به گزارش خبرنگار مهر، نشست بررسی «نسبت میان قصه و تمثیل در قرآن و حکمت» عصر روز چهارشنبه 26 مهرماه در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرنیان با سخنرانی حسن بلخاری، پژوهشگر در زمینه ادبیات و هنر برگزار شد.
بلخاری در ابتدای سخنانش گفت: در منطق قرآن، خداوند و انبیاء هم قصه میگویند اما قصه در قرآن را نمیتوان مبتنی بر برداشتی که عرف از آن دارد، مورد بحث قرار داد.
وی با بیان اینکه برخی فلاسفه مایلاند صرفاً از راه فلسفه به قصه و ماهیت آن نزدیک شوند، تمثیلی از باب 15 انجیل لوقا آیه 12 به بعد، نقل کرد و یادآور شد: در اندیشه مسیحی خدا بیشتر به دنبال صید گناهکاران است تا پاسخ گفتن به مومنان.
این مدرس حوزه فلسفه هنر سپس تمثیلی از اوپانیاشادها از کتب مقدس آئین هندو، اضافه کرد: در این آئین، اساساً تمثیل در خدمت یک حقیقت است و خود هیچ غایتی ندارد.
بلخاری تاکید کرد: فلسفه تمثیل تبدیل امر معقول به ایده محسوس است و این به این خاطر است که امر معقول بسیار بالابلند و عقل آدمی بسیار کوتاه است.
به اعتقاد وی، تمثیل پُرکننده فاصله میان این کوتاهی و بلندی است و به همین خاطر بر اساس تخیل ساخته میشود.
این مدرس دانشگاه گفت: جنسِ ذاتی تمثیل، تخیل است؛ در واقع ما در تمثیلسازی، ذهن تخیلی میخواهیم و جانِ قصه، یک ذهن کنجکاو و پُرسنده نیاز دارد.
بلخاری این بار با نقل یک قصه تمثیلی از مثنوی معنوی (مولانا) افزود: کارکرد تخیل آن است که امر معقول را ادراک کند. عقل معاش قادر به پیمودن مسیر معنا تا غایت نیست و لذا ما نیازمند تخیل هستیم.
وی یادآور شد: اساساً قصه در لِسان ما و نیز در مواردی از قرآن، اشاره به امر حادث دارد. امر حادث یعنی امری که اتفاق افتاده و تمام شده است.
مدرس فلسفه هنر افزود: چون معانی در حیات انسان حادث میشوند، لذا متصلب میشوند. به عبارت دیگر چون در زمان و مکان صورت میگیرند، تعیّن افراد و روایتها را به خود میگیرند. اساساً واقعیت متصلب قابلیت تاویل ندارد و همین ارسطو را به دنبال هنر نمایش برد.
بلخاری ادامه داد: قصه در عرف اکثر ما و حتی در متون و برخی قاموسنامهها، اشاره به وقعیت دارد که انجام و در واقع تمام شده است.
وی سپس با ذکر مثالی گفت: من کتب تاریخی مختلفی را نگاه کردهام و از چند منظر فلسفی نزدیک شدهام تا دلیل و منشا کلمه «شاخ نبات» را در غزل 39 حافظ پیدا کنم و دریابم که آیا او معشوقه و محبوبه حافظ بوده است یا تنها یک افسانه؟
این مدرس حوزه فلسفه هنر افزود: من مبنایی در این مورد پیدا نکردم و معتقدم این (شاخ نبات) یک افسانه بوده است.
بلخاری همچنین در تبیین تفاوت تمثیل و قصه، تاکید کرد: تمثیل اشاره به امر حادث نیست و لذا مطلقاً رو به گذشته ندارد و بلکه رو به آینده دارد.
وی همچنین زبان ادیان را زبان تمثیلی دانست و گفت: ادیان اگر تمثیل نداشته باشند، فرومیریزند.
این مدرس فلسفه هنر سپس با نقل تمثیلی از کتاب «عقل سرخ» اثر شیخ اشراق، یادآور شد: معمولاً اینگونه است که قصه اشاره به واقعیتی متصلب است که قصهگویان بازگو میکنند اما تمثیل متصل به امور واقع و حادث نیست.
بلخاری در پایان با اشاره به وفور تمثیلها در قرآن در قیاس با تورات که او آن را «بازنویسی قصههای یونانی به زبان یهودی» خواند، از بحث خود اینگونه نتیجه گرفت که: ابزار تمثیل، تخیل و غایت آن تعقل است.
نظر شما