پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۱۷ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۰۵

گزارش خبری/

زن کار آفرین مشهدی؛ کوهی از اراده/ کنار زدن مشکلات در راه تولید ملی

زن کار آفرین مشهدی؛ کوهی از اراده/ کنار زدن مشکلات در راه تولید ملی

مشهد - خبرگزاری مهر: بانوی کارآفرین مشهدی علیرغم نداشتن سرمایه، دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی و بیماری فرزندش از مسیر تولید و کمک به چرخهای اقتصادی دست بر نداشته و با چشم دوختن به پنجره های امید زندگی را نقش می زند.

به گزارش خبرنگار مهر، ‌صغری خدادادی به عنوان یک بانوی کارآفرین نمونه استان پس از دست دادن همسفر زندگیش در کارگاه تولیدی کوچک خود علاوه بر ایفای نقش مادری برای سه فرزندش در جدال نابرابر زندگی و زن سرپرست خانوار بودن، سقفی از اراده و سرسختی را برای حرکت در مسیر خودکفایی و استقلال بنا نهاده است.

این بانو،سال 49 به دنیا آمده اما خطوط چهره‌اش بیشتر از این را نشان می‌دهد، خودش هم می گوید بر دوش کشیدن بار زندگی هر سال یک خط بر چهره اش انداخته اما  خم به ابرو نیاورده و چندین سال است که نگاهش به پنجره های امید دوخته شده و هیچگاه نگذاشته سمفونی رنج بر زندگیش نقش بزند.

این بانوی کارآفرین شمرده، شمرده از آغاز کارآفرینی و از روزی که همسفر زندگیش رخت سفر بست و به آسمان پرواز کرد تا امروز که با راه اندازی یک کارگاه تولیدی پیراهن مردانه، میهمان خیابان هدایت است رشته سخنرابدست می گیرد.

او بیان می کند: چند سال پیش به همراه همسر و سه فرزندم برای تعطیلات عید راهی زادگاهم بیرجند شدیم و می خواستیم تا با این سفر آب و هوایی تازه کنیم، سه روز از عید گذشت که همسرم خواست تا به مشهد بازگردد و به سر کار رود.

شبی که همسرم به مشهد بازگشت از برادرهایم شنیدم که آب و هوای مشهد سرد شده و برف می آید، دلم به شور افتاد اما شوهرم بعد از اینکه رسید با من تماس گرفت و گفت نگران نباش رسیده ام شما تا دوزادهم نوروز در بیرجند بمانید و بعد بلیط بگیرید و باز گردید، این آخرین صدایی بود که از او شنیدم.

فردای آن روز متوجه شدم که همسرم شب بخاری را زیاد می کند تا بخوابد اما دیگر از خواب آرامی که در آن فرو رفته بود بیدار نمی شود، او دچار گاز گرفتگی می شود و از میان ما پرواز می کند.

سقفی از اراده

‌"از همان روزها بود که شدم سرپرست خانواده با سه بچه قد و نیم قد" به این جا که می رسد اشک اجازه نمی‌دهد ادامه بدهد، پهنای صورتش پر می شود از رودی روان، دست هایش را بر روی چشمانش می گیرد و مرواریدهای چشمش را پنهان می کند.

سپس روسری قهوه ایش را با دستهای خسته و پینه بسته اش جا به جا می کند تا تارهای یک در میان سفید موهایش را بپوشاند، هر طور هست خودش را کنترل می کند و با نگاه به پنجره و شیشه بخار گرفته اش از روزی می گوید که تصمیم گرفت استقلال یابد.

خانم خدادادی بعد از فوت همسر مهربانش در جدال نابرابر زندگی و زن سرپرست خانوار بودن، سقفی از اراده و سرسختی را برای بچه هایش می سازد.

زنی کارآفرین و نمونه

او ادامه می دهد: در تمام این سال ها که گذشته نگاهش همیشه به  پنجره‌های امید بوده و هیچ گاه نگذاشته فرزندانش در نبود پدر طعم گس نداری را تحمل کنند.

این بانوی کارآفرین، سال 88 به عنوان یک سرپرست، در تولیدی پیراهن مردانه ایفای نقش می کند و از ابتدای سال جاری نیز با گذاشتن سرمایه این کارگاه را که تا پیش از این متعلق به برادرش بوده را خریداری می کند و با گذشت کمتر از 5 ماه به عنوان یک زن کار آفرین نمونه در استان شناخته می شود.

سمفونی رنج

وی می گوید: تسهیلاتی را از بانک دریافت کردم تا توانستم این کارگاه تولیدی را از برادرم بخرم و به عنوان یک زن کارآفرین و سرپرست خانوار نگذارم سمفونی رنج بر زندگیم نقش بزند.

زنی که بعد از فوت همسرش یک تنه بار مشکلات زندگی را بر دوش کشیدهمعتقد است، کار همیشه فراز و فرود دارد اما برای ماندن و به دست آوردن رزقی حلال باید جنگید.

مشکلات یک زن کارآفرین

او به مشکلات یک زن کارآفرین اشاره می کند و می گوید: مشکل من امروز به عنوان یک زن کارآفرین نداشتن سرمایه و عدم حمایت های دولتی است چرا که اعتقاد دارم اگر مسئولین و متولیان امر به بانوان به همان اندازه که به مردان بها داده می شود، بهاء بدهند چرخه تولید داخلی خواهد چرخید و هیچ مشکلی در این زمینه وجود نخواهد داشت.

خانم خدادادی بیان می کند: امروز من به عنوان یک کارآفرین به دلیل نداشتن سرمایه نمی توانم پارچه ها را به صورت انبوه خریداری کنم و به افزایش تولید و درآمدم کمک کنم و در این خصوص نیازمند وام و تسهیلاتی ویژه هستم.

او که همه روزه از ساعت 8 تا 6 بعدازظهر در این کارگاه تولیدی مشغول به کار است و به قول خودش کار در این تولیدی برای او یک نوع تفریح است، ادامه می دهد: سال هاست که طعم استقلال را چشیده ام و حالا حاضر نیستم این کارگاه را رها کنم و می خواهم تا آخرین نفس در برابر موانع و مشکلات بایستم و سهم خود را در زمینه تولید داخلی ایفا کنم.

بانوان برای حرکت در مسیر تولید باید از هفت خوان رد شوند

وقتی از این بانوی کار آفرین در خصوص بازار تولید پیراهن مردانه می پرسم بیان می کند: من قصد دارم تا مدتی دیگر از تولید پیراهن مردانه به سوی تولیدی مانتو روی بیاورم چرا که این کار یکی از خواسته های درونی من است.

او به آرزوی داشتن چرخ خیاطی کامپیوتری نیز اشاره می کند و می افزاید: چرخ خیاطی کامپیوتری 7 میلیون تومان قیمت دارد و تهیه این پول برای من مشکل است، اما امیدوارم این آرزو روزی محقق شود.

او ادامه می دهد: در حال حاضر پیراهن های دوخته شده را در نمایشگاه ها و برخی از فروشگاه های لباس عرضه می کنم، هرچند که تعدادی از فروشگاه ها به محض اینکه مشاهده می کنند طرف حسابشان خانم است پیراهن را به قیمت واقعی آن خریداری نمی کنند و آن را به قیمت دل بخواه می خرند و خود با قیمت های نجومی به مشتریان می فروشند.

خانم خدادادی گله می کند از اینکه جامعه ما مردسالار است و یک خانم کارآفرین برای خودکفایی و حرکت در مسیر تولید باید از هفت خوان رستم شود و تازه درآمدی هم که بدست می آورد به اندازه یک کارآفرین مرد نیست چرا که به مردان بهای کافی داده می شود.

او می گوید: روزهایی که کارم را به تازگی شروع کردم بسیاری از مردان که همانند خودم در تولیدی پوشاک نقش آفرینی می کردند، به محض اینکه متوجه می شدند من به تولید پیراهن مردانه می پردازم شروع به تمسخر می کردند و می گفتند تولید و دوخت پیراهن را به دست تولید کنندگان مرد بسپارید.

اما من هرگز ناامید نشدم و جواب حرف و تمسخر آنان را با تولیدات خوب و با کیفیت دادم، طوری که بعد از مدتی خودشان اذعان کردند که کار من حتی از تولیدی های مردانه نیز بهتر است.

پیچ و خم های زندگی

او سپس شیب سخنش را به سمت پیچ و خم های زندگی می برد و ازسه فرزندش، فاطمه و فهیمه و محمد  که حالا از آب و گل درآمده اند و از روزی که می خواست جهیزیه دخترش فاطمه را آماده کند می گوید.

این بانوی کارآفرین می افزاید: آن روز که فاطمه باید برای رفتن به خانه بخت لباس سفید بر تن می کرد، من چندین ماه  تا پاسی از شب کار می کردم تا لوازم زندگیش را تهیه کنم و نگذارم تا او در جلوی دوستان و آشنایان خجالت بکشد.

گاه از شدت خستگی و درد، چشمهایم سرخ می شد و قفسه سینه ام بالا و پائین می‌رفت اما برای زندگی شرافتمندانه و تهیه لوازم زندگی دخترم جنگیدم و او را با سرافرازی به خانه بخت فرستادم.

بانویی کارآفرین که از پرداخت هزینه های بیماری پسرش عاجز است

این بانوی کارآفرین اشاره ای به پسرش محمد هم که چهارم دبستان است می کند و می گوید: پسرم محمد نیز به بیماری تالاسمی مبتلا بوده و هزینه های داروی او نیز زیاد است و از طرفی هزینه پیوند مغز و استخوان او 16 میلیون تومان است و من در تمام این سال ها خیلی تلاش کردم تا با کار زیاد پول این عمل را جور کنم اما تاکنون نتوانسته ام.

این بانوی کارآفرین معتقد است، بیماری محمد کوچک، خرج و مخارج زندگی و موانع و مشکلاتی که در مسیر کارآفرینی وجود دارد دست اندازی های جاده  زندگی است و من هنوز هم به کار خود و مسیری که در آن حرکت می کنم ایمان دارم و هیچ کدام از مشکلات نخواهد توانست مرا از حرکت و تلاش باز دارد.

او سپس با این جمله که هیچگاه در مسیر کار آفرینی و استقلال کم نیاورده ام و تا آخرین نفس به راه خود ادامه می دهم سخنش را به پایان می رساند و  نگاه مهربانانه اش را بدرقه راهم می کند.

...............................

گزارش: مرضیه صاحبی 

کد خبر 1714281

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • پریسا IR ۰۹:۴۳ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۱
      0 0
      متاسفانه در ایران آن قدر ها که باید به زنان بها داده نمی شوند و زنان باید وابسته به مردان باشند.