به گزارش خبرنگار مهر، آرش عباسی نمایشنامهنویس و کارگردان جوان تئاتر در یادداشت خود چنین آورده است:
ظاهر امر نشان میدهد تئاتر ایران با ریاضیات و هر آنچه با علم محاسبه و مقایسه سروکار داشته باشد، رابطه چندان خوشی ندارد. آخرین نمونه برای تثبیت چنین ادعایی لیست آثار پذیرفته شده برای سیویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است.
دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر از بین 850 نمایشنامه متقاضی برای حضور در جشنواره تعداد 172 گروه را در مرحله اول پذیرفت تا این گروهها در فرصتی حدود دو ماهه بتوانند آثار خود را برای مرحله بازبینی آماده کرده و خود را در معرض ارزیابی هیات بازبین جشنواره قرار دهند. در نگاه اولیه نسبت 172 به 850 تقاضا منطقی به نظر میرسد اما با رجوع به فراخوان جشنواره تمام محاسبات شما ناگهان به هم میریزد.
جشنواره در بخش "تئاتر ایران" حداکثر پذیرای 12 اثر و در بخش "تجربههای نو" حداکثر پذیرای 10 اثر خواهد بود. اگر چه تعداد آثار پذیرفته شده در بخش سوم جشنواره یعنی "نگاه تازه" اعلام نشده اما در بهترین شرایط با پذیرفتن 10 اثر هم در آن بخش میشود به عبارتی 32 نمایش. یعنی 850 به 172 و بعد به 32 تبدیل میشود.
در یک حساب ساده اگر میانگین عوامل هر نمایش را اعم از نویسنده، کارگردان، گروه بازیگران، طراح صحنه و لباس، گروه موسیقی، مدیر و منشی صحنه ، تدارکات و... در کمترین تعداد 10 نفر حساب کنیم یعنی 1700 نفر از همین امروز و فردا مشغول تمرین برای مرحله بازبینی میشوند. بازبینی که 32 اثر یعنی 320 نفر را میپذیرد.
پس تا اینجا 172 به 32 تبدیل شد و 1700 نفر به 320 نفر. خب تکلیف 140 گروه آماده دیگر چه میشود؟ آن 1380 نفری که از جشنواره بازماندهاند و هر کدام برای خودشان رویاهای به حقی برای روز اختتامیه بافتهاند چه؟ بگوئیم دندشان نرم میخواستند کار نکنند؟
حالا تصور کنید اگر به جای 850 متقاضی با احتساب تمام دانشگاههای تئاتری و فارغالتحصیلانش و علاقهمندان هر روزه تئاتر در سراسر ایران، 8500 تقاضا وجود داشت آیا باید 1700 گروه پذیرفته میشدند؟ اگر 8 میلیون و پانصد هزار تقاضا وجود داشته باشد مگر 8 سانتیمتر به فضاهای تئاتری ما تا زمان جشنواره اضافه خواهد شد؟
به فرض محال که هیات بازخوان 172 شاهکار تاریخ ادبیات نمایشی ایران را برای مرحله اول پذیرفته است ولی آیا 140 شاهکار فرضی بازمانده از جشنواره حق ندارند سوال کنند شما که ظرفیت تئاتر کشور را میدانید چرا با وقت، انرژی، روحیه و زندگی ما بازی کردید؟
میگویم زندگی چون تئاتر لااقل برای ما شهرستانیها و آن 21 گروه شهرستانی همه زندگی است. قبول ندارید به اختتامیه همین جشنوارههای تئاتر استانی که این روزها برگزار میشود سری بزنید تا ببینید تئاتریها برای زندگی شان چقدر نگرانند.
از اینها گذشته این 172 گروه کجا باید تمرین کنند؟ آیا اداره تئاتر به عنوان تنها مکان تمرین گروهها میتواند پذیرای لااقل 72 گروه از این تعداد برای دو تا سه ماه باشد؟ نرخ اجاره پلاتوی تمرین در تهران برای هر جلسه چقدر است و گروهها با کدام پشتوانه قادر به اجاره مکان تمرین خواهند بود؟
باور کنید قهرمان کشتی جهان هم برای رسیدن به قهرمانی با چنین رقابت ناعادلانهای روبرو نیست. باشگاه مشتزنی هم اگر باشد 1380 نفر قربانی نمیشوند تا 320 نفر تازه پایشان به وسط گود برسد و این گود تازه اول ماجراست. جشنواره امسال لااقل در فراخوان که اشارهای به تعهد اجرای عمومی نکرده... بهراستی چرا در تئاتر ما دودو تا چهار تا نمیشود؟
نظر شما