خانواده و موضوعات مرتبط با آن در ادوار مختلف مورد اقبال همیشگی سینماگران و در این میان خیانت نیز به عنوان یک موضوع زیرشاخه دستمایه فیلمسازان بوده و از زوایای مختلفی به آن پرداخته شده است. این فیلمها در غرب به دلیل نگاه متفاوت غربی به این مقوله برای تماشاگر غربی جذاب بوده و دو گروه تماشاگر سینما و سینماگر را با همین پتانسیل به سوی خود جذب کرده است چراکه هم جامعه و تماشاگر سینمایی از این موضعات درک آسانتری دارد و هم سینماگران، فیلمسازان و سرمایه گذاران سینمایی به دلیل بازگشت سرمایهای که این نوع از فیلمها در گیشه دارند ترجیح میدهند به سراغ آن بروند.
البته در دو سال اخیر هالیوود تمایل کمتری دارد به خیانت بپردازد و تمرکز خود را در ساخت فیلمهای خانوادگی بر استحکام خانواده و پایبندی به آن گذاشته است و فیلمهایی مثل "پنگوئن های آقای پاپر"، "من نفرت انگیز"، "درخت زندگی" و .... مواردی برای جایگزینی و تعدیل این موضوع در سینما بودهاند.
سینمای ایران نیز سال گذشته با پرداختن به موضوع خانواده سعی کرد معضل خیانت را در بین خانوادههای ایرانی به تصویر کشد و یکباره تعداد قابل توجهی فیلم با موضوع خیانت و یا سستی بنیان خانوده تولید شد تا به زعمی هم گیشه را داشته باشد و هم بتواند مخاطب را به سینما بازگرداند.
طرح این معضل اجتماعی نتوانست نتیجه دهد و جند گروه مخاطب، مدیران سینمایی و سینماگران که زیر مجموعهای از سرمایهگذاران را نیز دارد ناراضی کرد زیرا در طرح و پرداخت این امر نتوانست موفق عمل کند و سینما در مقابل فرهنگ و باورهای دینی-ملی جامعه ایستاد و عرف جامعه نتوانست آنچه سینمای ایران در طرح مسئله خیانت عنوان کرده را هضم کند. در حقیقت سینمای ایران در سال اخیر خیانت را مثل یک اتفاق معمولی عنوان کرد و در فیلمهای مختلف به تماشاگر اینطور القا کرد که خیانت به بنیان خانواده مسئله حادی نیست و حتی در بعضی فیلمها از خائن قهرمان ساخت.
به بیان دیگر سینما به جای اینکه خیانت را تقبیح کند به حدی با آن عادی برخورد کرد که این معضل اجتماعی را در حد یک دعوای به قول معروف "زن و شوهری" که نمک زندگی خوانده میشود عادی نشان داد. حتی سینمای غرب با اینکه فرهنگ تک والدی را دارند در بسیاری از فیلمهای معروف خود موضوع خیانت را طرح و در ذهن و برداشت مخاطب این معضل را عملی قبیح و آزاردهنده تصویر میکند که فیلمهای "خسارت"، "نوادگان"، "بیوفا" و "امتیاز نهایی" از آن دست هستند.
اگرچه به روایت جواد شمقدری؛ رئیس سازمان سینمایی "خیانت" از عناصر درام است و نمیتوان آن را از سینما حذف کرد اما چگونه پرداختن به آن در سینما اهمیت بالاتری از طرح آن دارد. هرچند که خیانت به عنوان موضوع درام هیچگاه از سینمای ایران منفک نبوده و تنها تفاوت آن با نوع طرح این مسئله در سالها اخیر تعداد کمی و شیوه بیان آن در سینما است. درواقع پرداختن به موضوع خیانت در فیلمهای سینمایی تنها به دوره این مدیر باز نمیگردد برای مثال در فیلم "زن دوم" به کارگردانی سیروس الوند هرچند در صحنههای ابتدایی ملودرامی عاشقانه را هرچند ضعیف تصویر میکند اما اندک اندک این تصویر تبدیل به حسرت و ترسهای قبیح بودن یک عمل میشود در حالیکه در قیاسی معالفارغ با فیلم "پل چوبی" زندگی خانوادگی را سخت و آزاردهنده نشان میدهد و سوپاپ اطمینان آن را رابطهای با عشق قدیمی تصویر میکند و پشت کردن شخصیت اول داستان به زندگی را روند طبیعی برای وی نشان میدهد. اینها همه به تماشاگر این مفهوم را القا میکند که این شخصیت حق دارد تا به دوران تجرد بازگردد و لذت تنها در همان دوران خلاصه میشود. فیلمهای دیگر نیز مثل "من همسرش هستم" یا "برف روی کاجها" نیز به شدت به آنکه چارچوبهای خانواده را در یک زندگی متزلزل میکند حق میدهد.
همانطور که در احادیث گفته شده "تکرار گناه، گناه را عادی میکند" عادی جلوده دادن در تکرار موضوع خیانت در سینما آن را در ذهن جامعه عادی میکند که همین امر دلیل اصلی ایجاد نگرانی از اکران این فیلمهاست.
در مجموع پرداختن به خیانت به عنوان یکی از شاخههای درام در سینما باید در راستای دین و عرف جامعه باشد و آن را در اذهان همه از عموم مردم و خواص و منتقدان تقبیح کند و نگرانی را از ارتکاب به آن در جامعه گسترش دهد. نه آنکه آنقدر عادی شود که انجام دادن آن در کشوری با مردم مسلمان که به بنیان خانواده اهمیت ویژهای میدهد امری ساده و بیاهمیت مبدل شود.
...................
الهام نادری فرید
نظر شما