به گزارش خبرنگار مهر، بیست و نهمین نشست ادبی «عصر روشن» با موضوع «جایزه نوبل و ادبیات ایران»، دیشب پنجشنبه 13 مهر با حضور مهدی غبرایی و کاوه میرعباسی برگزار شد.
مهدی غبرایی در این برنامه گفت: در سالهای اخیر، کم و بیش نمونههای خوب را در ادبیاتمان دیدهایم. ما همیشه پشت اسب سوار و در حال فراریم! با این حال نمونههای خوب و موفق ادبی هم داریم. نکته این است که باید دید برای کدام نویسنده فراغت حاصل میشود تا در درازمدت بنویسد. این از شرایط امروز. اما از روزگار صادق هدایت تا امروز، چند نویسنده شاخص میتوان پیدا کرد؟
وی افزود: من به کمبود استعداد اعتقاد ندارم. اگر هم بخواهیم موفقیت کشورهای عربی را با خودمان قیاس کنیم، باید بگوییم آنها 20 کشور هستند که به یک زبان تکلم میکنند. رمانی که نجیب محفوظ نوشته، هم در لبنان خوانده میشود و هم به راحتی در کویت و .... این کشورها با یکدیگر تبادل فرهنگی دارند. برخی هم که استعمار شده بودند، دارای ویژگیهای مثبتی هستند؛ چون بالاخره استعمار با همه بدیاش، مواهبی هم برای این کشورها داشته است. در مقایسه با کشورهای عربی، ایران تنها یک کشور است. همه فکر میکردیم بعد از فروپاشی شوروی، چند کشور به ما اضافه میشوند، اما کشورهایی چون تاجیکستان به جای این که یار شوند، اصطلاحاً بار شدند. ما ندیدیم رمان در ایران نوشته شود و در آن کشورها منتشر و خوانده شود. البته در این زمینه استثناهایی هم وجود دارد.
مترجم رمان «موجها» ادامه داد: همه این موارد به اضافه گرفت و گیرهای بیهوده که این را بنویس آن را ننویس، باعث شده توی سر رمان ما بخورد. ابن خلدون گفته است فرهنگ زاده شرایط آرامش خاطر است. خب ما کی این آرامش خاطر را داشتهایم که نویسندگانمان تامین نسبی داشته باشند و به راحتی بنویسند؟ بالاخره میگویند نویسندهای که درد زایمان داشته باشد، در نهایت خواهد زایید. منظور این است که نویسندهای که شرایطش را داشته باشد، سرانجام اثری را که باید، تولید خواهد کرد. امروز هم نمونهکارهای خوب داریم، اما حالا سئوال این است که چرا تا به حال در نوبل شرکت نداشتهایم؟
غبرایی گفت: یکی از دلایلش زبان است. زبان فارسی در این محدودهای که هستیم مانده و به هیچ جا نرفته است. نمیشود مترجم یکجا بنشیند و آثار مطرح جهان را ترجمه کند، بلکه باید آثاری در خور اعتنا تولید شود که آن غریبه خارجی دلش بخواهد آن را به زبان مادری خودش در بیاورد. بنابراین اگر کسی در ایران باشد و بخواهد رمان ایرانی یا هر رمان دیگری را به زبان دومی در بیاورد، کاری از پیش نخواهد برد.
این مترجم در ادامه گفت: من حرف آقای میرعباسی را در مورد ترکیه قبول دارم. ترکیه محدوده زبانی کمی دارد اما بعد از آن جریانات حکومت نظامی، کودتا و مسائل دولتهای اخیر ترکیه، از 15 تا 20 سال پیش به این سو، ترکیه نقشی که ایران در خاورمیانه به عهده داشت، به دوش گرفته است. به علاوه مشکل سانسور یا بنویس، ننویس را هم ندارد.
مترجم زندگینامه همفری بوگارت افزود: هیچ جایزهای نیست که بتواند همه را راضی کند. ادعا میشد که جایزه گنکور کمشائبهترین جایزه ادبی است، ولی من در پلات اثر برگزیدهاش یک ایراد بزرگ و فاحش پیدا کردم. یک شوخی هم بکنم و آن این که امسال ممکن است به خاطر مسائل سوریه به آدونیس جایزه بدهند. البته آدونیس شاعر بزرگی است و در این موضوع تردیدی نیست. یک نکته مهم دیگر این است که ما اینجا نشستهایم و بیاطلاعیم. هیچ وقت مشخص نشده است که هیئت داوران نوبل چه کسانی هستند و همیشه هم تا لحظه آخر مشخص نشده است چه کسی در این جایزه برگزیده شده است. باقی مطالب هم حدس و گمان هستند. ما در اینجا مینشینیم و گاهی حرفهایی میزنیم که قلمی هم میشوند و با عرض معذرت، حرفهای پرتی هم هستند.
غبرایی اضافه کرد: مثلا من 4 شعر از آدونیس خواندهام یا مترجم آثار موراکامی هستم. من فقط این دو تن و چهار نفر دیگر را میشناسم و فکر میکنم فقط این چند نفر باید نوبل بگیرند. گاهی هم ممکن است درست داوری شود و گاهی هم داوران اشتباه کنند یا با قصد و غرض جایزه بدهند یا نظرات غیرادبی در دادن جایزه دخیل شوند. به شوخی به آقای میرعباسی میگفتم خوب است نوبل را وقتی بدهند که نویسنده مورد نظر جوان است و دیگر از پا نیفتاده است. در کل، مقصودم این است که هیچ جایزهای بدون اعتراض نیست.
نظر شما