دکتر مهدی گلجان مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه به عنوان یک استاد دانشگاه که ارتباط مستقیم با نسل جوان دارید، ارتباط آنها را با تاریخ انقلاب اسلامی چطور میبینید گفت: خیلی ساده بگویم هنوز نسل جدید ما با ادبیات انقلاب اسلامی و تاریخ آن رابطهای عمیق نیافته و این ایرادی است که به امثال بنده برمیگردد و همچنین به کسانی که در تولید یا بازپروری این ادبیات و تاریخ نقش داشتهاند. نسل امروز باید به نحوی خود را در ایران امروز ببیند، بعد از خود سوال کند، این ایران امروز چه پیشینهای دارد و به دنبال گذشته و هویت تاریخیاش بگردد.
مدیر مسئول «ایران امروز» افزود: پس از آن ما باید با ادبیاتی که برای نسل امروز است، با وی همراه شویم و او را با پیشینهاش آشنا کنیم. یکی از ایرادهایی که در بسیاری از کتب تاریخی مشاهده کردم، این است که ما بعضا با همان ادبیات 3دهه پیش با نسل امروز صحبت میکنیم. مثلا به کتابهای تاریخی انقلاب اسلامی که عمدتا تلاش دارند نسل جدید را با انقلاب اسلامی آشنا کنند، نگاه کنید؛ بیشتر آنها با ادبیات امروز همخوانی ندارند؛ از اصطلاحات گرفته تا واژگان تخصصی. مثلا در آن روزگار واژگان و مفاهیمی چون گفتمان نداشتیم یا حداقل کاربردی نداشت. نسل امروز هم در واژگان و هم در بسیاری از موارد، نسل امروز است نه نسل دیروز؛ بنابراین باید با این نسل به زبان خودش سخن گفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در مورد اینکه یک تعبیری وجود دارد مبنی بر اینکه در بازگویی رخدادهای تاریخی باید عالمانه و بیطرف حرف زد. آیا عالمانه حرف زدن در تاریخ به معنای بیطرفانه حرف زدن است؟ اینکه علم بیطرف است در مورد تاریخ صدق میکند؟ اظهارداشت: از زمانی که تاریخ علم میشود؛ همیشه این مساله مطرح بوده که تاریخ علمی یعنی چه؟ تاریخ علمی یعنی تاریخی که در خدمت علم و علمی که در خدمت تاریخ است. اگر علم در خدمت تاریخ باشد، چه اتفاقی باید رخ بدهد و اگر تاریخ در خدمت علم باشد، چطور؟
گلجان افزود: من در خیلی از مجالس و محافل علمی از دفاعیههای دانشجویی گرفته تا جلسات نقد و بررسی و... دیدهام که خیلی از دوستان میگویند تاریخ باید مانند علم بیطرف باشد؛ گویا علمی بودن مساوی با بیطرف بودن است. چه کسی گفته علمی بودن یعنی بیطرف بودن؟ اصلا علمی بودن خودش قید است بر تاریخ. یعنی شما تاریخی را میخوانی که مبانی اولیه آن را فلسفه پایهریزی کرده و علم بیطرف نیست. علم خودش را بیطرف نمیداند؛ آن وقت ما علم را بیطرف میدانیم. گویا هر چه علمی بود درست است و هر چه غیرعلمی، نادرست.
مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: علم یک جهانبینی و متری دارد که ما به آن جهانبینی علمی میگوییم؛ یعنی جهان را از پشت عینک علم دیدن نه بدون عینک دیدن. تاریخ هم وقتی علم شد همین مختصات را به خود گرفت. علم در فرهنگ غربی فقط و فقط به معنای علم تجربی است، در حالی که ما در فرهنگ خود دانایی در برابر جهل و معارف دینی و مذهبی را نیز داریم. این علم تجربی آن قدر موجه و ارزشی نمایان شد که هر چیز به صفت و لقب آن میآمد، مقبولیت مییافت.
مدیر عامل بنیاد اندیشه اسلامی در پاسخ به این مطلب که علم تجربی یک سری پیشفرضهای دارد که بیطرفی آن را رد میکند گفت: بله، علم تجربی جدید پیشفرضهای مهمی دارد که مهمترین آنها این است که کاری به حقیقت ندارد و فقط و فقط واقعیت را تفسیر میکند. اکنون باید پرسید کسانی که به دنبال تاریخ علمی هستند آیا باز هم معتقدند که بیطرفانه حرف زدن در تاریخ یعنی علمی حرف زدن؟ علم امروز هدفگرا نیست؛ بلکه کمیتگرا است؛ مادی است؛ با رازآلودگی مخالف است. همه این پیشفرضها، قضاوتهای علمی هستند.
مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس یادآورشد: این را باید دانشجویان تاریخ بدانند که قضاوتهای علمی تاریخ، همواره قضاوتهای بیطرفانه نیست؛ بلکه کاملا طرفدارانه و پر از پیشفرضهایی است که بر نتیجهگیری علمی تاثیر میگذارد. در تعریف علم جدید، علوم همه با روشهای آنها تعریف میشوند؛ مثلا فیزیک روشی است برای شناخت حرکت، سکون، شتاب و..؛ شیمی روشی است برای شناخت مواد؛ ریاضی روشی است برای شناخت اعداد و مسایل مربوط به آن. این مساله در علوم انسانی هم رایج شده؛ مثلا حقوق روشی است برای شناخت حق از غیر حق. یعنی متدولوژی امروزه با خود علم برابری میکند.
گلجان عنوان کرد: بنابراین تاریخِ علمی، یعنی روشی برای شناخت واقعیتهای تاریخی مبتنی بر اسناد و مدارک واقعی و قابل حس. ما 3 جهانبینی علمی، دینی و فلسفی داریم و تاریخ به هر کدام که وابسته باشد، بیطرفیاش را از دست میدهد. پس ما تاریخ بیطرف نداریم و علمی بودن هم به معنای بیطرفی نیست. مثلا به حرکتهای مردمی و انقلابهای کشورهای اسلامی و عربی نگاه کنید. عدهای آن را بیداری اسلامی را میخوانند؛ عدهای به عمد تلاش دارند آن را بهار عربی بخوانند؛ عدهای میگویند بهار بیداری، بیداری عربی و... . اکنون بیطرف کدام تعبیر است؟
مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در مورد اینکه پس از این حساب چیزی به نام مورخ بیطرف هم معنا پیدا نمیکند؟ گفت: بله. برخی دانشجویان از من میپرسند که کدام مورخ بیطرف سخن گفته؟ میگویم هیچ مورخی. اصلا مورخی نداریم که بیطرف باشد. حتی کسانی که ادعا میکنند علمی حرف میزنند، همه و همه طرفدارانه حرف میزنند. بنابراین تاریخ طرفدارانه است. ما در فلسفه تاریخ به دانشجویان میگوییم شما فکر میکنید تاریخ میخوانید؟ نه شما برداشتهای ذهنی مورخان را میخوانید. اگر بیهقی میخوانید یعنی ذهن بیهقی را مطالعه میکنید. همینطور طبری و دیگران. پس آن تاریخی که به تعبیر بعضیها عادلانه است، کجاست؟!
گلجان افزود: علم از درک حقیقت و گوهر اشیا و وقایع عاجز است و خود نیز این را میداند و چون غایت ندارد؛ تعاریفش همیشه جای شک و تردید دارند. مثلا برخی با چراغ علم به معنای امروزیاش سراغ قصصالانبیای ابن کثیر دمشقی میروند؛ معلوم است نتیجه چیست. دانشجوی ما نیز شگفتزده میماند که پس تاریخ علمی عجب محک خوبی است. در حالی که مگر میشود تاریخ انبیا را که با جهانبینی دینی پیشفرض شده با علم تاریخ به معنای امروزیاش که جهانبینی علمی را پیشفرض قرار میدهد، تفسیر کرد. البته این به این معنا نیست که عالمانه حرف زدن در تاریخ درست نیست یا هست؛ نمیخواهم بگویم چه درست است و چه نادرست.
وی ابراز کرد: مسلما عالمانه حرف زدن جزو لاینفک تفکر ماست، ولی باید توجه داشت که عالمانه حرف زدن به معنای امروزیِ علم، دلیلی بر درست بودن نیست. مسلما خود علم هم یافتههای خود را صد درصد درست نمیداند. اصولا اگر کسی در علم امروز به معنای تجربی آن، صد درصد حرف بزند، سخن غیرعالمانه گفته است. مهم این است که شما به جهانبینی نهفته در هر تئوری مطلب توجه داشته باشید. شناخت پیشفرضهای یک نظریه، شاید به اندازه خود آن و البته گاهی بیش از آن نظریه، اهمیت دارد
مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در مورد اینکه دانشجوی تاریخ چه طور میتواند از چنین برداشتهایی در امان باشد نیز بیان داشت: دانشجوی تاریخ امروزی باید بداند که علم تاریخ با واقعیتها سر و کار دارد نه حقیقتها و باید مراقب باشد واقعیتها را حقیقت جلوه ندهد؛ چون یک آسیب جدی نگرش علمی در تاریخ همین است که بر اثر مرور زمان و مثال آوردن از یک، دو یا سه حادثه واقعی در کنار هم، یک فرمول حقیقی یا یک حقیقت در ذهن مخاطب ایجاد میشود. خیلی باید مراقب بود که نگرش علمی، واقعیتها را فقط واقعیت نشان دهد نه حقیقت. چون نشان دادن حقیقت کار علم نیست؛ هر چند علم در بسیاری از موارد آن قدر در ذهن مخاطب اعتقاد و ایمان به وجود میآورد که پای در گلیم حقیقتیابی هم مینهد.
گلجان ادامه داد: در دوران دانشجویی نخستین کتابی که در مورد فلسفه تاریخ به شکل آکادمیک خواندم «تاریخ در ترازو» اثر عبدالحسین زرینکوب بود. همان ابتدای کار سوالم این بود که آیا تاریخ به ماهو میتواند ترازو باشد؟ یعنی اصل و اساس و معیار قرار گیرد؟ تاریخ را هم باید در ترازوی ذهن و معرفت بشر سنجید و البته این همان چیزی است که گفتم؛ دیگر تاریخ ندارید، بلکه ذهن تاریخی دارید. ما باید این مساله را به علمای علم تاریخ یادآوری کنیم که علم تاریخ فقط میخواهد واقعیتها را واقعی نمایان سازد، یعنی آنچه بودهاند و قرار نیست حقایق را بر ما آشکار سازد. فهم ما از استنادهای علمی نیز باز فهم ما است نه حقیقت. نشان دادن حقیقت کار دین است و نشان دادن ماهیت کار فلسفه.
وی عنوان کرد: در نگاه علمی تاریخ هر حادثهای وقتی پایان مییابد، واقعیت تاریخیاش تمام میشود؛ اما حقیقت تاریخیاش چطور؟ علم تاریخ دیگر به این کار ندارد، یعنی نمیتواند کار داشته باشد.
مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در مورد اینکه این نگاه واقعیتمحور مطمئنا پیامدهای خواهد داشت و مورد سواستفاده قرار خواهد گرفت گفت: مولوی در حکایتی میگوید یک قوچ، گاو و شتر با هم همراه شدند. در راه مقدار کمی علف پیدا کردند. گفتند بیایید ببینیم کدام یک سابقه بیشتری داریم؛ یعنی به اصطلاحِ علمِ تاریخ، کدام یک سابقه تاریخی بیشتری داریم. قوچ گفت من برادر همان قوچی هستم که خداوند برای حضرت ابراهیم فرستاد تا اسماعیل را قربانی نکند. گاو گفت آدم که به زمین آمد خداوند یک جفت گاو به او داد، من یکی از آنها هستم. شتر که مانده بود چه ادعایی بکند، گفت: که مرا خود حاجت تاریخ نیست --- کین چنین جسمی و عالی گردنیست.
گلجان افزود: شتر به واقعیت نگاه کرد، نه امری که غیرواقعی است. واقعیت این است که من الان قدرت دارم و از قدرتم باید استفاده کنم. این قدرت در دنیای امروز علم است؛ آن هم علم به معنای تجربی آن نه دینی و فلسفی. همان چیزی که فوکو گفت؛ دانش و قدرت 2 کلیدواژه اصلی گفتمان علمی بشر امروز است. داستان مولوی میخواهد بگوید چگونه قدرتمندان با قدرت خویش، خود را مُجاز به هر عملی میدانند؛ چراکه تعبیر آنها از تاریخ همین واقعیت امروزی آن است نه حقیقتی که پشت این واقعیتها نهفته است. شتر به اتکای قدرتش صفحه بازی شطرنج را بر هم میزند و میگوید تاریخ چیست؟ علم امروز به معنای Science نیز صفحه را مال خود میکند و میگوید واقعیت در دست من است و تمام.
وی ادامه داد: اصلا این تاریخ علمی امروزی برای همین قدرتمندان درست شده است. در تاریخنگاری علمی از چشم خداوند به انسانها و اعمالشان نگاه نمیشود؛ در حالی که در تاریخنگاری دینی از چشم خداوند به انسانها و اعمالشان نگاه میشود. شما به سریال معروف Lost نگاه کنید و اینکه چگونه تولید معنا میکند و میخواهد مفهوم آخرالزمانی را دچار تزلزل نماید. Lost میخواهد بگوید انتظار ناجی، امری نادرست است و رهبری را در جهان امروز با مفهوم نظم نوین جهانی پیوند میدهد. چگونه رهبر به وجود میآید و چگونه تقدیر نامش ترس میشود و اگر بر آن چیره شدی، دیگر تقدیری وجود ندارد.
گلجان افزود:این سریال به دنبال آن است که فلسفه لذتجویی و کامیابی را بر آخرتگرایی تسلط بخشد؛ عبارت خالکوبی شده روی بازوی چارلی را به یاد بیاورید: Living is easy with eyes closed. نامگذاری شخصیتها در این سریال نیز کاملا هوشمندانه است. جان لاک یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای این سریال همنام یکی از بزرگترین فیسلوفهای قرن 17 میلادی است که تفکراتش بیشترین تاثیر را بر ولتر و ژان ژاک روسو و عصر روشنگری و انقلابیان آمریکایی گذاشت و این تأثیر را میتوان در اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا نیز مشاهده کرد.
وی یادآورشد: لاک مفهوم «خود»، یا «خویشتن» را دوباره تعریف کرد. مورخان فلسفه معتقدند نوشتاری دربارۀ درک انسان اثر جان لاک، نقطۀ آغاز مفهوم نوین «خویشتن» در غرب است. در این سریال نیز جان لاک نقطه آغاز نگاه متفاوت به جزیره و ایمان به خاص بودن آن است و اوست که موجبات تغییر جک شپرد را فراهم میکند. این همه در تبلیغ و ترویج این سریال تلاش شد، برای اینکه تاریخ علمی یعنی همین: قدرت داریم، با قدرتمان تاریخ را میسازیم. به نظر من این سریال یکی از مهمترین سریالهای جهان است و دقیقا همین موضوع را بررسی میکند که تاریخ یعنی قدرت و دانش، همان حرف فوکو. البته گفتههای من به معنی نفی تاریخ علمی نیست؛ بلکه تاریخ علمی برای بشر بسیار هم سودمند است؛ اما دانشجویان ما باید به آسیبشناسی تاریخنگاری علمی و فواید بسیار ارزنده آن واقف شوند.
مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در مورد عبرت گرفتن از تاریخ علمی گفت: شاید به تعبیری، چون در تاریخ علمی با حقیقت کاری نداریم، نمیتوانیم از آن عبرت بگیریم؛ یعنی از مَجاز به حقیقت عبور کنیم. عبرت یعنی حرکت از چیزی به چیزی دیگر؛ حرکت از سوی واقعیت و رفتن به سوی حقیقت. به همین جهت تاریخ علمی شاید بتواند به رشد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و اقتصادی بشر کمک کند، آن هم با در نظر گرفتن واقعیتها؛ اما مسلما نمیتواند به رشد معرفتی بشر کمک کند.
گلجان بیان داشت: رشد معرفتی بشر در سایه حقیقتیابی او ممکن میشود. مبحث عبرت گرفتن از تاریخ از درون دین تولید میشود نه از درون علم. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «فاعتبروا یا اولیالابصار» (عبرت بگیرید ای اولیالابصار). حال اولیالابصار چه کسانی هستند؟ همان کسانی که خیلی زود فهمیدهاند که دنیا دو وجه دارد: مجازی و حقیقی. مجازی یعنی همان صورت واقعی؛ حقیقی آن صورتی است که ما آن را نمیبینیم. لذا آنها میتوانند عبور کنند و از مجاز به حقیقت برسند؛ بنابراین اولیالابصار یعنی صاحبان بصیرت. همچنین خداوند در پایان سوره یوسف میفرماید: «لقد کان فی قصصهم عبره لاولیالالباب».
وی افزود: در قرآن هر جا اشارهای به تاریخ شده یا نظری بیان میشود، حتما تذکر داده میشود که تنها به خواندن قصه اکتفا نکنند و عبرت بگیرند. مولوی نیز میگوید:ای برادر قصه چون پیمانه است --- معنی اندر وی مثال دانه است؛ منظور مولوی این است که پیمانه را رها کن و به دانهها توجه کن یا دستکم به اندازه دانهها به آن توجه نکن.
مدیر عامل بنیاد اندیشه اسلامی در مورد اینکه با توجه به تحول تاریخنگاری در ایران پس از انقلاب اسلامی، مهمترین تفاوتهای این شیوه با پیش از انقلاب چیست گفت: تا پیش از شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی، جریانهای عمده تاریخنگاری در ایران محدود به فلسفههای تاریخی و سنتهای تاریخنگاری غرب بود. بخش قابل ملاحظهای از نگاه غربی به تاریخ ایران خاستگاهی مدرنیستی و ریشهای هگلی دارد. ناسیونالیسم، لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی 3 گرایش عمده و مسلط بر نگاه و تفکر مورخان متأثر از مکاتب تاریخنگاری غربی است. ناسیونالیسم اندیشههای نژادی را تبلیغ میکند و در ایران نیز انعکاس این تفکر چهره خود را در ضدیت با اعراب مسلمان نشان میدهد. سوسیالیسم نیز انسان را موجودی اقتصادی فرض کرده و مورخان متأثر از این تفکر، هدفِ تبیین و تحلیل تاریخ براساس نظام، ساختار و انگیزشهای اقتصادی را دنبال کردهاند.
مدیر عامل بنیاد اندیشه اسلامی افزود: در تفکر لیبرال دموکراسی نیز تأکید اصلی بر مفاهیمی چون آزادی و حاکمیت ملی است. وجه مشترک جهتگیریهای 3 گرایش ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی نادیده گرفتن و کمرنگ کردن نقش مثبت مذهب و نیروهای مذهبی در پارهای از تحولات تاریخی و مبالغه در نقش منفی جریانهای مذهبی در برخی رخدادهای تاریخی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) به نکتهای اشاره کردند با این مضمون: «تاریخ در گذشته معالاسف غالبا به دست دشمن نوشته شده؛ امید است که نگذارید تاریخ این نهضت را نیز دشمن بنویسد.».
گلجان یادآورشد: چنین تفکری به پیدایش گونهای از تاریخنگاری انجامیده که در جستجوی بازخوانی تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تاریخ ایران و اسلام و بهویژه تاریخ معاصر ایران است. مهمترین دستاورد این تفکر کشف بخشی از واقعیتهای تاریخی است که در نتیجه برخی جهتگیریهای تاریخنگاریهای متاثر از جریانهای ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی مغفول مانده یا تحریف شدهاند. البته همانطور که اشاره کردم این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که در این شیوه نیز برخی کاستیها وجود دارد.
نظر شما