به گزارش خبرنگار مهر، از پرچم های یا حسین (ع) و یا ابوالفضل (ع) برافراشته بر فراز درب مغازه ها، تکیه ها و مساجد و ... می توان قصه عشق دیرینه شان را به سالار دلها خواند و اینک محرم را بهانه ای قرار داده اند تا نامشان را دوباره در لیست ارادتمندان به اهل بیت ثبت و ضبط کنند.
چادرها، تکیه ها و ایستگاه های صلواتی در گوشه کنار شهر بنا شده است، مردم جنب و جوش خاصی به خود گرفته اند و عشق به امام حسین (ع) سینه به سینه و نسل به نسل به آنان منتقل شده و اکنون میراث دار عشقی کهن شده اند.
بچه ها زنجیر به دست با سربند یا حسین (ع) و یا ابوالفضل (ع) به سوی مساجد و تکایا روانه می شوند، چرا که از زمانی که چشم باز کرده اند هر ساله نام حسین (ع) را بر زبان و دل جاری کرده اند و لالایی کودکانه شان نیز عشق به این خاندان بوده است.
وقتی وارد شهر می شویم، در گوشه و کنار شهر، مردم با خانواده هایشان به سوی مساجد و دسته های عزاداری می روند و در گوشه ای نیز جوانانی به چشم می آیند که ایستگاههایی به پا کرده اند و چایی و شربت با ذکر صلوات توزیع می کنند.
براستی این چه شورش و چه عزا و چه ماتم است، و این " حسین " کیست که یک دل نه بلکه یک جهان دل عاشق و شیدای او هستند.
در مسجد نیز شور حال خاصی به پاست، نوحه یا ابوالفضل (ع) که خوانده می شود و مداح وقتی نوای یا ابوالفضل را سر می دهد، ناخوداگاه همه دلها به کربلا پر می کشد، به کنار فرات، مشک آب، لب تشنه، دست بریده و آب ریخته.
و هنگامی که مداح دوباره برای مظلومیت امام حسین (ع) نوحه سر می دهد، دیگر سینه تحمل این غم سنگین را ندارد، بغض ها شکسته می شود و صدای هق هق گریه در فضا می پیچد.
وقتی که می خواند " بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرببلا "، اشک امان نمی دهد و دلها به یاد مصیبت امام عشق، مکدر و غمبار می شود.
در گوشه ای از مسجد جوانی به چشم می آید که زانوی غم در بغل گرفته و زیر لب زمزمه می کند، آن طرف تر نیز، کودکی با پیشانی بند یا حسین غریب به چشم می آید.
راست است که می گویند محرم و حسین متعلق به کسی و در انحصار کسی نیست، چرا که عشق به حسین انحصار نشدنی است و در بین جمعیت می توان دیگر مسلمانان سنی و مسیحی را نیز مشاهده کرد که در ماتم سالار شهیدان اشک می ریزنند.
محرم و نذری با هم عجین شده اند و در این روزها و شبها که نذری به عشق امام حسین (ع) داده می شود، مردم برای تبرک نیز سعی می کنند تا قدری از نذری تناول کنند و یا برای شفای مریض خود از آن استفاده کنند.
در گوشه دیگری از شهر گرگان از شب سوم به بعد دسته های محلات مختلف این شهر با شور خاصی به سمت چهار راه میدان حرکت می کنند و به نوبت هر دسته از این محله عبور می کند با توقف کوتاهی به سینه زنی و عزاداری می پردازند و مردم مناطق مختلف شهر نیز به این محله می آیند تا آیین های عزاداری را نظاره گر باشند.
دسته های هر محله را براحتی می توان شناخت، به عنوان مثال، پابندی ها یک شیوه خاص سینه زنی دارند، محله میرکریم که سید های آنان را با کلاه سبزشان می شناسند یک شیوه دارند، سیستانی ها و ... شیوه ای دیگر در برپایی آیین های عزاداری..
در این مکان همه قشری برای عزاداری می آیند، از آن جوانی که زنجیر بر شانه دارد تا آن مادری که در گوشه ای اشک می ریزند .
در مسیر عزاداری، برخی افراد با دادن شربت چای یا شیر از عزاداران و مرم پذیرایی می کنند، برخی اسپند دود می کنند و هر کس در حد توان خود سعی می کند کاری انجام دهد تا دراین عزاداری ها شریک باشد.
پیرمردی را در گوشه ای می بینم که سربند یاحسین (ع) را بر سر بسته و مشک آبی را به همراه کاسه ای در دست دارد و به تشنگان آب می نوشاند و وقتی که آب می نوشدند، به آنها می گوید بلند بگو " یا حسین ".
واقعا این همه زیبایی محرم وصف ناپذیر است چرا که محرم یک حادثه بزرگ است که علاوه بر دلها، جهان رابه لزره در آورده است.
نظر شما