به گزارش خبرنگار مهر؛ مجید یگانگی؛ هنرمند نقاش به بهانه نمایشگاه حامد صدرارحامی در گالری والی مطلبی نوشته است که آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که این متن در ذیل آمده است:
نقد نویسی در جامعه هنری ایران به خصوص هنرهای تجسمی شاید امری بس دشوار باشد. دشواریی که لزوم بودن آن را نقض نمیکند. شتاب عجیب فضای نقاشی ما که زاییده تغییر در رویکرد کلی گالریها ،مجموعهداران ومتولیان هنر است شاید پیامد قابل پیشبینی موقعیت خاص هنر ما در منطقه خاورمیانه و همچنین اقبال جهانی به سمت روح شرقی مستتر درآثار هنرمندان ایرانی است، چنانکه امروز سینمای ایران پس از درخشش در عرصه بینالمللی انتظارات زیادی ایجاد کرده، نقاشی نیز با رکوردشکنیهای گاه غیر قابل پیش بینی سطح توقعات را در این حوزه افزایش داده است. بالا رفتن ناگهانی قیمت آثار، همچنین عدم کنترل کیفی آثار رهیافته به حراجها و فستیوالها فضای ملتهبی را در این عرصه ایجاد میکند تا جاییکه ملاک برای ارزشگذاری یک هنرمند یا حتی گالری میزان موفقیت آنها در حراجها قلمداد میشود.
در این بین گاه ظهور پدیدههای نقاشی در هیاهوی فضای حاکم نادیده گرفته میشود ،یا این پدیدهها خواسته یا ناخواسته در جریان نزولی ورود به حراجها و گالریهای ذیربط! به هنرمند خوشفروشی استحاله پیدا میکنند.
در اولین دقایق از بازدید قطعنامه مجموعه اثری از حامد صدرارحامی که این روزها بر دیوار گالری والی آویخته است تولد پدیدهای نوظهور در نقاشی ایران قابل مشاهده است پدیده جوانی که برغم سن کم به پختگی و چیره دستی نابی دست یافته است.
ترکیب فضای نقاشی ایرانی و عمدتا قهوهخانه ای با تاثیر رنگهای گرم نقاشان قاجار و ترکیب مستحکم آن با فضایی خیالی و عناصر فیگوراتیو همچنین استفاده از کلمه و خط برای بیانی معاصر و شناخت عمیق از عنصر تکنیک (که این روزها از آثار هنرمندان جوان ما رخت بر بسته!) و رنگ ترکیب و تلفیق نویی را ایجاد کرده که خواه یا ناخواه به مزاق هنردوستان کشورهای همسایه جنوبی! خوش خواهد آمد.
این امر که به خودی خود نمیتواند ایرادی به مجموعه تلقی شود شاید در آیندهای نه چندان دور ما را از وجود نقاش پیشرویی در عرصه هنرهای تجسمی محروم کند.
یکی از آثار مجموعه قطعنامه
وجود معنا و هماهنگی اجرا با محتوی از دیگر دستاوردهای قابل ذکر صدرارحامی محسوب میشود. بافت معنایی این مجموعه با توجه به نامگداری هوشمندانه هنرمند یاداور تلاش هنرمندانی چون شاملو در جهت تجلیل از صلح در عین محکوم کردن خشونت است این امر با توجه به متن کاتالوگ نمایشگاه که توسط هنرمند نگاشته شده سر سپردگی او را به وجود مسئولیت و بیانی گاه تا مرز شعار زدگی نشان میدهد.
به هر صورت قطنامه با تمام کمی ها و کاستی ها نماینده هنری نسلی از نقاشان جوان است که شاید هنوز بتوان از انها حرفی شنید ، تامل کرد و سکوت کرد.
به عنوان یک معمار که نقاشی هم میکشد، آموختهام که هر پدیده را بر اساس دو شاخص کمی و کیفی بررسی کنم، هر چند کمیات هم، کیفیاتی هستند که به لباس واحدهای کمی قابلیت بررسی ملبس شده اند. معالوصف ذهن امروزی با کمیات بیشتر اخت و آموختگی دارد تا کیفیات ،حال آنکه نتیجه و کلیت حاصله، که یک کیفیتست چیزی جدای اجزاست.
حامد صدرارحامی که نقاشی است با پس زمینه شهر اصفهان با همه مشخصات "اصفهان" این روزها از لاک انزوا بیرون آمده و به عرضه کارهایش پرداخته است. من از اصفهان شروع میکنم، شهری که ریشه های تاریخی، دینی، فرهنگی، معماری، شهرسازی و سنت نقاشی ایران هم بر آن بسیار تاثیر داشته و هم بسیار از آن متاثر بوده است..... و اصفهانی که با همه این تفاصیل امروزه در معرض تغییرات جهانی قرار گرفته، از تغییرات اقلیمی ، که نتیجه اش زاینده رود خشک است، تا همه نوع تغییراتی که "امروز" ما را شکل میدهد، تغییرات اقتصادی، عقیدتی، فلسفی و نوع نگاه به زندگی....که نتیجه اش یک زایش خشک است در تمام شهر.
کسی که در اصفهان به دنیا میاید یا با آن زیست میکند گویا برهنه به دنیا نمیآید، بلکه با کولهای پر همین چیزها دارد به دنیا میآید، زیست میکند، اینطرف و آنطرف میرود و یا به دنیا نگاه میکند.
حامد صدرارحامی هم با این پیشینه و با همین "کوله" به محیطش نگاه میکند، در نقاشیهایش همه اینها را میشود دید و نتیجهاش هم اعلام برائت هنرمند است از این همه "تقابل" و "جنگ" بین عناصر محیط، بین آدمها، بین فرهنگها و حتی سبکها. به این ترتیب شیوه وی، وفاقی است بین آخرین اسلوبهای زنده سنت نقاشی ایرانی، قهوه خانه و مالیخولیای "سوررئال" گونه زندگی امروزین که آنقدر واقعی به نظر میرسد که حتی لحظه ای هم نمیشود به آن شک کرد، که نکند این همه تلاش، تضاد، تلاتم و عدم تفاهم، فقط یک "کابوس" غیرواقعیست ، "کیفیتی" که حامد صدرارحامی در تلاش برای انتقال آن است... کیفیت اصفهان امروز، ایران امروز، دنیای امروز، و انسان امروز، از دیدگاه یک "نقاش امروز"... کیفیت مالیخولیا و "سودای" این روزها. سودای دوران پس از مدرن و در جستجوی ریشه های روبه خشکی رفته.
نظر شما