پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۵۷

یادداشت مهمان/

خط‌کشی بین هنرمندان تئاتر به چه دلیل است؟

خط‌کشی بین هنرمندان تئاتر به چه دلیل است؟

محمود استادمحمد نمایشنامه‌نویس و کارگردان با سابقه و مطرح تئاتر ایران طی یادداشتی به خبرگزاری مهر نسبت وضعیت موجود تئاتر و وجود نگاه حمایتی غیرعادلانه معاونت هنری به برخی هنرمندان و آثار را مورد نقد قرار داد.

به گزارش خبرنگار مهر، استادمحمد که این روزها به دلیل بیماری در منزل بستری است و امر نگارش برایش کاری سخت و دشوار است اما همچون گذشته دغدغه تئاتر و وضعیت هنرمندان تئاتر را دارد. این هنرمند مطرح و شناخته شده عرصه تئاتر نسبت به شرایط موجود بی‌تفاوت نمانده و یادداشتی را در این خصوص در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

در یادداشت محمود استادمحمد چنین آمده است:

آقای شاه‌آبادی، محترم صاحب جاه، سلام. ببخشید که بدون مقدمه می‌نویسم. در مؤخره دفتر، جان مقدمه نویسی ندارم. اما بعد: شما حتما بهتر می‌دانید که در جمله مراتب، هر کسی را مرتبتی معین و به تبع رتبه، وظیفه‌ای مشخص است و جلالت وزارت با روشنایی چراغ حجره معاونت، ارتباطی مستقیم دارد.

دبیران دیوان بر ردیف صلات و مشاهرات دولت، به توقع تلألوی حجرات تعاون و جلادت قوه شخص معاون، رقم‌ها می‌زنند سخت متدرج و صعب ثقیل. پس اجازه فرمائید بپرسم معاونت هنری که در جمع انیسان وزارت، بالا نشسته و باید هم بالا بنشیند، چه وظیفه‌ای دارد؟



خط‌کشی بین خدمه و بستن ابواب به روی اهل خدمت، جزئی از وظایف آن معاونت به قلم آمده است؟ اگرنه بفرمائید این وجه ممیزه را دلیل چیست؟ عزیز محترم، اهم اهل نمایش را خاکسترنشین محجر بیرونی کرده‌اید و اقل اهل قول را در سایه‌سار حصار اندرونی خانه نشانده‌اید، و از این تمایز چه حاصل؟ برخورداران از آرامش آن سایه‌سار، چه گلی بر سر نمایش ایران زده‌اند؟

اگر تعریف نمایش از اصالت مفاهیم عاری نشده بود، این اقل اهل قول، یکسره الکن بودند و گنگ و مهجور. به تاریخ برنمی‌گردم، همین مرکز هنرهای نمایشی در یکی دو معاونت قبل از شما، با کدام قراردادها به آن اجراها دست می‌یافت؟ دو سه ماه پیش - بر صفحه‌ای از صفحات عام - کسی را دیدم که با بیانی سخت پرمدعا، بر قرارداد شصت میلیون تومانی‌اش شکایت می‌کرد. از او - به وسیله پیغام - پرسیدم: تو در عمرت قرارداد ده میلیونی دیده بود که حالا حرمت می‌شکنی و بر شصت میلیون رضایت نمی‌دهی؟

بنده که محمود استادمحمدم و کارم را - به هنگام تثبیت - با دویست و هشتاد تومان - دویست و هشتاد تا تک تومانی - شروع کردم - به جز آخرین قرارداد عمرم - هرگز قرارداد ده میلیون تومانی به خود ندیده‌ام. چه شده؟ کجا نشسته‌اید که به چنین ارقامی تسخر می‌زنید و تازه ...؟ چه کرده‌اید؟ به کجای کارتان دلخوش باشیم؟ به آن پست مدرن پینه بسته پیله ریخته برآویخته؟ یا آن سوژه‌های سفارشی و آن قالب‌های مقلوب فرمایشی؟ و چه حاصل؟

همین امسال با دویست و پنجاه میلیون تومان قرارداد، یکی از این سفارش‌های فرمان فرمایشی را بر صحنه بردیم... به شهادت آمار دویست و پنجاه بلیت هم نفروختیم. از کدام کیسه بذل می‌کنیم؟ به امید کدام برکت؟ صحبت از حقوق دویست و هشتاد تومانی همین اداه تئاتر شد. بنده هنوز که هنوزست رهین برکت آن حقوق هستم، هنوز به برکت آن حقوق دستم خالی نمانده است. و آقایان ...

فکری به حال برکت کیسه‌هایتان بکنید. امروز می‌گیرید و فردا جلوی دوربین تلویزیون، کوس نیازتان را بر بام آز می‌زنید. به حکم حکمت انصاف، به برکت کیسه نمی‌توان امید بست. آنجا که دیده‌گانمان را بر شوکت هنر، فرو می‌بندیم.

کد خبر 1729291

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha