جهانی شدن فرهنگ جنبه ای از فرایند کلی جهانی شدن است که شاید بتوان آن را همراه جهانی شدن و به قدمت تاریخی آن دانست. تصور و اندیشه فرهنگ واحد با گستره جهانی و جهانگیر پیشینه ای طولانی دارد.
در امپراتوری های باستان مانند چین یا رم چنین اندیشه و علاقه ای وجود داشته است. ادیان بزرگ جهانی مانند مسیحیت و اسلام به همه انسان ها معطوف بوده و همواره گسترش و جهانگیر شدن را در دستور کار خود داشته اند.
آرمان های سوسیالیست هایی مانند سن سمیون بر شکل گیری جامعه و فرهنگی جهان گستر بنا شده است. نهضت ها و جنبش های گوناگون معطوف بر برقراری صلح جهانی و برنامه های معطوف به رواج دادن زبان های بین المللی مانند اسپرانتو نیز با تصور ایجاد فرهنگ جهانی پیوند داشته اند.
همه این موارد به رغم تفاوتهایشان نمودهای برجسته تمایل و علاقمندی به فرهنگ جهانی و تلاش ها برای پدید آوردن و رواج آن هستند.
بیشترین تاثیر جهانی شدن بر عرصه فرهنگی کشورهاست. این پدیده تأثیرات بسیار عمیقی در فرهنگ کشورها دارد.
فرهنگ، کلیت پیوسته ای از ارزش ها و اعتقادات و آداب و سنت، احساسات و گرایشات و عناصر تشکیل دهنده شخصیت و اخلاق و اعمال هر قوم و ملتی است. فرهنگ همچنین دارای خصوصیاتی ازقبیل هویت دهندگی، توسعه خواهی، خلاقیت و پویایی است.
جریانهای فرهنگی که از کشورهای مختلف صادر می شوند، زمانی که به عنوان فرهنگ غالب قرار گیرند، فرهنگهای مغلوب را شدیداً تحت تاثیر قرار می دهند. از اینرو تمامی مراکز این کشورها اعم از مراکز اقتصادی، نظامی و سیاسی و از همه مهمتر مراکز فرهنگی آن کشورها تحت تأثیر شدید قرار می گیرند.
غالباً فرایند همسانی و یکسانی فرهنگ جوامع مختلف را جهانی شدن فرهنگ نامیده اند که در این فرایند فرهنگهای قومی و ملی و هر نوع تفاوت و گوناگونی فرهنگ کم رنگ شده و یا از بین می روند ودر نهایت اندیشه و رفتار یکسانی بر تمامی جوامع سایه خواهد انداخت.
به هر حال جهانی شدن فرهنگ به تبع جهانی شدن یکی از موضوعات مهمی است که پیامدها و تراشه های آن به طرق گوناگون همه کشورها را از خود متأثر نموده است.
به قسمی که برخی جهانی شدن را در حقیقت همان غربی شدن و یا آمریکایی شدن می دانند و این پدیده را شیوه جدید استعمار کشورهای غربی و به ویژه آمریکا به منظور جایگرین ساختن کلیه ارزش های فرهنگی، تمدنی غرب با فرهنگ و ارزش های سایر کشورها تصور می کنند. به عبارتی جهانی شدن و جهانی شدن فرهنگ را ابزاری برای توسعه و سلطه فرهنگ آمریکا بر سایر فرهنگ های و جوامع مختلف در سرتاسر جهان می دانند.
جهانی شدن در فرایند تکاملی خود شیوه های زندگی سامان و ساختار اجتماعی شیوه تولید، ابزار تولید و نحوه ارتباط جوامع مختلف با یکدیگر را دستخوش تغییر و تحول کرده و تمدن های بزرگی به بروز و ظهور رسانیده و به دنبال آن جهانی شدن فرهنگ بسیاری از روشها و سنت های قدیمی، نهادهای کهنه و ساختارهای ناکارآمد را مضمحل ساخته و دور ریخته و به جای آن متدهای نو و نهادهای نوین با سامانه های اجتماعی متفاوت به اقتضای زمان را پدید آورده است.
پیشرفت تکنولوژی و فناوریهای نوین و شگرف اطلاعات و ارتباطات و افزایش روز افزون ماهواره ها و شبکه های گسترده جهانی نوید دهنده این مطلب است که به واسطه گسترش و بسط اطلاعات و ارتباطات در سراسر کره ی خاکی، جهان و جوامع به سمت همسانی و یکسانی فرهنگی در حرکتند .
جهانی شدن فرهنگ همچون فرایندی تدریجی و پایدار است که از گذشته ای دور یا نزدیک آغاز شده و هنوز هم جریان دارد و هر روز بر شتاب و گستره آن افزوده می شود. به گونه ای که اکثر نظریه پردازان، جدید بودن فرایند جهانی شدن و بعد فرهنگی آن یعنی جهانی شدن فرهنگ را نمی پذیرند. تاریخی دست کم چندین ده ساله برای آن قائل هستند و بر سر تشدید و رواج گسترده آن در دهه های اخیر اتفاق نظر دارند.
بدیهی است نوآوری های جدید در عرصه تکنولوژی ارتباطات در مقایسه با اعصار گذشته، دسترسی و آشنایی و تعامل فرهنگ ها را با یکدیگر سریع و آسان تر نموده است. یکی از اثرات و نتایج این دگرگونی و تحول در عرصه تکنولوژی و توسعه، ایجاد یک فرهنگ جهانی است که مردم جوامع مختلف را از محدوده و قیدهای تنگ ملی و قومی فراتر می برد تا جایی که افراد هویت خودشان را در فراسوی مرزها جستجو می کنند و نه در چارچوب مرزهای ملّی.
نظر شما