پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۷ اردیبهشت ۱۳۸۴، ۱۰:۲۸

فلسفه سينما، جستاري از دكتر كريم مجتهدي

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : جستار زير متن كامل سخنراني دكتر كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران در سالن سينما تك است كه از طرف استاد در اختيار گروه دين و انديشه "مهر" قرار گرفته است.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" از آنجا كه سينما در ميان هنرها قدمت زيادي ندارد و هنر هفتم يعني رشته اي كه بعد از شش هنر اصلي بدين نام مفتخر شده است، طبيعي است كه قبل از سينما، فلسفه با هنرها ارتباطي داشته است.

در سنت افلاطون دو مثال نهايي يعني "جمال" مظهر هنر و "حقيقت" مظهر فلسفه، از بقيه مثل قابل تصور نزديك تر به مثال اعلي يعني "خير" بوده اند. در آثار افلوطين هم عشق به جمال نهايتا بايد به صورت عشق به حكمت درآيد در غير اين صورت از استكمال محروم خواهد ماند.

در عصر جديد با اين كه در فلسفه هاي معتبري چون فلسفه دكارت و يا اسپينوزا تخيل از تعقل طرد مي گرديد و هميشه حالت انحرافي و خطاكاري مي يافت ولي در قرن هيجدهم قسمتي از فلسفه يعني زيبايي شناسي از لحاظ نظري استقلال يافت و با بوم گارتن و بعد با كانت در دوره معاصر و فلسفه برقرار گرديد - منظور البته الزاما فلسفه به معناي اخص كلمه نيست ولي كارگردانان و اهل سينما به هر طريقي موضع نظري دارند كه از مصاديق بارز آنها در سينماي ممالك شمالي اروپا در درير و برگمن ديده مي شود و يا از لحاظ سياسي و اجتماعي مطالبي را در آثار خود انعكاس مي دهند و يا از آثار داستان نويس هاي مشهور كه به نحوي جنبه تعقلي داشته اند، استفاده مي نمايند. همانطوري كه گاهي فيلسوفان رسمي چون ژان پل سارتر مستقيما فيلمنامه مي نوشتند چون "كار از كار گذشت" و يا "چرخ دنده" و يا از نمايشنامه ها و كتابهاي آنها، كارگردانان استفاده مي نموده اند مثل "دستهاي آلوده" و يا اخيرا نمايشنامه "نكراسوف" كه در تلوزيون ايران به صورت سريال درآمده بود.

در هر صورت اگر با فلسفه هم كاري نداشته باشيم، رابطه خاص نظريه هاي سياسي و ايدئولوژي هاي رسمي اعم از دولتي يا غير دولتي را با سينما نمي توانيم فراموش نماييم. ما امروزه اغلب با همين فيلم هاي ايدئولوژيكي و حتي شايد بهتر است بگوييم استراتژيكي سرو كار داريم.  به هر ترتيب در تمام اين موارد رابطه سينما و فلسفه را در طيفي از انوار و انواع و اشكال بايد قرار داد و عنداللزوم بايد به تنظيم جدولي پرداخت كه بتوان در اين زمينه هر بار مورد خاص را در مكان و در سطح و ستون مربوطه قرار داد و جايگاه آن را نسبت به بقيه متمايز و مشخص نمود.

در انتها سعي مي كنم اندكي هم در امكان امتزاج واقعي فلسفه و سينما صحبتي بكنم. البته ديگر منظور نوعي خاص از فلسفه با نوع خاص از سينما است. به زبان آلماني امروز به نحو متداول سينما Kino گفته مي شود (اصطلاحي يوناني به معناي حركت) ولي اصطلاح بازي نور Licht speal هم وجود دارد. در بازي نور نوعي مفهوم سلسله مراتب نور و حتي خلاقيت نوري - تشكيك در نور - تشكيك خلاق در مراتب نور وجود دارد. از طرف ديگر نور بالاخره نوعي حضور است و هر درجه اي از حضور همراه با درجه اي از آگاهي است .  به معناي ديگر، منظور نوعي تمثل نوري و تحقق اشتدادي و شايد امتدادي آنها به كمك عالم خيال است. تا حدودي نزديك به آن چه مرحوم كربن، عالم مثال مي ناميد Mondus imaginalis . از اين رهگذر مي توان تصور كرد كه شايد سينما بتواند تروح جسم و تجسد روح را به نحوي نمايان سازد. البته چنين چيزي هم از چارچوب فلسفه متداول و هم از چارچوب سينماي متداول فراتر مي رود.

آنچه خاصه در انتها عرض كردم فقط جنبه تلقيني دارد و اميدوارم كه با نوعي گرايش عرفاني به معناي بازاري كلمه خلط نشود. در اين مسائل بايد با احتياط صحبت كرد، گاهي هيچ چيز پيش پا افتاده تر از نوعي تبليغ عرفان سهل الحصول فريبكار نمي تواند باشد. 

کد خبر 173212

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha