگی باید با روغن معرفت شهودی روشن شود، ضمن اینکه برای روشن کردن چنین چراغی باید از توانایی های عقلی هم کمک گرفت، اما فیلسوفان چنین نمی اندیشیند.
بقایی(ماکان) با بیان اینکه اکابر فلاسفه معتقدند لذت یک لحظه اندیشیدن با همه دنیا قابل قیاس نیست، گفت: آنان عشق را در دنیای تفکر می اندیشیند، اما باید توجه داشت که یافته های فکری بدون مصداق خارجی معنای چندانی نمی تواند داشته باشد. تفکر زمانی می تواند دارای فایده باشد که در آن مصداق خارجی وجود داشته باشد و تفکر انتزاعی خواه در دنیای فلسفه باشد یا در هر عرصه دیگری، در حقیقت ناکارآمد خواهد بود.
این نویسنده با بیان اینکه به نظر می رسد عارفانی که مثل مولانا تفکر انتزاعی را چنانچه که در دنیای فلسفه و عقل حاکمیت داشته است را نفی می کنند دیدگاهشان پذیرفتنی تر و با جهان واقع بیشتر قابل تطبیق است، اذعان کرد: از این رو در مثنوی شواهد بسیاری می یابیم که تفکرات انتزاعی از نوع افکار فلاسفه که بیشتر علاقه مند به مفاهیم مجرد هستند مورد نقد و بررسی و نهایتا نفی قرار می گیرد.
نظر شما