پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۸ آذر ۱۳۹۱، ۸:۰۵

گفتگو با اسماعیل امینی/

غیر از پاسبان‌ها کسی طنز را جدی نمی‌گیرد!

غیر از پاسبان‌ها کسی طنز را جدی نمی‌گیرد!

اسماعیل امینی معتقد است، «کسی طنز را جدی نمی‌گیرد؛ غیر از پاسبان‌هایی که بعضی از طنزنویس‌ها را دستگیر می‌کنند و به این ترتیب سهمی در شهرت آنها که شاید چندان هم کاربلد نباشند، دارند».

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: اسماعیل امینی شعر را به صورت آکادمیک دنبال کرده و الان هم در دانشگاه آزاد به تدریس ادبیات مشغول است. خودش می‌گوید در میان گونه‌های ادبی به طنز تمایل بیشتری دارد و سال‌ها با مطبوعات در این حوزه همکاری کرده و عضو تحریریه نشریه «گل آقا» هم بوده است. «خندمین‌تر افسانه (جلوه های طنز در مثنوی معنوی)»، «لبخند سعدی (طنز آوری در غزل‌های سعدی)» و «لبخند غیرمجاز» بخشی از کتاب‌های طنز امینی است. با او درباره فضای طنز در مطبوعات گفتگو کرده‌ایم که در زیر از نظر می‌گذرد:

* به عنوان کسی که سال‌ها در حوزه طنز فعالیت کرده، چه ارزیابی از فضای طنز مطبوعاتی کشور دارید؟ می‌توان آن را با دوره گل‌آقا مقایسه کرد؟

طنزهای مطبوعاتی ما کم هم نیستند و علاوه بر برخی روزنامه‌های سراسری، یکی دو نشریه هم به صورت خاص به موضوع طنز می‌پردازند، اما عیب اصلی این است که خواننده مطبوعات به طور عام و طنزهای مطبوعاتی به طور خاص اساساً کم شده است. تولید طنز خوب است و انصافاً حتی نسبت به گذشته پخته‌تر هم می‌نویسند، اما عیبی که هست این است که در حوزه فرهنگ و از جمله مطبوعات کار اصلی در دست سیاستمداران است. رویکرد همه مطالبی که می‌نویسند از جمله طنز، سیاسی است؛ در حالی که سیاست آنقدر جدی نیست که فرهنگ هست. واقعیت این است که سیاست فقط خادم فرهنگ است، اما روال طوری شده که هم خود مردم و هم سیاستمداران اینگونه تصور می‌کنند که آنها ارباب فرهنگ هستند. آنها باید تعیین کنند چه بگوییم، چه نگوییم، چه بنویسیم و چه ننویسیم؟ در حالی که برعکس است و این اهل فرهنگ هستند که باید به سیاستمداران بگویند چه بکنند و چه نکنند.

* منظورتان این است که سایه سیاست بر فرهنگ سنگینی می‌کند.

بله و بر طنز بیشتر؛ چون طنزپرداز است که اشکال‌ها، تضادها و تناقض‌ها را می‌بیند و تذکر می‌دهد، ولی الان برعکس شده و سیاستمداران ذره‌بین دست گرفته‌اند و معایب اهل فرهنگ را به آنها گوشزد می‌کنند و بعضی وقت‌ها تذکرها به برخوردهای تند هم می‌انجامد که این اصلاً درست نیست.

* چه مقدار از این مسئله به سیاست‌زدگی ذهن طنزنویس‌ها برمی‌گردد؟

دلیل اصلی‌اش این است که پول و امکانات و قدرت دست سیاستمدارهاست و کار فرهنگی هم بدون پول و امکانات و قدرت پیش نمی‌رود. مثالش این است که چون مدیر واحد حسابداری یک اداره حقوق می‌دهد، او بگوید که چه کار باید کرد و چه کار نباید کرد. نکته دوم این است که اهالی سیاست توقع دارند توجه همه مردم به آنها باشد و جایی هم که توجه مردم به آنها نیست، مثلاً فوتبال، آنها (سیاستمداران) در فوتبال هم قرار می‌گیرند که در آنجا هم مردم به آنها نگاه کنند. در طنز هم همینگونه است؛ یعنی چون مردم به طنز اقبال نشان می‌دهند، سیاستمداران چون دوست دارند دیده شوند، می‌روند کنار طنزپردازها و از آنها می‌خواهند که درباره آنها بنویسند؛ حال اینکه به نظر من اتفاقاً اقتضای سیاست این است که کمتر دیده شود و در تمام دنیا هم اینگونه است.

 

* جشنواره‌های مختلفی در حوزه طنز برگزار می‌شود. فکر نمی‌کنید طنز هم از این جشنواره‌ها تاثیر گرفته و برخی طنزنویس‌ها دیگر سفارشی و اصطلاحاً فستیوالی می‌نویسند؟

فقط طنز نیست که جشنواره‌ها دارند به آن لطمه می‌زنند، شعر هم همینطور است. اگر کار جشنواره این باشد که فعالیت‌های یک سال را رصد کند و به بهترین‌ها جایزه بدهد یا حداقل آنها را معرفی کند، این خوب است و فرق می‌کند با جشنواره‌ای که اعلام می‌کند برای من اثر بفرستید، موضوع تعیین کنند و مثلاً آن موضوع باعث شود که کسی طنز بنویسد یا شعر بگوید. این اصلاً خوب نیست. خوب این است که گروهی متخصص باشند که طنزهایی را که تولید می‌شود، رصد و دسته‌بندی کنند و با توجه به سیاست‌های خودشان، ارجمندترینشان را انتخاب کنند. هر جشنواره‌ای به خودی خود بد نیست، ولی عیب بیشتر جشنواره‌های الان این است که مثلاً به طنزنویس می‌گویند برای من طنز بنویس، حتی به او می‌گویند که طنزی که می‌فرستی نباید قبلاً در جایی منتشر شده باشد. معلوم است با این شیوه منِ طنزنویس بر اساس پسندِ داورها می‌نویسم.

* به رغم سپری شدن بیش از 160 سال از انتشار نخستین روزنامه در ایران، همچنان شاهد برخوردهای آمرانه و دستوری با طنزنویس‌های مطبوعاتی و فضای بگیر و ببند هستیم. در سال‌های اخیر هم بوده مواردی که یک طنزنویس صرفاً به خاطر طنزی که نوشته، به زندان افتاده است. در این مورد نظر خاصی دارید؟

این مسئله دو طرف دارد؛ یک طرفش این است که کسانی که قدرت دستشان است فکر می‌کنند، همه چیزشان در حد کمال است و حتی خنده‌دار اینکه فکر می‌کنند چهره‌شان هم زیباترین چهره است و اگر کاریکاتورشان را بکشید، بدشان می‌آید. یعنی آنها نه تنها با طنزهایی که درباره عملکردشان است، مخالف‌اند بلکه ظاهرشان و طرز لباس پوشیدنشان را به کمال و بعضی‌هاشان حتی مقدس می‌دانند. در حالی که اهل قدرت هیچ تقدسی ندارند، بلکه مسئول‌اند و مسئول هم یعنی پاسخگو. بخشی از مسئله‌ای که اشاره کردید، از اینجا ناشی می‌شود، اما بخشی هم ناشی از ناشی‌گری خودِ طنزپردازهاست؛ بالاخره طنزپرداز باید متوجه محیطی که در آن فعالیت می‌کند، باشد. بخشی از مسئله هم که شاید برای شما عجیب به نظر بیاید، این است که بعضی از این طنزنویس‌ها تعمد دارند که بریا خودشان دردسر درست کنند چون وقتی دردسر درست می‌کنند، مشهورتر می‌شوند و برای آنهایی که مقداری به آن طرف مرزها نظر دارند، مفید است؛ چون با خود فکر می‌کنند یکی ـ دو ماهی در زندان می‌مانیم و بعد پناهندگی می‌گیریم.

به نظرم آقایانی که بر کار تالیف کتاب‌ها و چاپ روزنامه‌ها نظارت می‌کنند، باید آنقدر هوشمند باشند که بدانند این طنزنویس دارد با آنها بازی می‌کند و ناگفته می‌گوید «پاسبان بیا منو بگیر تا معروف بشم». راستش را بخواهید من حتی آنقدر بدبینم که فکر می‌کنم آنهایی هم که این نابلدها را می‌گیرند، با آنها توافق می‌کنند و به این ترتیب سهمی در شهرتشان دارند!

* به عنوان کسی که طنز را به صورت آکادمیک دنبال کرده‌اید، تعامل دانشگاه و مطبوعات را از این حیث چطور ارزیابی می‌کنید؟ فکر می‌کنید آکادمی ما توانسته به بهتر شدن طنز کمکی بکند؟ این را از این جهت پرسیدم چون تقریباً هیچ یک از چهره‌های معروف طنز مطبوعاتی ما، تحصیلات آکادمیک در این حوزه نداشته‌اند.

البته کار دانشگاه هم این نیست که هنرمند پرورش دهد، اما عیبی که هست این است که طنز را هیچکس جدی نمی‌گیرد به غیر از کسانی که می‌خواهند بعضی از طنزنویس‌ها را دستگیر کنند. خودِ من وقتی برای پایان‌نامه‌ام، موضوع طنز را انتخاب کرده بودم، برای استادها هم عجیب بود؛ در حالی که در موضوعاتی مثل طنز که به اعتقاد من پلِ واسط بین مردم و ادبیات هستند، باید کار علمی جدی صورت گیرد تا جنس‌های مشابه و تقلبی و با درجه پائین‌تر به عنوان طنز عرضه نشود.

* خودتان پیشنهاد تاسیس رشته یا گرایش طنز را معقول می‌دانید؟

خوشبختانه خبردار شده‌ام که یکی ـ دو دانشگاه دارند این موضوع را پیگیری می‌کنند که در فوق لیسانس این گرایش ایجاد شود. کار خوب دیگری که در این زمینه انجام شده، اضافه کردن واحد درسی طنز به برخی از رشته‌های ادبیات است. آرزوی من این است، روزی برسد که با بدبینی به طنز نگاه نکنند؛ چه اهل قدرت و چه مردم. متاسفانه الان همه اینگونه نگاه می‌کنند، در حالی که طنزنویس با هیچکس سرِ دشمنی ندارد؛ او تنها معایب را بازگو می‌کند و آنها ر ا تذکر می‌دهد، ولی دشمن هیچ گاه این کارِ خوب را انجام نمی‌دهد.

--------------
کمال صادقی
کد خبر 1752898

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha