۱۵ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۰۳

رونمایی «از دور و نزدیک» ـ2/

آغداشلو: نظر منتقدان بزرگ هلاکم نمی‌کند/ خاطره مصاحبه با جلال آل احمد

آغداشلو: نظر منتقدان بزرگ هلاکم نمی‌کند/ خاطره مصاحبه با جلال آل احمد

آیدین آغداشلو در مراسم رونمایی از کتاب جدیدش گفت: امروز و با رسیدن به این سن و سال، دیگر سطرهای فلان کتاب و نظریات فلان منتقد بزرگ من را هلاک نمی‌کند، بلکه سعی می‌کنم با اتکا به خودم، جامه آبرومندی به نقدم بپوشانم.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از کتاب «از دور و نزدیک» شامل 45 مقاله و نقد سینمایی آیدین آغداشلو، دیشب جمعه 14 مهر با حضور عزت‌الله انتظامی، حسین الهی قمشه‌ای، نویسنده اثر و دیگر هنرمندان و نویسندگان کشور در فروشگاه مرکزی شهر کتاب برگزار شد.

آغداشلو در این برنامه گفت: من اصلا نباید خیلی صحبت کنم. درباره کتابی که مجموعه مقاله است، خود کتاب باید کار اصلی را انجام بدهد. خانم طباطبایی در مقدمه کتاب اشاره‌ای کرده است که به نظرم در دوره‌ای کاملا درست بوده است، ولی شاید امروز من آن نگاه مشفقانه را نداشته باشد. زمانی این‌طور بود و نگاه مشفقانه‌ای داشتم. اکثر آن‌هایی را هم که درباره‌‌شان نقد می‌نوشتم، می‌شناختم. ولی گذشت روزگار، زیاد شدن سن و ذهنی که کم‌تر خطاپوش می‌شود، باعث شده در مقالات آخری شفقت کمتری در کار باشد. از این جهت از کسانی که شفقت و مهربانی کمتری درباره‌شان به کار رفته است، معذرت‌خواهی می‌کنم.

وی افزود: من بیشتر از همه به خودم سخت می‌گیریم. هر نقاشی‌ که می‌کشم، بعد از چند روز دوست دارم پاره‌اش کنم و دور بریزمش اما چون کاغذ گران است، صرف نظر می‌کنم و کارم را ادامه می‌دهم. نقاشی هم به مرور بهتر می‌شود. خواستم اشاره کنم که بیشتر به خودم سخت می‌گیرم و البته اضافه کنم این شفقتی که به آن اشاره دارم، نه به خاطر خصلت کار افرادی است که درباره آثارشان نقد نوشتم، بلکه به دلیل این است که جزو اهالی قبیله فرهنگ هستند. به هر حال کار هنری کردن، مانند راه رفتن روی لبه تیغ است چون از یک طرف خطر خودشیفتگی وجود دارد و از طرفی هم خطر سخت‌گیری زیاد از حد که شاید موجب قطع رابطه هنرمند با جهان شود.

این پژوهشگر هنری ادامه داد: البته وقتی هنرمند عزیز شود، باید ستایش شود. ستایش هم راه دارد و من هنوز راهش را پیدا نکردم که چطور باید ستایش کنیم تا طوری نشود که گویی معنا تمام شده و هنرمند به انتها رسیده است. حالا من درباره سینما نوشته‌ام. می‌شود این‌جا یقه من را گرفت. این‌جا می‌تواند جای تشکیک و انتقاد باشد. ما عادت کرده‌ایم اهل تخصص باشیم؛ خیلی هم عادت خوبی است. آدم‌های معینی باید درباره موضوعات معین بنویسند اما گاهی استثنا هم وجود دارد. حالا آرزو دارم عده‌ای به خاطر این 45 مقاله آبروی من را به مخاطره نیندازند.

آغداشلو خاطرنشان کرد: در عصر تخصص‌ها زندگی می‌کنیم. کتابی دارم که گاهی اوقات آن را نگاه می‌کنم. این کتاب، نقاشی‌های کارگردان‌های سینماست. از کوروساوا گرفته تا دیوید لینچ. برخی اصلا تصور نمی‌کنند که لینچ نقاشی هم بکشد. بالاخره عرصه گسترده است.

وی گفت: هنرمندانی که جرات و جسارت این را دارند که «اسیر شد نشد»، یا «از آب در آمد و نیامد» نشوند، مستحق هجران‌اند. تحملش را هم دارند و آن را قبول می‌کنند. من تا این لحظه این سعادت را داشته‌ام که به قول جلال آل احمد، با وجود اباطیلی که نوشته‌ام، کسی از گل نازک‌تر خطابم نکرده است. در واقع من زیر پونز مانده‌ام و کسی خیلی من را ندیده است. جسارت چاپ این کتاب،‌ در واقع نوعی دعوت و تقاضاست که به من بگویند کجا خطا کرده‌ام. اگر خطا گوشزد نشود، تثبیت می‌شود. بنابراین از صمیم قلبم می‌‌گویم که اگر به من تذکر داده شود، ممنون می‌شوم.

این هنرمند اضافه کرد: این کتاب یک نوع دعوت به نقد شدن است. یک بار یکی از دوستانم نقدی درباره من نوشته و اشاره کرده بود که اگر کسی درباره دوست فیلمسازمان نظر سلبی داشته باشد یا فیلم را نپسندد، قطعا از روی غرض است. من هم پاسخش دادم که تو این‌گونه در نقد را می‌بندی. اگر این‌گونه باشد که دیگر نمی‌شود نقد کرد؛ چون از دید تو همه غرض و منظور خاصی دارند.

وی گفت: عرصه نقد باید آزاد و باز باشد. هر کسی حق دارد خوشش بیاید و یا خوشش نیاید. من به سنی رسیده‌ام که می‌توانم بی‌تحمل و کج خلق باشم. با کج خلقی می‌توانم بگویم که کار و اثر وقتی چاپ یا منتشر شد، کار جدیدی است و جای شوخی ندارد که بگویی ببخشید حواسم نبود. آن کار دیگر ثبت شده است. درباره نقد هم در این سن و سال باید بگویم که خیلی، براهین و سطر فلان کتاب  نظریه فلان شخص بزرگ من را هلاک نمی‌کند. بلکه سعی می‌کنم خودم جامه آبرومندی به نقدم بپوشانم. همیشه فکر می‌کنم که انسانی که نقد می‌نویسد، خودش اهمیت دارد و بقیه موارد برمی‌گردد به صنعت کارش که چطور در این بین جامعه صنعتی فرهیخته نقد متن خودش را بپوشاند. کسانی هستند که هرچه می‌نویسند شما فکر می‌کنید پشتشان به کوه احد است. دوست من پرویز دوایی خیلی صمیمی می‌نوشت. او با وجود مدارک و اسنادی که داشت بسیار صمیمی و بی‌تکلف نقد می‌نوشت. مثلا معلوم بود که عاشق هیچکاک است.

این گرافیست در ادامه گفت: یک هنرپیشه زیبایی آمریکایی بود که دوایی به او علاقه داشت. این هنرپیشه با یک هنرپیشه دیگر ازدواج کرد که به سلیقه دوایی نمی‌خورد. خب هنرپیشه‌ها حق دارند با یکدیگر ازدواج کنند. این اتفاق خیلی برای دوایی گران آمد و به او برخورد. بعد از آن هم هر طور که می‌توانست به آن هنرپیشه نیش می‌زد که لنگ دراز است و لندهور است. من خیلی سعی کردم این کار را نکنم. من هیچ تفاوتی با کسی که در فضای 50 سال گذشته نقد نوشته، ندارم. بعضی از نقدهای این کتاب را حدود 40 سال پیش نوشتم و برخی را به تازگی نوشته‌ام. بنابراین از کسی طلب مغفرت و بخشایش ندارم، ولی طلب این را دارم که متوجه بشویم در دوره‌هایی از فرهنگ این سرزمین در مقاطعی باید حرف‌هایی زده شود که نمی‌شود و کسانی باید حرف بزنند که نمی‌زنند. من هر چه نوشتم با این تفکر بوده که در باب موضوع مطرح شده، باید مطلبی گفته شود و اگر ساکت بمانم، آن مطلب ناگفته می‌ماند.

آغداشلو گفت: 22 ساله بودم که برای مصاحبه به سراغ آن استاد تند و تیز در کلام و رعب‌آور، یعنی جلال آل احمد رفتم و همان سئوالی که شما امروز از من دارید من از او پرسیدم، یعنی به چه جراتی وارد حیطه‌ای شدی که مورد تخصص تو نیست. آل احمد احمد به من گفت: «من ادعایی ندارم. من باید نظرم را بگویم. من نسبت به جهان اطرافم موضع دارم و نسبت به چیزی به حلقم خورده می‌شود، نظر دارم. من نمی‌توانم بنشینم که زباله به خوردم داده شود.» دوره‌ای که اشاره می‌کنم واقعا همان‌طوری بود که آل احمد می‌گفت. یعنی فیلم‌های بد ساخته می‌شد و کسی چیزی نگفت. فیلم‌های خوب هم که ساخته می‌شد کسی چیزی نمی‌گفت.

کد خبر 1712867

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha