کرامر: میشل فوکو یک شارلاتان بود/ گزافهگویی فیلسوفان اخلاق قارهای
پروفسور متیو کرامر استاد فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق دانشگاه کمبریج و مدیر برنامه فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق در این دانشگاه در خصوص این موضوع که فلسفه اخلاق چه جایگاهی در سنت فلسفه قارهای و تحلیلی دارد به خبرنگار مهر گفت: فلسفه اخلاق در سنت فلسفه تحلیلی از دقت، غنا و قوت بیشتری در مقایسه به سنت فلسفه قارهای برخوردار است.
وی افزود: فیلسوفان اخلاق در سنت تحلیلی استدلالهای خود را نظاممند ارائه میدهند و در استدلالهای خود مفروضات را مشخص و معین میسازند. در واقع فیلسوفان تحلیلی با دقت فرضهای خود را برای اثبات آنچیزی که قرار است انجام دهند میآورند.
مؤلف "محل تلاقی اخلاق و حقوق" یادآور شد: فیلسوفان اخلاق در سنت تحلیلی نظریههای گوناگون و مختلف را از یکدیگر تمییز میدهند.
این فیلسوف سیاسی معاصر در ادامه تصریح کرد: این نظریهها توسط فیلسوفان اخلاق در سنت قارهای اغلب به صورت گنگ و مبهم بیان میشوند و با یکدیگر خلط میشوند.
استاد فلسفه دانشگاه کمبریج در ادامه یادآور شد: فیلسوفان قارهای فیلسوفانی گزافهگو و قلنبه نویس هستند. آنها به جای ارائه استدلالهای قوی و معین به گزافهگویی و قلنبه نویسی می پردازند. گاهی وقتها اطلاق اینکه آنها در حوزه اخلاق مینویسند کمی غریب مینماید.
مؤلف "نظریه حقوق، نظریه سیاسی و شالوده شکنی" در پایان تأکید کرد: برای نمونه میشل فوکوی فرانسوی یک شارلاتان است که خود اعتقادی به اخلاق ندارد.
هاگ: فیلسوفان تحلیلی به طور عمیق به فلسفه اخلاق نپرداختهاند
پروفسور سوزان هاگ منطق دان معاصر و استاد فلسفه و حقوق دانشگاه میامی آمریکا نیز تصریح کرد: برخی معتقد هستند که فلسفه اخلاق در سنت فلسفه تحلیلی در مقایسه با سنت فلسفه قارهای بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
وی افزود: من معتقد به این موضوع نیستم و باور ندارم که فیلسوفان تحلیلی توجه بیشتری به فلسفه اخلاق در مقایسه با فیلسوفان قارهای داشتهاند.
مؤلف "فلسفه منطق" افزود: من مطالعه جدی در مورد فلسفه اخلاق قارهای نداشتهام و نمیتوانم در مورد آن اظهار نظر کنم اما مطالعات من در حوزه فلسفه اخلاق تحلیلی نشان میدهد که فلسفه اخلاق در این سنت خیلی عمیق نیست.
وی در ادامه تأکید کرد: در میان کتابهایی که در حوزه فلسفه اخلاق مورد مطالعه من قرار گرفته آثار فیلسوفان پراگماتیسم توجه من را بیشتر به خود جلب کرده است.
این منطق دان معاصر تأکید کرد: در این بین آثار پراگماتیستهای کلاسیکی چون ویلیام جیمز و جان دیوئی بیشتر مورد توجه من قرار گرفت. کتاب "فیلسوفان اخلاق و زندگی اخلاقی" اثر ویلیام جیمز و "ساختن خیر" اثر جان دیوئی دو کتابی هستند که در حوزه اخلاق مهم و برجسته هستند.
گلسپی: سنت فلسفی آلمان توجه جدیتری به فلسفه اخلاق داشته تا سنت فرانسوی
پروفسور مایکل آلن گلسپی استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه دوک در خصوص این موضوع گفت: فلسفه اخلاق هم در سنت فلسفه قاره ای مورد توجه قرار گرفته و هم در سنت فلسفه تحلیلی.
وی در ادامه افزود: در واقع فلسفه اخلاق نقش مهمی را در فلسفه تحلیلی و قارهای بازی کرده است. هر دو سنت فلسفی به فلسفه اخلاق توجه داشته و دارند.
گلسپی تصریح کرد: فیلسوفان قاره ای بوده و هستند که در حوزه اخلاق تلاشهای جدی و قابل قبولی داشته و دارند. از سوی دیگر در میان فیلسوفان سنت تحلیلی نیز فیلسوفان مهمی بوده و هستند که به فلسفه اخلاق توجه جدی داشتهاند.
مؤلف "ریشههای الهیاتی مدرنیته" تأکید کرد: اگر بخواهیم در میان سنت فلسفی آلمان بحث کنیم باید گفت که در این سنت فلسفی، فلسفه اخلاق مورد توجه جدی قرار گرفته است.
مؤلف "نیهلیسم بعد از نیچه" یادآور شد: اما در مقایسه با سنت فلسفی آلمان، در سنت فلسفی فرانسوی فلسفه اخلاق چندان مورد توجه جدی قرار نگرفته و می توان گفت که سنت فلسفی آلمان توجه جدیتری به فلسفه اخلاق داشته تا سنت فرانسوی.
لچز: ابهام در تعریف فلسفه اخلاق/ توجه سنتهای تحلیلی و قارهای به فلسفه اخلاق
پروفسور جان لچز استاد فلسفه دانشگاه وندربیلت آمریکا نیز بر آن است: در ابتدا باید توجه داشت که در هر دو سنت فلسفی چه سنت فلسفی قارهای و چه سنت تحلیلی فلسفه اخلاق مورد توجه بوده است.
وی تصریح کرد: فیلسوفان قارهای و تحلیلی بسیاری بوده و هستند که فلسفه اخلاق را مورد توجه جدی قرار دادهاند.
این فیلسوف آمریکایی تأکید کرد: اما برای قیاس اینکه فلسفه اخلاق نزد کدام یک از این سنتهای فلسفی مورد توجه جدی قرار گرفته با دشواریهایی مواجه هستیم.
مؤلف "ذهن و فلسفه" در ادامه یادآور شد: اولین مشکل تعریف و تعیین فلسفه اخلاق است. حتی فرض کنیم ما مشخص کردیم که دقیقاً فلسفه اخلاق چیست بعد از این مرحله نمی توانیم مشخص سازیم که برای نمونه فلسفه تحلیلی آیا به میزان کافی به فلسفه اخلاق توجه داشته یا نه؟
لچز یادآور شد: همین موضوع را در مورد سنت فلسفی قارهای میتوان بیان کرد. پس از این مرحله دشواری دیگر مقایسه است. بر چه اساس مقایسه کنیم که کدام سنت فلسفی توجه بیشتری به فلسفه اخلاق داشته یا نه؟ آیا بیائیم مقالات و آثار منتشر شده در این حوزه را بشماریم؟
وی در ادامه تصریح کرد: دشواری کار وقتی مشهود است که بدانیم نمیتوانیم به طور مشخص بگوئیم که فلسفه اخلاق چه حوزههایی را دربر میگیرد. برای نمونه در فلسفه تحلیلی "فرااخلاق" مورد توجه قرار گرفته است. حال میتوانیم "فرااخلاق" را در زمره فلسفه اخلاق قرار داد؟
مؤلف "ارتباط فلسفه با زندگی" در پایان تأکید کرد: در سنت فلسفه قارهای هم ابهاماتی در خصوص این موضوع که چه موضوعاتی را میتوان در زمره فلسفه اخلاق قرار داد وجود دارد. برای نمونه آیا میتوانیم آثار و آرای دریدا در خصوص مرگ را در زمره فلسفه اخلاق قرار داد؟
اسکانلون: توجه فلسفه تحلیلی به فلسفه اخلاق بیش از قارهای است/ فلسفه اخلاق معاصر
پروفسور توماس مایکل اسکانلون فلیلسوف معاصر و استاد ممتاز فلسفه دانشگاه هاروارد نیز تصریح کرد: من هم با شما هم عقیده هستم که فلسفه اخلاق در سنت تحلیلی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
وی در ادامه تأکید کرد: اما اگر از من در خصوص دلایل این موضوع بپرسید واقعاً نمیدانم چرا این گونه است.
اسکانلون در ادامه تصریح کرد: اما به نظر میرسد یک دلیل این موضوع به شیوه تحلیل سنت فلسفه تحلیلی و مسائلی که فیلسوفان این سنت مورد توجه قرار می دهند باز میگردد.
مؤلف "ابعاد اخلاقی" در ادامه یادآور شد: فلسفه تحلیلی تمایل بیشتری دارد که مستقیماً بر پرسشهای هنجاری متمرکز شود و آنها را مورد بررسی قرار دهد.
این نظریهپرداز اخلاق معاصر تصریح کرد: برای مثال این پرسش که "چرا باید انسان این را انجام دهد؟" این در حالی است که روش و مشی فلسفه قارهای متفاوت است.
مؤلف "دشواری تساهل" افزود: به این معنا که سنت فلسفه قارهای و فیلسوفان آن تمایل به رهیافتی توصیفی دارند. در سنت فلسفه قارهای که مبتنی بر رهیافتی توصیفی است این رهیافت بر اساس فرضهای هنجاری مورد راهبری قرار میگیرد و غالباً این فرضها کمتر مورد توجه مستقیم و استدلال قرار میگیرند.
اسکانلون در پایان یادآور شد: به عبارت دیگر برای فرضهای هنجاری در سنت فلسفه قارهای کمتر استدلال آورده میشود و در مورد آن کمتر چون و چرا میشود.
آلن وود: مبنای فلسفه اخلاق معاصر/ اساس فلسفه اخلاق تحلیلی کنونی سنت قارهای است
پروفسور آلن وود استاد فلسفه دانشگاه استنفورد و عضو آکادمی هنر و علوم امریکا در مورد این موضوع معتقد است: بعد از کارها و تلاشهای جان رالز، حجم وسیعی از موضوعات در فلسفه تحلیلی به فلسفه اخلاق اختصاص یافته است.
وی تصریح کرد: اما باید توجه داشت که ریشه و مبنای فلسفه تحلیلی، فلسفه قارهای است. باید توجه داشته باشید که گامهای پیش رو در فلسفه اخلاق باز تعریف و باز معرفی اخلاق کانتی است.
مؤلف "اندیشه اخلاقی هگل" در ادامه تأکید کرد: فلسفه تحلیلی متفکران و فیلسوفان مطرحی در حوزه اخلاق را داراست. هابرماس، آپل، لویناس و هانس از جمله این متفکران و فیلسوفان به شمار میرود.
این کانت شناس معروف معاصر در ادامه تأکید کرد: بسیاری از فیلسوفان نیز تلاش وافری دارند تا سنت اخلاقی پساکانتی به ویژه فیخته و هگل را بیشتر وارد مناظرات و مباحثات اخلاق نمایند.
آلن وود در ادامه یادآور شد: همانگونه که گفته شد ریشه و مبنای فلسفه تحلیلی، سنت قارهای و به ویژه آلمانی است. بر این اساس شاهد هستیم که متفکران و اندیشمندان اصلی در سنت تحلیلی اصالتاً آلمانی یا اتریشی بودند.
استاد فلسفه دانشگاه استنفورد افزود: برای نمونه اندیشمندان و متفکرانی چون فرگه، کارنپ، ویتگنشتاین و حلقه وین اصالتی آلمانی یا اتریشی داشتند.
وود با بیان اینکه همه این متفکران از مکتب نئوکانتی آموختهاند، تصریح کرد: اما به یاد داشته باشید که استاد راسل و "مور" در کمبریج "جیمز وارد" بود که مطالعتاش زیر نظر "رادلف هرمان"ی بود که یکی از وارثان سنت ایده آلیسم آلمانی در فلسفه بود.
مؤلف "کارل مارکس" در پایان یادآور شد: حتی می توان گفت که فلسفه تحلیلی انگلیسی تقریباً متأثر از ایدهآلیسم کانتی و پساکانتی است.
تالیافرو: آیا شکگرایان اخلاقی میتوانند اخلاقی باشند/ اخلاق دغدغه فلسفه تحلیلی و قارهای
"چارلز تالیافرو" استاد کالج سنت اولاف مینهسوتای آمریکا و فیلسوف دین معاصر در خصوص این موضوع که فلسفه اخلاق چه جایگاهی در سنت فلسفه قارهای و تحلیلی دارد به مهر گفت: در قرن 20 و 21 اتفاقی که افتاد این است که فلسفه اخلاق و یا به طور کلی مباحث اخلاقی و ارزشی در حوزه های گوناگون و مختلف از جمله فلسفه قارهای سرایت کرد.
وی در ادامه تصریح کرد: اگر به آثار کامو، سارتر، فوکو، سیمون ویل، لویناس، بوبر، گادامر و سایر فیلسوفان و اندیشمندان از جمله یورگن هابرماس نگاه بیندازید درخواهید یافت که اخلاق و اصول ارزشی از دغدغههای اصلی آنها به شمار میرود.
وی در ادامه یادآور شد: البته باید توجه داشت که این متفکران و اندیشمندان ممکن است از منظرهای گوناگون و مختلف این موضوع را مورد بررسی قرار داده باشند.
فیلسوف دین معاصر در ادامه تأکید کرد: در واقع اگرچه این اندیشمندان دیدگاههای مختلف و گوناگونی به موضوع اخلاق و اصول ارزشی دارند ولی این مباحث را در کارها و تحقیقات خود دنبال کردهاند.
استاد پیشین دانشگاه آکسفورد تصریح کرد: از ابتدای شکلگیری فلسفه تحلیلی، این سنت فلسفی نیز مباحث اخلاقی و اصول ارزشی را را مورد بررسی قرار داده است. برخی معتقد هستند که فلسفه تحلیلی با کارها و تحقیقات جورج ادوارد مور و برتراند راسل شکل گرفته است.
تالیافرو افزود: در این میان باید توجه داشت که فردی مانند راسل به مانند برخی فیلسوفان تحلیلی متأخر از جمله "آیر" و "جان ماکی" در زمره شکگرایان اخلاقی به شمار می رفت. این در حالی است که جورج ادوارد مور به اصول درست و نادرست و خوب و بد اخلاقی اعتقاد داشت.
مؤلف "تاریخ روح" یادآور شد: در حالی که حتی راسل با وجود اینکه یک شکگرای اخلاقی بود و در مورد عینیت اخلاقی شک و تردید داشت ولی باز هم دیدگاههای اخلاقی داشت. برای نمونه او یکی از طرفداران جدی خلع سلاح هسته ای بود.
مؤلف "راهنمای آکسفورد درباره الهیات" در پایان تصریح کرد: در حال حاضر در جناح فلسفه تحلیلی فیلسوفان زیادی هستند که مباحث اخلاقی و ارزشی را دنبال میکنند. برای نمونه فیلسوفان و اندیشمندانی چون جان رالز، رابرت نوزیک، توماس نایگل، مارتا نوسبام، درک پارفیت و اندیشمندان دیگری بوده و هستند که به مباحثی چون عدالت، انصاف، حقوق و سایر مباحث ارزشی و اخلاقی توجه کردهاند.
نظر شما