به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" فيلسوف فرزانه محمدباقر داماد فرزند ميرمحمد حسيني استرآبادي و دخترزاده محقق ثاني علي ابن عبدالعالي كركي ( م – 940 ) است و در اشعار « اشراق » تخلص دارد. از تاريخ تولد ميرداماد آگاهي صحيحي نداريم اما تاريخ وفات او را سال 1041 هجري گفته اند.
عصر صفوي را بايد عصر تبليغ و ترويج مذهب شيعه نام نهاد زيرا در آغاز و انجام هركاري نوعي از اين تبليغ يافت مي شد و كوشش بر آن داشتند كه دوستي خاندان حضرت علي (ع) در نهاد مردم گذارده شود و بخشي از سرشت آنان گردد. آشكار است كه اين كار در مكتب و مدرسه و مسجد بهتر انجام مي يافت. كساني كه در دانش تفسير و حديث و خبر و فقه دستي داشتند مورد توجه شاه و بزرگان واقع مي شدند. تعليم و تربيت بر اساس تبليغ و ترويج مذهب شيعه نهاده شد. كتاب هاي مدح و منقبت چهارده معصوم رواج يافت. گويندگان و نويسندگان آثار خود را بر اين پايه نهاده، از اين رو بيشتر دانشجويان به كسب دانش هاي تفسير و حديث و فقه پرداختند و بازار فلسفه و منطق و طب و رياضيات رو به كسادي نهاد ولي كم و بيش كساني كه استعداد كافي داشتند و از مردم روشن آن روزگار به شمار مي آمدند از علوم عقلي دست بر نداشتند و در برابر مجلسي و شيخ حر عاملي و محقق كركي، ميرداماد و صدراي شيرازي و ملامحسن فيض و مانند آنان مدارج عالي دانش هاي عقلي را پيمودند.
ميرداماد كه از خاندان علم و دانش بود از همان آغاز كودكي به كسب علوم اشتياق ورزيد و از خود لياقت نشان داد. صاحب عالم آرا و تقي الدين محمد بن شرف الدين علي حسيني در خلاصه الشعراء از وي نقل بسياري داشته اند.
داماد به حدت فهم و جودت طبع انصاف داشت و داراي حافظه اي قوي و فوق العاده بود. به طوري كه نقل شده حافظه وي به مرتبه اي بود كه از اول حال در مبادي نشو و نما هر نقد عياري كه به خازن طبيعت سپرده در حفظ آن شرط امانت بجاي آورده فلسي از آن خازن طبيعت وقاد فيلسوف دوران فوت نشده است ( عالم آراء عباسي ). وي در طاعت و تقوي و عبادت درجه عالي و رتبه بس متعالي داشته خلاصه اوقاتش صرف مطالعه و مباحثه و عبادات الهيه شده، و در تعبدات به نهايت رسيده و قرآن مجيد را بسيار تلاوت مي كرده و در هر شب پانزده جزو قرآن مي خوانده است.
تا آنجا كه بررسي شده از استادان ميرداماد اين چند تن را مي شناسيم : شيخ عبدالعالي كركي كه دايي داماد است و داماد از او اجازه داشته است. فخرالدين محمد حسيني استرابادي معاصر شاه طهماسب صفوي ( 918 – 984 ). سيد نورالدين بن علي ابي الحسن عاملي شاگرد شهيد ثاني. از بررسي در پاره اي از كتاب ها مانند خلاصه الشعراء و ذريعه و فهرست دانشگاه به دست مي آيد كه تاج الدين حسيني صاعد بن شمس الدين طوسي گويا از استادان محقق داماد بوده. داماد مقام او را بس بلند مي دانسته و او را بسيار مي ستايد. شيخ عزالدين حسين بن عبدالصمد پدر شيخ بهائي. شيخ اسدالله كاظميني در مقابيس گفته كه داماد از مشاراليه اجازه داشته است.
زبان و سبك نگارش
صاحب اعيان الشيعه گويد : او آثاري جاوداني در فلسفه و اصول دين و فقه و غيره دارد. وي در بعضي مولفاتش عبارات روان و بدون تعقيد دارد ولي در برخي ديگر از مولفات عبارات پيچيده و گاه لغات و عناوين غريب و منحصر به خود دارد.
موقعيت علمي و اجتماعي ميرداماد تا جايي است كه مي توان درباره او رساله جداگانه اي نوشت. آوازه دانش اين فرزانه فيلسوف عصر صفوي نه تنها در ميان خواص بلكه در عوام طنين انداز شد و سالهاست كه او را ضرب المثل دانش قرار مي دهند. وي در علوم معقول و منقول سرآمد روزگار خود گرديد مجلس او ساحت آمال طلبه علوم و لمعات كوكب آفتاب مثالش بر همه كس تابيد. در آغاز خراسان را براي كسب دانش انتخاب نمود و يك چندي در آن نواحي به فراگرفتن علوم و فضايل اشتغال ورزيد پس از تكميل مراحلي به قزوين رهسپار شد و همواره در مسير خود لحظه اي از مطالعه و مباحثه خالي و لمحه اي اوقات شريف به بطالت نگذشت . پس از مدتي اقامت در قزوين عزم كاشان نمود و از آن طريق به اصفهان وارد گرديد و اين در روزگار شاه عباس اول ( 985 – 1038 ) بود. او پس از ورود به اصفهان مورد توجه شاه عباس و شاه صفي قرار گرفت. داماد از مرگ شاه طهماسب تا سال 1025 به مباحثه پرداخت و بيشتر آثار خود را در سال هاي 1015 – 1025هجري نگارش داد. مدتي در اصفهان در محضر ميرفخرالدين سماك استرابادي كسب فيض نمود و با ساير دانشمندان و افاضل درگاه شاهنشاهي مباحثات و مذاكرات برقرار ساخت و با شيخ بهايي نيز آميزش داشت. مير ابوالقاسم فندرسكي و ميرمحمد باقر طالبان استرابادي با او معاصر بودند، گاهي به نظم اشعار تمايل پيدا مي كرد و اشعاري عربي و فارسي مي سرود.
وي در غزل و قصيده و مثنويات داد سخن داد و مثنوي را از حكيم نظامي پيروي نمود و مانند مخزن الاسرار او مشرق الاسرار بساخت. از منظومات خوب او اين رباعي است كه در نعت حضرت خاتم الانبياء (ص) سروده است :
اي ختم رسل دو كون پيرايه تست افلاك يكي منبر نه پايه تست
گر شخص ترا سايه نيفتد چه عجب تو نوري و آفتاب خود سايه تست
ميرداماد نه تنها در فلسفه بلكه با بيشتر دانش هاي روزگار خود آشنا بود. در علم لغت گوي از ميدان صاحب قاموس و صحاح ربوده در علوم عربي حياضت ارباب نموده و در فصاحت و بلاغت و انشاد و انشاء عصر خود سرآمد اهل زمان و در حديث و فقه فايق بر همگان و در علم رجال از اكامل رجال و در علم رياضي به جميع اقسام متفرد بود. برخي درباره او مي نويسند كه او از باهوش ترين برگزيدگان علوم اصول و فروع بود. ميرداماد بارها با شاه صفي به نجف رفت و در آخرين سفر كه در سال 1041 هجري واقع شد در ميان راه كربلا و نجف درگذشت. از بررسي گزارش هايي كه درباره داماد داده شده به خوبي به دست مي آيد كه موقعيت اجتماعي او نيز فوق العاده بوده ، محبوبيت بيش از حد تصوري كه داماد به دست آورده شاه عباس و دستگاه با عظمت او را بر اين داشت كه از او ملاحظه كنند. فلسفه توام با دانش هاي گوناگون اسلامي و اخلاق و رفتار و تربيت مذهبي و مودب بودن به آداب ديني دانشمندان روزگارش را بر اين داشت كه در مقابل او خضوع نموده و به جلال و عظمت او معترف گردند و هرگاه سخني بگويد پسند خود قرار دهند و فتاوي را به امضاء و تصحيح او رسانند و در اصول اعتقادي و علمي او را بزرگترين مرجع دانند بويژه كه مفتي سپاهان از شاگردان او بوده است.
برخي از شاگردان ميرداماد عبارتند از: محمدبن ابراهيم معروف به ملاصدراي شيرازي، حسين بن حيدر كركي مفتي سپاهان، سيد احمد عاملي داماد و پسر دايي ميرداماد، ملا خليل غازي قزويني، محمدحسن زلالي خوانساري، عادل بن مراد اردستاني، عبدالغفار گيلاني، سلطان العلما، ميرزا شاهرخ بيكاوزير، شيخ عبدالله سمناني، ميرمنصور گيلاني، اميرمحمدتقي ابي الحسن حسيني استرابادي، ملا عبدالمطلب بن يحيي طالقاني، محمدحسين چلبي، ابوالفتح گيلاني،علي دوست بن محمد، سيد امير فضل الله استرابادي، ملا شمسا گيلاني، نظاما احمد، قطب الدين اشكوري عارف.
در خصوص آثار ميرداماد استرآبادي چنان كه اشاره شد فهرست تحقيقي و جامعي تا كنون جمع آوري نشده است و در هر كتاب يا فهرستي كه از او ذكري شده برخي از آثار او را آورده اند كه گاه خالي از لغزش نبوده است. اما آثار ميرداماد عبارتند از: اثبات علم باري، اثبات ولايت خاصه علي (ع )، الاعضالات العويصات، تاويل المقطعات، تحقيق مفهوم الوجود، تشريق الحق، تعليقات اصول كافي، تعليقه من لا يحضره الفقيه، تفسير سوره اخلاص (شرح حديث تمثيل علي بسوره توحيد)، تقدمه تقويم الايمان، تقديسات (عرش النقديس)، خلسه المكوت، الخلعيه، تقريظ بر شرح تقويم الايمان مير سيد احمد عاملي، تقويم الايمان، توحيد، النولا و التبرا، الجبر و التفويض، الجذوات، الجمع و التوفيق بين رايي الحكيمين في حدوث العالم، جنگ، ديوان شعر، رساله في تنازع الزوجين، رساله في ان المنتسب بالام كان سيدا،ً الرضاعيه (ضوابط الرضاع)، الرواشح السماويه، حاشيه شفا، حاشيه صحيفه سجاديه، شرح نجات ابن سينا، القبسات.
نظر شما