به گزارش خبرنگار مهر، بیست و سومین برنامه «نقد نغمه» عصر دیروز دوشنبه 24 مهرماه با حضور فردین خلعتبری و طهمورث و کیخسرو پورناظری در فرهنگسرای اندیشه برگزار و در این مراسم به بررسی موسیقی پورناظریها پرداخته شد.
کیخسرو پورناظری در ابتدای این برنامه با یادی از سابقه گروه شمس گفت: وقتی همنوازی و آهنگسازی تنبور را شروع کردم کار تازهای بود اما الان جذابیت و تاثیرش را نشان داده و تنبور به سازی شناخته شده برای علاقمندان موسیقی تبدیل شده است.
وی افزود: این کشش و حال ساز است که شنوندههای مختلفی را به خود جذب کرده و من خوشحالم که کارهایی را در این رابطه ساخته و عرضه کردهام. هم اکنون دو پسر در این کار بالنده کرده و نیمی از فعالیتهای گروه را به دوش پسرهایم گذاشتهام و امیدوارم این کار با انگیزه ادامه یافته و به آیندگان منتقل شود.
کیخسرو پورناظری در مورد دوران جوانی خود گفت: جوان بودم و ساز خوب میزدم ولی همیشه پدرم به من میگفت کم کاری میکنی. این یک نوع عامل بازدارنده غرور برای من ایجاد کرد که همیشه اشتهای این را داشته باشم که بهتر بزنم.
وی خود را بزرگترین منتقد موسیقایی خود نامید و گفت: خودم منتقد خودم بودم. در کارم به نفرین و آفرین دیگران توجه نکردم و این عاملی شد که باعث شد در موسیقی به رشد و بالندگی برسم و این خودانتقادی را با تمام وجود به فرزندانم منتقل کردم.
وی کار هنری را کاری که براساس حال و شرایط روحی است نامید و گفت: گاهی براساس یک حال اثری ساخته میشود در صورتی که در بسیاری از اوقات هرچه تلاش کنی آن کار دیگر به وجود نمیآید. هنرمند کار خود را انجام میدهد ولی باید بداند که کاری که میکند باید بر این اساس باشد که ارزش انتشار داشته باشد.
کیخسرو پورناظری در بخشی از صحبتهای خود به ممیزیهای ارشاد به موسیقی خرده گرفت و آنها را سختگیرانه دانست.
وی در پایان گفت: ماندگاری گروهها مانند آن چه که در گروه شمس اتفاق افتاده است منوط به بسیاری از موارد است از جمله تغذیه درست گروه. اگر سرپرست یا آهنگساز گروه بتواند هنری ماندگار را به گروه تزریق کند شانس اینکه گروه تداوم کاری خود را حفظ خواهد کرد.
در ادامه طهمورث پورناظری در مورد سابقه سازنوازی در خانواده خود گفت: پدر ما در موسیقی آدم سنتیای نبود. ای کاش رابطه پدر و پسری نبود تا من میتوانستم سازنوازی و موسیقی پدرم را نقد کنم. آن وقت مشخص میشد که وی کار بزرگی انجام داده است. من در فضایی بزرگ شدم که هیچ تعصبی در نوع موسیقی نبود اما همین تعصب در کیفیت موسیقی ارایه شده توسط من بسیار موج میزد.
وی همه موسیقیها را اصیل دانست و گفت: این تفکیکهایی به موسیقی نوع میدهد را آن چنان نمیپسندم. موسیقی در اسم نمیگنجد به عنوان مثال موسیقی خانقاه در جایگاه خود اصالتی بینظیر دارد اما در جایی که مخاطب آن را درک نمیکند دیگر فاقد اصالت میشود.
طهمورث پورناظری بیان کرد: بین موسیقی تنبور و فلامینگو یک رابطه عجیبی وجود دارد. خاطرم هست در اسپانیا کنسرتی داشتیم و چند صفحه به ما دادند که ضبط کنیم. من در آنجا به رابطه این دو گونه موسیقایی پی بردم. نمیدانم که چگونه است که یک موسیقی در کرمانشاه (تنبورنوازی) و یک موسیقی در آن سوی دنیا و در اسپانیا (فلامینگو) توانستهاند به این ترکیبات مشترک برسند.
وی ادامه داد: من تمام سعی خود را کردهام تا آنجا که محیط اجازه دهد موسیقیام بیکیفیت نباشد و هیچ گاه کیفیت را فدای کمیت نکنم.
در ادامه فردین خلعتبری با ذکر این جمله که من منتقد موسیقی نیستم و صرفاً به خاطر علاقهای که به گروه شمس دارم در این جلسه حضور یافتم گفت: یک ویژگی بزرگ در گروه بود. خاطرم هست در سالهای جوانی ما، گروه شمس مرحوم خلیل عالینژاد را به جامعه هنری معرفی کرد. همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا سرپرست گروه اینقدر به جوانها میدان میدهد اما اکنون متوجه شدهام دلیل این میدان دادن به جوانان چیست.
وی گروه شمس را متمایز از تمام گروههای موسیقیایی ایران دانست و گفت: گرایش گروه به اشعار مولانا در ارتباط با سیر و سلوک عارفانه است که من معتقدم حضور حضرت مولانا در اجرای گروه شمس احساس میشود. همیشه مولانا در اجراها و موسیقی گروه شمس جاری و ساری است.
خلعتبری ادامه داد: نمیتوانیم به موسیقی این گروه نقد علمی درستی داشته باشیم. این موسیقی نسبتی با موسیقی کردستان دارد و تاسی گرفته از موسیقی ردیفی است.
وی در پایان با بررسی شاخه به شاخه موسیقی اجرا شده توسط پورناظریها گفت: جوانان گروه شمس یا بهتر است بگوییم گروه پورناظریها بیشتر به سمت چندصدایی و شالودهشکنی شعر میروند. تنبورسازی است که خوب ضبط میشود و ارتباطی مستقیم با حال نوازنده دارد پس میتوان نتیجه گرفت که حال نوازندگان گروه شمس (پورناظریها) در اجرای موسیقی با بسیاری از نوازندگان دیگر متفاوت است.
گفتنی است که این نشست با تاخیر زیادی برگزار شد.
نظر شما