حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی، معاون پژوهشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در گفتوگو با خبرنگار مهر، با اشتباه دانستن اساس مقایسه فلسفه اخلاق در دو مشرب تحلیلی و قارهای گفت: حتی به طور کلی هم نمیتوان گفت که تمایز فلسفه اخلاق در دو مشرب تحلیلی و قارهای چیست، زیرا در هر یک از این مشربها نظرات کاملا متناقض و متعارضی وجود دارند.
وی افزود: برای مثال «جرج ادوارد مور» و «ریچارد هیر» هر دو تحلیلی هستند، اما دو نظر کاملا متعارض در فلسفه اخلاق دارند؛ یکی از آنها واقع گرا و دیگری ناواقعگراست. یکی از آنها ریشه اخلاقیات را در امور عینی می بیند و دیگری در امور توصیفی، بنابراین نمی توان برای این دو فیلسوف تحلیل در حوزه اخلاق، نقطه اشتراکی مشخص کرد.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمنی(ره) در پاسخ به این سؤال که فلسفه اخلاق در ایران بیشتر به چه حوزههایی از فلسفه اخلاق غربی متمایل است، گفت: فلسفه اخلاق در ایران دو طیف کلان را به خود اختصاص میدهد؛ یکی نظریات فلاسفه اخلاقی که ریشه در اندیشه غرب دارند و گاهی متأثر از یک فیلسوف یا نحله فلسفی هستند. این افراد همان نظریات غربی در حوزه فلسفه اخلاق را به زبان فارسی برمی گردانند و در واقع، تفکری دارند و به خودشان اجازه نقد نمیدهند.
شریفی توضیح داد: برخی از این افراد نیز ایده های «دیوید راس» و «جان راولز» را بیان می کنند. هر دوی این دو متفکر نئوکانتی هستند، اما در ایران این موضوع در نظر گرفته نمی شود که اینها با هویت فکری و دین ما تناسب دارند یا خیر.

وی افزود: اما عده ای دیگر از اندیشمندان ما در فلسفه اخلاق بر این باورند که اندیشههای بنیادیتر، اصیلتر و مستحکمتری در فلسفه اخلاقمان داریم که باید از لابهلای کتابهای کلامی، منطقی و فلسفی و به ویژه کتابهای علم اصول استخراج شوند. در سدههای اخیر اسلامی فلسفه اخلاق به طور جدی مطرح بود و بحثهای زیای صورت گرفت، اما این بحثها با عنوان فلسفه اخلاق مطرح نبودند.
این نویسنده و پژوهشگر با تأکید بر ارائه فلسفه اخلاق اسلامی به زبان روز، گفت: میتوانیم در سایه این اندیشه های بنیادی نوآوری داشته باشیم. گذشتگان ما در قلمرو اخلاق، تاملاتی داشتهاند که شاید به ذهن غربیان خطور هم نکرده باشد. اگر کتابی باید در این زمینه ترجمه شود کتاب های پیشنیان ماست. حداقل 1300 سال است که اندیشمندان اسلامی درباره مسایل اخلاقی مانند حسن و قبح، معرفت شناسی و هستی شناسی ـ خوب و بد ـ بحث کرده اند و این بحثها به اندازه ای گسترده و ریشه دار بود که برخی از فرقه های اسلام براساس آنها شکل گرفتند.
شریفی با اشاره به طراحان اولیه فلسفه اخلاق در ایران در حدود 50 سال پیش گفت: اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی که بنیانگذار طرح مباحث اخلاقی است و در برخی کتابهایش مانند «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، «اعتباریات» و تفسیر المیزان به این بحث پرداخت. سپس شاگردان او مانند شهید مطهری و آیتالله مصباح یزدی نیز درباره اخلاق نظریهپردازی کردند. این متفکران علیرغم دانش عمیق به فلسفه غرب، متناسب با باورها و ارزش های اسلامی نظریهپردازی کردهاند.
وی فلسفههای مضاف را متأثر از جهانبینی هر فرهنگ و جامعه دانست و گفت: فلسفه اخلاق نیز جزو فلسفههای مضاف است و نظریاتی که در این زمینه ارائه میشوند حتما متأثر از نوع جهانبینی ماست. کسی نمیتواند اعتقاد به خدا و معاد داشته باشد، اما نظریه لذتگرایی و قدرتگرایی را انتخاب کند. بنابراین اگر جهانبینی اختصاصی خودمان داشته باشم که داریم طبیعتا فلسفه اخلاق خاص خودمان را هم باید تولید کنیم. نمیتوانیم نظریههایی که بر اساس جهانبینی متعارض ما تولید شدهاند را بپذیریم، مگر اینکه در جهانبینی ما تغییری اساسی رخ دهد.
نظر شما