به گزارش خبرنگار مهر، شیر مرغ تا جان آدمیزاد پارچه ململ و چیت از اروپا ترک و اصل، از کریستال تا آرکوپالهای ساخت فرانسه از اروپا و چین و ماچین میشود یک جهیزیه کامل، تا قشون کشی آغازشود، تا عروس بدون هیچ حرفی به خانه بخت برود و هیچکس نتواند خرده بگیرد و حرفی گوشه دلش بماند، سرویس باید ست باشد از کمد تا تخت و ویترین و بارگاهی که قرار است بخت زوج جوان در آن سفید شود.
جهیزیه حالا دست انداخته بر گلوی خانواده هایی که توان این همه را ندارند اما "در دروازه را می شود بست اما در دهان مردم را نه ". پیرمرد سرفهای میکند و ادامه میدهد: چون به تازگی عروس گرفته بودیم و او جهیزیه مفصلی آورده بود، من هم برای دخترم همه چیز خریدم. البته به اصرار دخترم وسایلی بیشتر از عروسم خریدم تا دخترم خوشحال شود. این روزها اگر دختر یک قاشق کم داشته باشد سرکوفت می شود برای همین باید تمام کمال باشد.
قشون کشی به سبک اصفهانی
برای پیرمرد، قشون کشی برای جهاز برون هنوز هم رنگ و لعاب گذشته را دارد، گذشتهای که با حال خیلی فرق میکند و اکنون چاشنی چشم و هم چشمی در آن پررنگتر است.گذشته ای که طبقها روی سرها می چرخید تا به رسمی دیرینه عروس و داماد ساده و بی شیله پیله زندگیشان را آغاز کنند اما حالا خیلی وقت است این رسمهای کهن جایشان را به تجملاتی سخت داده اند.
از زمان های خیلی قدیم، رسم خرید عروسی به عنوان یکی از رسمهای رایج و بسیار پسندیده در بین خانوادههای ایرانی مطرح می شد و پایه و اساس بر این بود که روزی برای خرید عروسی توسط بزرگترهای خانواده تعیین میشد تا برخی مایحتاج عروس و داماد تهیه شود و در این میان هم هدیه ای توسط خانوادهها به عروس و داماد اعطا می شد.اما حالا خرید ریز و درشتی که باید یک طومار یا سیاهه عظیم از آن تهیه شود آنقدرها هم آسان نیست.
چشم و هم چشمی یا تجمل
به اعتقاد مغازه دارهایی که از نزدیک دستی بر آتش تجملات دارند، مردم قدرت تحمل این همه چشم و هم چشمی را ندارند و فشاری که برای خرید و بعد از آن قشون کشی و "جهاز برون" میشود، از عهده آنها خارج است. اما به قول نازنین که خودش بچه آخر خانواده و به تازگی در شرف ازدواج است کو گوش شنوا، برای من داشتن جهیزیهای به این شکل آنقدرها مهم نیست ولی برای خانواده و به خصوص مادرم، این امر جزء لاینفک زندگی است.
مادرش که کنارش ایستاده کمی مکث می کند و میگوید: حرف در میآورند اگر چیزی کم باشد، آبرویمان رفته به هر حال دوره و زمانه عوض شده همه اینکار را می کنند جهازبرون یک رسم شده و من دوست ندارم مثلا دخترم از دختر برادر و خواهرم کم بیاورد حالا هر چه می خواهد به ما فشار اقتصادی وارد شود اما من می خواهم آرزو به دل نشوم.
برای خرید جهیزیه، خیابانهای مشخصی در اصفهان وجود دارد. نیاز به گشتن زیاد نیست، بازار چینی فروشهای خیابان عبدالرزاق یا خیابان حافظ را که بگیری و بروی، خانوادههای زیادی هستند که این مغازه و آن مغازه را گز میکنند و با خرید جنس، یکی از کالاهای نه چندان ضروری از فهرست سیاهه بلند بالایشان خط میخورد.
اما برای خیلیها هم بار مالی این مسئله هنوز در خم یک کوچه باقی مانده و به امری حل نشده تبدیل شده است.
عروس برنده یا بازنده
به گفته حمید ، مغازه دار جوانی که در بازار، صاحب مغازهای دو دهنه است: برخی مردم مثل قدیم قدرت خرید ندارند، دیگر کسی سرویس کامل نمیخرد. به ندرت عروس و داماد کسی را برای خرید به همراه خود میآورند. این جوان ها پول خرید سرویس کامل را ندارند و فقط برای خالی نبودن عریضه، از هر کدام از اجناس یک تکه بر میدارند.
مغازه بغلی اوهم پیرمردی است که خاطرات زیادی دارد از دعواهایی که بر سر جهیزیه کامل بوده و هست. سفیدی موی سرش نشان می دهد سال ها در این صنف، به اصطلاح خودشان استخوان خرد کرده. او نه تنها از کسادی بازار و شرایط بد مالی می نالد بلکه معتقد است: قبلا و زمانی که مردم قدرت خرید چندانی نداشتند، این مغازه پر از عروس و دامادهایی بود که برای خرید عروسی میآمدند و ضروریات زندگی را میخریدند. اما حالا وضع فرق کرده است.
گویی حالا ماراتن خرید جهیزیه آنقدر باید با شکوه باشد تا در روز موعود، خانواده عروس برنده واقعی باشند.
رسمی فراموش شده دوست داشتنی
به گفته پیرمرد، در گذشته، خرید جهیزیه بیشتر به عنوان یک رسم دوست داشتنی محسوب می شد در حالی که امروزه در شهرهای بزرگ، هر چقدر قیمت اجناس خریداری شده بیشتر باشد، اعتبار آن هم بیشتر است تا جایی که گاهی تهیه جهیزیه 30 میلیون تومانی به امری عادی تبدیل میشود ولو به هر قیمتی از جمله از هم پاشیدن کانون خانوادهای که قدرت هزینه کردن برای این مقدار جهیزیه را ندارند باشد، خیلیها به خاطر همان چشم و همچشمیهای معمول، کالای قسطی برمیدارند تا کم نیاورند.
کالای قسطی، چیزی که خانواده مریم، خوب تجربه اش کرده اند. این زن جوان که یکسال و نیم از زندگی مشترکش میگذرد تا چهار سال دیگر باید خرج جهاز برونش را قسطی بدهد چون خانواده اش از پس آن برنمی آیند: دوست داشتم از دختر خاله ام کم نیاورم. او همه چیز داشت، حتی سفارش داده بود دمپایی رو فرشی اش را از دبی بیاورند. نمیخواستم فردا سرکوفت بشنوم.
اما حسن زاده نظری مخالف دارد، برای او تنها ضروریات یک زندگی عادی کافی است، سها درباره خرید جهیزیه و مراسم جهاز برونش می گوید: با اینکه خانواده ما از موقعیت مالی مناسبی برخوردار است اما لازم ندیدم که درگیر رسوماتی بشوم که لازم نیست و بیشتر از اینکه ضرورت داشته باشد به ضرر زندگیم است .من حتی مراسم جهاز برون هم نگرفتم به این دلیل که معتقدم این مراسم بیشتر خانواده ها را دچار مشکل می کند .تصمیم گرفتم با یک جهیزیه معقول به خانه بخت بروم و همسرم هم از این تصمیم استقبال کرد و این را هر دو خانواده به خوبی درک کردند. بماند که بحثهای زیادی بعد از عروسی در گرفت اما برای من زیاد مهم نبود.
تجملی دور از سنت
اما با تمام اینها انگار با رشد سریع شهر نشینی، سنت ها به جای پر رنگ شدن، رنگ باختهاند و سنتهایی که بیشتر قانع بودن را تداعی میکرد، جای خود را به تجملاتی سنگین داده تا جهاز برون هم مثل دیگر رسوم، نخ نما شده و تبدیل به تجملی دور از سنت شود. گویا دیگر کسی نمی خواهد از سنت ها پیروی کند.
دکتر مسعود یزدانی پناه، کارشناس اجتماعی معتقد است: خرید عروسی مانند هر مسئله دیگری نیازمند آموزش و مدیریت مناسب فرهنگی است که باید توسط بزرگترهای خانواده و فامیل به جوانان در آستانه ازدواج ارائه شود تا افراد با علم به اینکه چه بخرند و چگونه بخرند، راهی بازار شوند.
وی ادامه میدهد: البته حفظ برخی رسوم و سنن نیز در این میان ضروری است اگرچه نیاز است با توجه به حذف برخی آداب و رسوم دست و پا گیر، زمینه اجرای بهتر سنتهایی که میتوانند شرایط تشکیل زندگی آرام و بیدغدغه را فراهم کنند، ایجاد شود.
زندگی آرام و اجرای سنتهای بی دغدغه، امری که حالا در کنج پستوها پنهان شده و نقش خود را به کلی از دست داده است تا جایی که جوانهای امروز و خانوادههای مدرنشان، جایی برای ریش سفیدان نگذاشتهاند و نقش پررنگ جهیزیه کامل و بدون نقص، همراه با بار مالی گزاف به امری گریز ناپذیر تبدیل شده است .
................................
گزارش: دریا قدرتی پور
نظر شما