به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی «پیامبر اکرم (ص) در آیینه ادبیات داستانی ایران» عصر روز یکشنبه 21 آبان با حضور محمدرضا سرشار، محمد میرکیانی و محمود حکیمی و در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد.
محمدرضا سرشار نویسنده سخنانش را با تفسیری که به گفته او برخی از ترکیب «رحمةللعالمین» دارند، آغاز کرد و گفت: ممکن است این تعبیر ما را به این اشتباه بیندازد که پیامبر همیشه در حال محبت کردن بود و همیشه مهر میورزید. نه! اینطور نیست.
وی افزود: پیامبر (ص) هم جلوه جمالی دارد، هم جلوه جلالی، در حالی که خدای مسیحیت فقط خدای جمالی است و خدای یهودیت فقط خدای جلالی و فقط خشم و غضب و ترساندن است.
این نویسنده با بیان اینکه «جنگهای پیامبر هم جلوهای از رحمت اوست» یادآور شد «این حرفها را با استناد به کتاب خودم یعنی آخرین فرستاده میگویم» و در ادامه گفت: من این کتاب را زمانی نوشتم که دوره خاصی از سیاست بر کشور ما حاکم بود؛ دورهای که حرف تساهل و تسامح و نفی خشونت بود.
سرشار گفت: اگر بنا باشد پیامبر و ائمه و دینمان را هر زمان به اقتضای مُد روز عرضه کنیم، این دیگر چه دینی است؟! ما حق نداریم اینها را به میل و مُد روز تغییر دهیم.
وی سپس به نظر رهبری درباره یکی از کتابهایش درباره پیامبر که به اذعان خود آن را به سفارش یک ناشر دولتی و تنها ناظر بر وجوه رحمانی پیامبر نوشته، اشاره کرد.
این نویسنده در این باره گفت: وقتی مقام معظم رهبری آن را خواندند، متحول شدند و گفتند «پس کو جنگهای پیامبر؟» و من هم گفتم «ناشر از من خواست اینگونه بنویسم و نوشتم» ایشان یک دفعه متغیر شدند و گفتند «این حرفها چیست؟! پیامبر خشمش در عین رحمت است و اینگونه نیست که مثلاً در مقابل ظلم و کافر ساکت بوده باشد».
سرشار در ادامه به فعالیت خود در رادیو و روایت قصههایی درباره پیامبر در این رسانه پرداخت و افزود: من کتاب «آنک آن یتیم نظرکرده» را به صورت نمایشنامه رادیویی میخواندم. یک بار مقام معظم رهبری ما را خواستند تا از عوامل این برنامه تقدیر کنند.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری گفتند «من آخوندم و کم هم درباره پیامبر نخواندهام، ولی وقتی این برنامه را میشنیدم، تازه خیلی از ابعاد وجودی پیامبر را مثلاً رنجی که از یتیمی میبرده است، فهمیدم».
این نویسنده گفت: امکان ندارد کسی از نزدیک با زندگی و سیره رسول اکرم آشنا شود و به سمت اسلام گرایش پیدا نکند.
محمدرضا سرشار همچنین عصر امروز را عصر داستان - و نه شعر - توصیف کرد و یادآور شد: تواریخی که درباره اسلام نوشته شده، غالباً در عین مستند بودن، پرداخت داستانی هم دارند. آنقدر جزئیات زندگی پیامبر در منابع بیمانندی مانند «سنن النبی» آمده که اگر داستاننویس بخواهد از آنها استفاده داستانی ببرد، کم نمیآورد.
وی تاکید کرد: کاری که داستان میکند، این است که ایدهها را از مرحله تجرد صرف و از عرصه تعقل به عرصه احساس و ادراک میبرد و آن را برای همگان قابل درک میکند.
این نویسنده مهمترین اثر داستانی را که درباره پیامبر نوشته شده، رمانی از زینالعابدین رحمانی خواند و یادآور شد: گردآوریهایی هم در این باره انجام شده؛ از داستان راستان شهید مطهری گرفته تا داستانهای ما نوشته حجتالاسلام علی دوانی. با این حال هر چقدر هم درباره موضوع مهمی مثل پیامبر کار کنیم، کم است.
سرشار گفت: بیشتر اهتمام نویسندگان بعد از انقلاب بر زندگی ائمه بوده و کمتر به زندگی پیامبر پرداخته شده و این بد است.
وی در ادامه با بیان اینکه «هرچه به آخرالزمان نزدیک میشویم، شعور مردم بیشتر میشود» تاکید کرد: اگر کسی بفهمد اسلام از مسیحیت بهتر است، بلافاصله مسلمان میشود.
این نویسنده بر لزوم شروع نهضتی در حوزه ترجمه آثار مرتبط با پیامبر اسلام سخن گفت و افزود: نباید با زندگی ائمه تمرین سیاه مشق داستاننویسی کرد؛ کسانی که به قله تواناییهای داستان نویسی رسیدهاند، اجازه دارند به این عرصه وارد شوند نه جوجههای داستان نویسی.
سرشار که آثاری هم در حوزه کودک و نوجوان دارد، با بیان اینکه «ما در داستان کودک هم سادهنویسی داریم، هم بازآفرینی و هم استفاده خلاقانه» ارزیابی خودش را از داستانهای کودک مرتبط با موضوع پیامبر اینگونه بیان کرد: بیشتر داستانهای ما از مرحله بازنویسی بالاتر نیامدهاند.
این نویسنده همچنین مدعی شد: مترجمهای ایرانی سکولار و ضددین بودهاند و آثاری که انتخاب کردهاند، سکولاری بوده و تطابقی با ارزشهای جامعه ایران نداشته است. زمانی در ارشاد هم واحدی راه افتاده بود برای این کار که راهش را کج کرد و رفت.
نظر شما