به گزارش خبرنگار مهر، مسعود کرامتی از نسلی از سینما، تئاتر و تلویزیون است که سالها در عرصه کارگردانی و بازیگری فعالیت داشتهاست. از جمله مجموعههای تلیزیونی وی میتوان به "خانه ما" ما اشاره کرد. البته عمده فعالیتهای وی در سینما در ژانر کودک و نوجوان بودهاست.
وی مدتی پیش کارگردانی سریال "شرکت" به تهیهکنندگی رامین عباسیزاده را برعهده گرفت اما بعد از مدتی به دلایل نامعلوم از ساخت این پروژه کنار رفت و علیرضا امینی جایگزین وی شد.
سریال شرکت این روزها با نام "میلیاردر" مراحل تصویربرداری را طی میکند و کرامتی که آن روزها درباره خروج خود از سریال، سکوت کامل اختیار کرده بود در این مصاحبه ناگفتههای خود را پس از مدتها طرح کرد.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: آقای کرامتی از ابتدای کار شروع کنیم. اختلافات اولیه بر سر "شرکت" چگونه شکل گرفت؟
کرامتی: حقیقت این است که من سریالی را به تهیهکنندگی رامین عباسیزاده برای شبکه اول ساختم که به شکل غریبی تعطیل شد. 430 دقیقه مفید مونتاژ شده داشتیم، حدود 2 ماه و نیم نیز کار تصویربرداری آن طول کشید. 5 ماه و نیم قبل از آن هم پیشتولید سریال "شرکت" را در دفتر عباسیزاده انجام دادیم. مجموعا 8 ماه درگیر "شرکت" بودم. پس از خروج من از سریال، همه عوامل که با من کار میکردند به غیر از 2 بازیگر کار که جزو نقشهای سوم بودند، ماندند و با گروه جدید پروژه را ادامه دادند. به نوعی همه عوامل بیرون آمدند.
* این اولین همکاری شما با آقای عباسیزاده بود؟
کرامتی: بله، در ابتدای پیشتولید عباسیزاده فرد بسیار معقولی به نظرم میآمد. حساسیتهایی درباره فیلمنامه داشت که به نظرم مثبت و خوب بود. درباره سناریو بسیار دقت داشت و حتی در ارتباط با آن بحث میکردیم. چون فیلمنامه در زمان پیشتولید در حال نگارش بود. من خودم هم به شدت درگیر بودم. در کل ارزیابی مثبتی از او داشتم. اما کمکم سیگنالهای منفی دریافت کردم و احساس کردم حد دخالت او در کار بیش از اندازه است اما با این حال فکر میکردم که عباسیزاده تهیهکنندهای است که میتوان با او صحبت کرد و به نتیجه رسید و حتی نگران نبود.
به هر حال زیاد اظهارنظر کردن از طرف تهیهکننده شاید به لحاظ حرفهای غلط نباشد و در تعریف سینما و یا تلویزیون خارج از کشور عنوان میشود که این موضوع از خصوصیات تهیهکننده است ولی یک واقعیتی وجود دارد آنهم این است که در ایران این گونه نیست. اکثر تهیهکنندههای ما دانش آن را ندارند. نمیگویم عباسیزاده دانش ندارد اما زیاد از حد میخواست در کار اعمال سلیقه کند.
باید قبول کنیم که این دوستان در تلویزیون تهیهکننده نیستند. بلکه حلقه واسطه بین تلویزیون و گروه اجرایی هستند. در حقیقت مجریاند. این شرایط مخدوش در شکل اعمال قدرت آنها، با هالیوود و حتی خارج از کشور قطعا فرق دارد. در کار ما هم این اعمال نظارت به نحوی شده بود که مدیر تولید سریال ( شهنام شهباززاده که قطعا ایشان هم حرفهای من را تایید خواهند کرد) چند بار در مقطع پیشتولید به من عنوان کرد که ما با تهیهکننده دچار مشکل خواهیم شد و پیشنهاد داد که از همان ابتدا بهتر است صحبتهای خود را طرح کنیم.
در همین راستا من چند جلسه با عباسیزاده داشتم و در آن جلسات وی بسیار مثبت برخورد کرد و حتی درباره اختیاراتمان در کار با هم صحبت کردیم.
* که احتمالاً این توافقات موقتی بودهاست.
کرامتی: متاسفانه اتفاق خیلی بد دیگری هم در طول کار افتاد که اتفاقا تا زمان شروع تصویربرداری هم ادامه پیدا کرد. متاسفانه در این مدت من زیاد پیغام دریافت میکردم. این پیغامها من را خسته کرده بود. حتی شرایط به گونهای بود که من احساس کردم با توجه به صحبتهایی که با عباسیزاده داشتهام، گویا مدیرتولید پروژه صحبتها را بد منتقل میکند.
اما من نگران شهباززاده بهعنوان مدیرتولید نبودم. حتی فکر میکردم این انتقال بد صحبتها برای من مشکلی ایجاد نمیکند. به همین دلیل به عباسیزاده تاکید کردم که بهتر است اگر صحبتی و یا مشکلی است، پیغام ندهد و مستقیما به خود من بگوید. به هر حال ما در یک دفتر کار میکردیم. اما همچنان این پیغامها تا روز اول فیلمبرداری ادامه پیدا کرد، که در اصل افتتاحیه کار بود. آنها تعداد زیادی خبرنگار برای کلید زدن دعوت کرده بودند و حتی تعدادی هم مهمان حضور داشت. این موضوع برای من جای سئوال بود که مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد که اینها چنین مراسمی در نظر گرفتهاند.
واقعیت این بود که من همان روز مطمئن شدم با فردی طرف هستم که به شدت اهل کارهای نمایشی و برجسته کردن است و به نوعی میخواهد خودنمایی کند. اما باز فکر کردم که بهتر است من به فکر کار خودم باشم.
* آن روز مقابل خبرنگاران اتفاقی افتاد؟ برخی رسانهها حاشیههایی را درباره آن مراسم منتشر کردند.
کرامتی: بله. مشغول تصویربرداری بودیم که اتفاق عجیبی افتاد. من در ابتدا متوجه تنشی شدم. مدیر تولید را صدا کردم و او هم عنوان کرد اتفاقی نیفتاده است. اما به نوعی یک آشفته حالی در گروه دیده میشد. در نهایت متوجه شدم عباسیزاده به همراه کارمندش که همیشه به عنوان بادیگارد با وی است به حیاط دفتر رفته و یکی از بازیگران سریال را که اتفاقا آن روز آمده بود به گروه سر بزند و بازی هم نداشت، اخراج کرده و به وی تذکر داده که از دفتر من برو بیرون!
این من را خیلی ناراحت کرد. وی بدون اینکه با من صحبتی کرده باشد، بازیگر را اخراج کرده بود. من هم کار را تعطیل کردم. به مدیر تولید هم اعلام کردم که بهتر است هر چه زودتر درباره این اتفاق یک جلسه برگزار شود. اما عباسیزاده گفت بهتر است کار را ادامه دهید و برای عصر جلسه بگذاریم. من باز تاکید کردم نمیتوانم کار کنم. اما تهیهکننده در سالن بلند عنوان کرد که عوامل نهار بخورند و کار تعطیل شود. من هم گفتم چون گرسنه نیستم به خانه میروم.
وی بیرون رفتن من را هم دید. اما زمانی که در ماشین بودم، با من تماس گرفت که لطفا برگرد دفتر و آقای فرجی مدیر شبکه آمدهاند و میخواهیم صحبت کنیم تا تکلیف را روشن کنیم. من با حسن نیت برگشتم و صحبت کردیم. وی مدعی شد که آن بازیگر یک حرکت غیراخلاقی کرده است (البته ترجیح میدهم درباره این موضوع حتی صحبت هم نکنم).
آنقدر حرکتی که عباسیزاده به بازیگر من منتسب کرد، زشت و وقیحانه بود که من در اولین جمله به وی گفتم این تصویری که شما از بازیگر مطرح میکنید، حتی سطحیترین آدمها هم این کار را نمیکنند، چه برسد به یک بازیگر آن هم در یک جمع فرهنگی.
* و این اولین ترکشهای اختلاف در گروه بود؟
کرامتی: به عقیده من وی میخواست از همان اول میخ خود را بکوبد. من به تهیهکننده کار گفتم بهتر است این موضوع حل شود. وی یک قدم عقب رفت، به مدیر تولید عنوان کرد که اگر بازیگر مورد نظر متنبه شده، میتواند برگردد! با بازیگر تماس گرفتم که اتفاقا وی در ابتدا اصلا نمیخواست، برگردد چون معتقد بود که نمیتواند با چنین بیحرمتی که به او شده، دوباره کار را شروع کند. اما من خواهش کردم که از این تصمیم صرفنظر کند. وی هم لطف کرد و برگشت.
جالب است وقتی برگشت و بازی او در سریال آغاز شد، عباسیزاده به شدت از بازی وی راضی بود و بارها این موضوع را بیان کرده بود. در واقع بعد از آن اتفاق، من دیگر نتوانستم به نوعی دلم را صاف کنم. خیلی هم تلاش کردم تا این ارتباط درست شود چون من آدم بیحاشیهای هستم. گروه به شدت خوبی هم در این سریال داشتم. خیلی همه با هم رفاقت داشتیم و هیچ مشکلی هم نبود. اما کسی که خارج از این گروه قرار داشت، رامین عباسیزاده بود. که البته نه من و نه گروه نمیخواستیم که این گونه شود.
من و گروه کار خودمان را میکردیم و روزی 7 دقیقه و یا 7 دقیقه و نیم خروجی داشتیم و برای من این زمان ایدهآل بود. اما باز هم این پیغامها و کنایهها شروع شد و من مدام میشنیدم و این جو را خراب میکرد.
*چطور شد که بحث حضور یک کارگردان دیگر مطرح شد؟
کرامتی: یکی از مسائلی که عباسیزاده بر آن تاکید میکرد و من را آزار میداد، این بود که تهیهکننده مدام عنوان میکرد تایم کم است و بیشتر کار کنید. من گفتم که ما تلاش خود را میکنیم ولی برای بار دوم تاکید کردم که بنده تندتر از این نمیتوانم کار کنم و اگر ناراضی هستید بدون هیچ دلخوری و بحثی کیفم را از اینجا برمیدارم و میروم. شما هم شخص دیگری را بیاورید.
اما عباسیزاده عنوان میکرد اینگونه نمیشود؛ راهکار پیدا میکنیم. وی بعد از مدتی گفت که ما یک گروه دومی تشکیل میدهیم و شما کارگردان و دستیاری را به همین منظور انتخاب کن. من هم گفتم شخص خاصی را ندارم. چند روز بعد که ما شب کار بودیم وی حدود 3 بامداد با من تماس گرفت و عنوان کرد: با شخص خاصی صحبت کردی و من گفتم نه. گفت: با علیرضا امینی موافق هستی؟ جا خوردم و تأکید کردم ایشان که برای خودشان کارگردانی هستند و چند فیلم تاکنون ساختهاند. بعید میدانم که قبول کنند و گروه دوم کارگردانی باشند و زیردست من کار کنند.
اما عباسیزاده گفت: گوشی با امینی صحبت کن! من با کمال حیرت با وی حرف زدم. امینی همان پای تلفن گفت: استاد ما آمدیم درس پس بدهیم! من در خدمت هستم (الفاضی که برای من خیلی بیمزه بود) اما من آنقدر شوکه شده بودم که حتی نتوانستم چیزی عنوان کنم. حدود 20 دقیقه بعد امینی و عباسیزاده سر صحنه بودند باز دوباره این مکالمه از طرف امینی مطرح شد (البته مکالمه که نه، تک گویی)
آن شب را گرفتیم. رفتم خانه و واقعا حتی نتوانستم بخوابم. دیگر تصمیم را در همان روز در لوکیشن گرفته بودم به پریناز هاشمی برنامهریز کار اعلام کردم که من میخواهم با عباسیزاده صحبت کنم که یک هفتهای که از شبکاریها باقی مانده را بگیریم و وقتی تمام شد ما دیگر نیاییم. وی به من گفت اگر شما اجازه بدهید من دیگر از امروز نیایم. وی تاکید کرد که من دیگر تحمل این دورویی و ریاکاری را از طرف عباسیزاده ندارم.
فردای آن روز، صبح با دفتر عباسیزاده تماس گرفتم و عنوان کردم که من 10 روز فرصت میخواهم و از شما خواهش میکنم که مخالفت نکنید و من این چند روز کار را بگیرم و کنار بروم و علیرضا امینی کار را ادامه دهد. عباسیزاده عنوان کرد، نه اصلا این حرف را نزن. مشکل شما علیرضا امینی است، من میگویم دیگر از فردا نیاید. گفتم نه من اصلا با وی مشکلی ندارم. من برای اولینبار امینی را از نزدیک، سر صحنه همین کار دیدم.
تاکید کردم اتفاقا مشکل من با این برخوردهایی است که در حین کار پیش آمده است ولی وی قبول نکرد، اما برای من دیگر تمام شده بود و من دیگر نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم. حتی به کنایه به وی گفتم اصلا نگران چیزی نباش. امینی در فرصت مناسب کار را میشناسد و حتی تاکید کردم که من فکر میکنم امینی حتی تمام سناریو را خوانده است. این بیشتر یک بازی با من است.
اما عباسیزاده مدام عنوان میکرد که اینگونه نیست. به هر حال تصمیم خودم را گرفته بودم. ما چند شب کار را ادامه دادیم. عواملی که با من کار میکردند، کم کم متوجه شدند و اعلام کردند که اگر تو نیایی ما هم کار را ادامه نمیدهیم. اولین نفر مدیرتولید بود که این موضوع را عنوان کرد. پشت آن مرتضی پورصمدی مدیر تصویربرداری هم به این موضوع تاکید کرد. به نوعی آنها نیز عنوان کردند که دیگر تحمل رفتارهای تهیهکننده را ندارند و اگر هم تا الان ماندهاند به خاطر حضور من بوده است.
در این یک هفته هر شب تهیهکننده سر لوکیشن میآمد تا موضوع را به گفته خودش حل کند. من اعلام کرده بودم که دیگر نمیآیم. دوباره یکی از آن شبها عباسیزاده وارد صحنه شد و بعد از مدتی رفت. دوباره از مدیر تولید پرسیدم چه اتفاقی افتاده است و وی عنوان کرد که عباسیزاده آمده بود تا سحر ولدبیگی را اخراج کند. ظاهرا ولدبیگی در اتاق گریم عنوان کرده که اگر کرامتی نیاید من هم دیگر نمیآیم.
جالب است این خبر به گوش عباسیزاده رسیده بود و وی هم آمده بود تا نصف شب او را اخراج کند. اما مدیر تولید او را قانع کرده بود که او تا به حال بازی کرده و این امکان وجود ندارد. اما تهیهکننده همان شب با نوید میهن دوست نویسنده سریال تماس گرفته بود که نقش شیرین (با بازی ولدبیگی) را میتوانی، حذف کنی؟! نویسنده هم من را در جریان گذاشت. متاسفانه همه چیز در این سریال به شکل زشت و توطئهگرانه و آزاردهنده ادامه پیدا میکرد.
با این شرایط کاملا مطمئن شدم که دیگر نمیشود کار کرد. من متوجه نمیشدم که چرا عباسیزاده حاضر نمیشد که خیلی رک و راحت جلوی من قرار بگیرد و عنوان کند که من تو را نمیخواهم و از این به بعد با امینی کار میکنم. در صورتی که من خودم تاکید میکردم میخواهم بروم پس این بازیها چی بود؟! من موی خودم را در این راه سفید کردم ولی وی 10 سال است تهیهکننده شده است.
* پس خودتان هم تمایل داشتید که دیگر کار را ادامه ندهید؟
کرامتی: مدیر تولید با من صحبت کرد و به عباسیزاده هم عنوان کرده بود که ما 15 قسمت از این سریال را با همین گروه کار میکنیم (اتفاقا 11 قسمت هم به صورت تایمی گرفته بودیم) و میرویم و بعد گروه دیگر کار را دنبال میکند. اما روز آخر عباسیزاده دوباره سر صحنه آمد و من گفتم که واقعا خسته شدم و آدم حاشیهای نیستم. او عنوان کرد: آره، واقعا این کار حاشیه زیادی دارد. تعداد آدمها زیاد است و کار شلوغ، در نتیجه تو هم خسته شدهای. به هر حال آدمها را خودت انتخاب کردی!
من در جواب به او به صورت مستقیم گفتم: آقای عباسیزاده شما اصلا هیچ چیز را به خودت نمیگیری. کاملا تعجب کرد، اما من بازهم تاکید کردم از دست شما خسته شدم. تمام حاشیه کار شخص شما است و دیگر خوشم نمیآید با شما کار کنم من اصلا با گروه خودم مشکل ندارم من از کار خسته نمیشوم. من کارم را دوست دارم.
جالب است وی عنوان میکرد که زمان نداریم و بازدهی کم است اما حاضر شد که از کار عقب بیفتد و دوباره از ابتدا تصویربرداری را انجام دهد.
وی در همان صحبتها عنوان کرد با گرفتن 15 قسمت توسط گروهِ من، راضی است. اما من شرط گذاشتم که به هیچ وجه دیگر در کار دخالت نکند و بعد از این صحبت رفت. دوباره فردا عصر سر لوکیشن حاضر شد و خیلی محترمانه و مودبانه عنوان کرد که من معذرت میخواهم که نتوانستم با تو کار کنم به همین دلیل کار باید تعطیل شود. من هم قبول کردم. بعد از اعلام این موضوع بچهها کم کم در جریان قرار گرفتند و اتفاقا تمام گروه با روی خوش با هم خداحافظی کردند و حتی عکس یادگاری هم گرفتند.
اما درست از همان فردا، عباسیزاده با عوامل تماس گرفت. مدیر تولید، مدیر تصویربرداری(پورمحمدی)، سعید پورصمیمی، رضا بابک، داریوش صادقپور(صدابردار)، داود ژیان(طراح صحنه) و خیلی دیگر از عوامل حاضر نشدند در ادامه مجموعه همکاری کنند.
* در حال حاضر عوامل یا حتی خود شما طبق قراردادتان مبالغ را دریافت کردید؟
کرامتی: متاسفانه هنوز تسویه حساب نشده است.
* فکر میکنید چقدر علیرضا امینی در این جریان دخیل است؟
کرامتی: این رفتار وی به عقیده من شان و منزلت یک کارگردان را نه تنها زیر سوال که از بین میبرد. به نوعی بیحرمتی کردن به حرفه ما و آدمهای این حرفه است. به عقیده من امینی به بدترین شکل این کار را کرد. طبق گفته برنامهریز همان شب ساعت 2:30 عباسیزاده به امینی زنگ میزند و او به دفتر میآید و چند دقیقه بعد تفاهم میکنند تا به من زنگ بزنند. آن جلسه اول، امینی فکر کرده گروه دوم باشد اما بعد که متوجه شد جریان چیست، حتی به روی خود نیاورد. من هم به شخصه برایم به عنوان کارگردان دیگر شخصی به نام امینی وجود ندارد و علت آن هم رفتار وی است.
* با مدیر شبکه در این ارتباط صحبتی نداشتید؟
کرامتی: چند روز بعد از کار با فرجی مدیر شبکه قرار گذاشتم و به دفتر او رفتم. به وی تاکید کردم که امیدوارم بحث کیفیت کار پیش نیاید که اگر پیش بیاید شما باید راشها را به من بدهید تا من آنها را مونتاژ کنم و هر جایی که شما خواستید نمایش دهم تا این محصول کار من با تمام کارهای قبلی عباسی زاده مقایسه شود تا ببینم کدام کیفیت پایین تری دارد. فرجی هم به من عنوان کرد که اصلا بحث کیفی کار نیست.
اما اخیرا من میشنوم زمزمههایی در دفتر و حتی در میان گروه جدید هست که کیفیت کار آنقدر پایین بوده که ما مجبور شدیم آن بخشها را کنار بگذاریم. البته تاکنون اعلام رسمی نشده است.
* مدیر شبکه هم هیچ دلیلی برای شما نیاوردند؟
کرامتی: آقای فرجی عنوان کرد که بنای ما حمایت از تهیهکننده است، با این حرف تکلیف روشن است.
* در حال حاضر که پیگیر مالی پروژه میشوید جواب شخصی دریافت کردید؟
کرامتی: با عباسیزاده درباره مسائل مالی اصلا صحبتی نکردم. مدیر تولید هم پیگیر بود. من با فرجی چندین بار تماس داشتم. آخرین تماس من با وی دو هفته پیش بود که او عنوان کرد طی دو یا سه روز آینده قسط خواهیم داد و عباسیزاده تسویه میکند. از آن دو یا سه روز، در حال حاضر حدود 15 روز می گذرد و یک بار برای فرجی پیامک دادم در ارتباط با مسائل مالی که جوابی ندادند.
* میتوانید شکایت کنید؟
کرامتی: قرارداد داریم اما وارد این موضوع نشدیم. حقیقتا درباره این مصاحبه هم امیدوار بودم که بحث به اینجا کشیده نشود که من بخواهم قصه این اتفاق را رسانهای کنم. ولی بیشترین چیزی که من را آزار میدهد همان بازی پس و پشتی است که عباسیزاده میکند و در آن فضا هم زمزمه میکنند که آنقدر کیفیت پایین بوده که ما را کنار گذاشته و حالا در حال شاهکار ساختن است. من بیشتر به خاطر این موضوع خواستم این مطالب را عنوان کنم.
نظر شما