به گزارش خبرنگار مهر، در بخش سوم نشست عوامل مجموعه تلویزیونی"دزد و پلیس" در خبرگزاری مهر، درباره شیوه تصویربرداری امیر معقولی و ارتباطی که بازیگران با تصویربردار در طول کار داشتند و همچنین ویژگی های کارگردانی سعید آقاخانی صحبت کردیم.
*خبرگزاری مهر، سرویس فرهنگ و هنر: در جاهایی از مجموعه امضاء کارگردان به خوبی مشخص است و نشان می دهد حس و حال صحنه دست کارگردان بوده که به درستی منتقل شده است اما برخی نیز این سوال را مطرح می کننند که آقاخانی از شیوه دکوپاژ و کارگردانی سیروس مقدم وام گرفته است.
- هومن برق نورد: من میخواهم گلایه ای کنم از برخی افراد که می گویند سعید آقاخانی کارگردانی نکرده و موفقیت سریال مدیون امیر معقولی و متن خوب بازیگران است در صورتی که باید بگویم سعید آقاخانی به شدت کارش را بلد است و به شدت کارگردان است و موقعیتها را به خوبی می شناسد. محراب وقتی قلم به دست می گیرد به سختی دستش را از روی کاغذ بر می دارد و توانایی نوشتن یک سکانس 11 صفحه ای پر از دیالوگ را دارد اما آقاخانی هم می تواند این سکانس را طوری طراحی و کارگردانی کند که مخاطب نفهمد و اصلا متوجه این پر دیالوگی صحنه نشود.
* این صحبتها به دلیلی باب شده که امیر معقولی تصویربردارمجموعههای سیروس مقدم است و برخی پلانها و زوایای دوربین"دزد و پلیس" شبیه سریالهای مقدم شده است. به نظر شما اصلا سعید آقاخانی نگران این سوء برداشت بود یا نه؟ چون برخی شیطنتهای دوربین سیروس مقدم که مثلا نمایی را از داخل لیوان یا لای برگهای درخت میگیرد در سریال جواد رضویان هم استفاده شد که تصویربردارش همین امیر معقولی است. در این سریال هم این اتهام رسانهای شد و این بحث که باز هم تصویربردار کارهای سیروس مقدم فضا این کار را هم را به سمت و سوی سریالهای وی برده مطرح شد.
قاسم خانی: اینکه این سریال با دوربین روی دست گرفته شد اتفاق خوبی است چون کار تعلیق داشت و تعقیب وگریزی بود. اما من به شخصه معتقد بودم که دوربین روی دست در این سریال می توانست کمتر مورد استفاده باشد. من خودم زیاد زاویه های نامتعارف را دوست ندارم و در بعضی سکانسها این ایده میتوانست استفاده نشود چون در برخی صحنهها دوربین نباید حواس مخاطب را پرت کند تا ما شاهد لحظههای تاثیرگذار داستان باشیم.
این نوع تصویربرداری شاید مورد سلیقه من نباشد اما ممکن است در برخی سکانس ها جالب به نظر برسد که دوربین از پشت دیوار و یا بالای پشت بام سرک بکشد ولی همیشه جواب نمی دهد. مثلا من در سکانسی که داود و ناصر در خیابان راه می روند و دوربین فقط کفش هایشان را نشان می دهد دوست داشتم صورت بازیگران را ببینم تا با آنها ارتباط برقرار کنم.
اما ویژگی خوب سعید این است که فیلمنامه می خواند و پیگیر داستان فیلم است و درباره آن حرف می زند و برآن تسلط دارد. همان طور که شقایق گفت فضا سازی برای سعید بسیار مهم بود و من این فضا را کمتر می شناختم چون بیشتر کمدی دیالوگی کار می کنم. در دو قسمت اول سریال هم به دلیل ضعف من، کار کند بود چون تمام صحنه ها در خانه گذشت اما در ادامه با همراهی بچه ها و کارگردان این مشکل را برطرف کردم.
البته همیشه اختلاف سلیقه وجود دارد. مثلا من در سکانس هایی دوست داشتم بازیگران بنشینند و دیالوگ بگویند اما سلیقه آقاخانی چیز دیگری بود و دوست داشت شخصیتها بیشتر در حرکت باشند. به نظرم سر جمع در کار اتفاق خوبی افتاد. من آنقدر کارهایی کردم که اصلا با سلیقه من جور نبوده است که این سریال را درمقایسه با آنها دوست دارم. مثلا من و شقایق قسمتی از یک مجموعه را نوشته بودیم که شب بعدش از تلویزیون پخش شد اما آنقدر فضا و کل کار عوض شده بود که بعد از ده دقیقه تازه فهمیدیم این همان متن ماست!
بهنام تشکر: با وجود اینکه من تجربه زیادی در کار تصویر ندارم اما باید بگویم جنس تصویربرداری امیر معقولی باعث پاس و پاسکاری های خیلی خوبی بین بازیگر و تصویربردار می شد به طوری که شاید اگر دوربین روی سه پایه بود و یا کار با سه دوربین همزمان ضبط می شد جنس انرژی هم که برای کار می گذاشتم از جنس دیگری می شد تا اینکه دوربین روی شانه من باشد و آنقدر نزدیک به من که آن را کنار خودم حس کنم.خود معقولی گاهی اوقات در حین تصویربرداری به ما بازی میداد.
* این کار باعث اذیت بازیگر نمی شود و تمرکزش را نمی گیرد؟
این کار اصلاً باعث اذیتم نمیشد بلکه به من کمک هم میکرد. من و امیر معقولی در تصویربرداری به هم کمک میکردیم. زمانی که میبینم حضور معقولی در کار آنقدر تاثیرگذار است و خودش هم لذت میبرد از این کار و به نوعی با دوربینش عاشقانه رفتار میکند، چقدر به کارش حساس است و به بازیگر مقابلش احترام میگذارد احساس شعف میکنم.
رضا کریمی: در خیلی از صحنهها ما به دنبال معقولی میگشتیم و او را پیدا نمیکردیم بعد میدیدیم که مثلاً بالای دیوار یا روی درخت است و از آنجا کار را تصویربرداری میکند. معقولی در تصویربرداری خیلی جسارت دارد مثلاً در سکانس تعقیب و گریز ابتدای سریال در حین حرکت ناگهان از ماشین بیرون آمد و دوربین را گذاشت روی ماشین بغلی که کار بسیار خطرناکی بود بعد دوربین را زیر چرخ ماشین برد و از آنجا نما را گرفت.
دهقان: معقولی آنقدر منعطف است که در سکانسی صندلی جلو ماشین را جمع کرد و در فضای بسیار تنگی خودش را جا داد و از آنجا کار را گرفت.
*آقای مهرآوران شما چگونه ارتباط برقرار کردید با این نوع تصویربرداری چون بازیگران دیگر خیلی راضی به نظر میرسند. نظر شما درباره کیفیت این نوع تصویرداری چیست؟
- مهرآوران: من قبلاً با معقولی کار کرده بودم اما در این کار عمر بازی من به این جریانات اساطیری نمیرسد. این شیوه صد در صد به کار بازیگر کمک میکند چون به این شکل دوربین عضوی از یک بازیگر میشود. اما در این کار من بیشتر در یک لوکیشن ثابت کار میکردم و این تجربیات را ندیدم.
مسالهای که می خواهم به آن اشاره کنم این است که اصولا تلویزیون باورش نمیشود که فیلمنامه یادداشت های نویسنده نیست، فیلمنامه است، داستان دارد و برای خلق شخصیتها زحمت کشیده شده است. وقتی شخصیتی حذف میشود به کار لطمه میخورد و خلق مجدد شخصیتی دیگر و تغییر مسیر داستان می تواند لطمه زیادی به سیر فیلمنامه بزند.
دوم اینکه ما همچنان فرهنگ شنیداری را بیشتر از دیداری میپسندیم. رادیو بالاترین رسانه در مملکت ما است. تلویزیون نیز بیشتر از طریق شنیداری و کمتر دیداری دیده میشود بنابراین کارهای پر دیالوگ نمیتواند به کار لطمه بزنند چون اگر بازیگر، توانایی بیان این دیالوگها را داشته باشد با مخاطب ارتباط خوبی برقرار میکند و حتی شاهد هستیم بسیاری از این دیالوگها ورد زبان مردم میشود.
اگر تلویزیون میخواهد این گونه دیدن و پر دیالوگ بودن فیلمها را از بین ببرد باید آموزش دیدن به مردم بدهد. باید حوادث و تنوع زندگی در سریالها به نمایش گذاشته شود. همه می دانیم وقتی در فیلمی پای پلیس وسط میآید باید در انتها حتماً برنده باشد. باید دید چرا تلویزیون نمیتواند مردم را به دیدن دعوت کند. بازیگری که توانایی حرف زدن دارد توانایی دیده شدن هم دارد.
* نکته مهمی که قبلاً به آن اشاره کردید این است که مردم بسیار تیزهوشانه کار خوب را تشخیص میدهند و آن را میبینند .
مهرآوران: صد در صد مثلاً همین سریال "دزد و پلیس" بعد از پخش 4-5 قسمت از آن مردم از من پایان کار را میپرسیدند. وقتی مردم گفتگوهایشان با عوامل سریال زیاد میشود یعنی اینکه کار مخاطب دارد و یکی از شگردهایی که محراب در نگارش فیلمنامه هایش دارد این است که گفتگو را هلاک چیزی نمیکند تا این که حادثه خلق کند. در صورتی که ما حادثه شنیداری هم داریم. مردم وقتی من را در خیابان میبینند نگران سرنوشت این سه نفر هستند پس این سه نفر وارد خانههای مردم شدهاند و مردم آنها را پذیرفتهاند.
هوشمندی محراب نیز در این است که لحظاتی از شخصیتهای پیرامون و مکمل استفاده می کند تا سه شخصیت اصلی را به مخاطب بیشتر بشناساند.حضور من به عنوان پدر داوود و فریبا برای معرفی بهتر این دو شخصیت در داستان بود.
کریمی: چیزی که در این سریال خیلی به چشم می آید احترامی است که این خواهر و برادر به پدرشان می گذارند و این مسئله در کار بسیار خوب از کار درآمده است. این نکته بسیار مهمی در یک کار کمدی است. کاری که در آن همه خانواده دزد هستند و از قسمت 18 -19 هم فهمیدهایم قطب دیگر داستان پلیس است.
نظر شما