تورج قانونی در گفتگو با خبرنگار مهر با تأیید اینکه منطق جدید در ایران به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته است، درباره تفاوت های منطق جدید و قدیم گفت: پیش از هر چیز باید بگویم که به کار بردن لفظ قدیم برای منطق متعلق به گذشته چندان دقیق نیست چرا که لفظ قدیم بار منفی که نشان از کهنگی دارد را دربرمی گیرد. منطق گذشتگان چیزی است که وسعت یافته و شاخه های متعددی به خود گرفته است. مبانی این دو منطق و هر منطق دیگری منجر به استنتاج های متعددی میشود از این روی نباید قدیم را به معنی بی اعتبار تلقی کنیم و هر دو بنا به مبانی خود معتبر هستند.
یک محقق در گفتگو با مهر:
پشت هر نظام منطقی تفکری فلسفی است/ بیتوجهی به منطق جدید در ایران

کارشناس و مترجم حوزه منطق درباره مهمترین تفاوت منطق جدید با منطق ارسطویی گفت: مراد از منطق ارسطویی نظامی است که با منطق رواقی ترکیب شده، از این رو شاید بتوان گفت که رابطه اندراجی ارسطو و رابطه استلزام مادی رواقیون مهمترین تفاوت منطق ارسطویی با منطق جدید است.
وی اختلافات میان منطق جدید و قدیم را بسیار دانست و گفت: از جمله این تفاوت ها تلقی هر یک از صورت، ماده و معنا و رابطه دو طرف موضوع و محمول است. مثلا منطق قدیم محمول را جدا از نسبت حکمیه "است" میداند در حالی که در منطق جدید، محمول و نسبت حکمیه با هم در حکم محمول هستند. در منطق جدید تاکید بر استلزام مادی است یعنی اگر p آنگاه q. کوشش آنان در این است که تمام مواد، هر نوع از ترکیب شرطی، لزومی و اتفاقی را به این فرم برگردانند و یک صورت واحدی پیدا کنند مشروط به این که یک رابطه بین مقدم و تالی وجود داشته باشد. البته نفس رابطه مورد نظر از نظر منطق دانان جدید یک رابطه ضروری نیست. همین امر باعث میشود که به صورت توجه کنند و پای تعابیر معنایی را جدا کنند.
وی درباره تلقی منطق قدیم در خصوص ماده قیاس گفت: این تلقی متفاوت از منطق جدید است. فرض صدق ماده در منطق جدید گوئی کافی است اما این فرض در منطق قدیم کافی نیست به همین جهت نمیتوان در یک قیاس نتیجه گرفت که حافظ تبریزی است. از این روی منطق قدیم مواد قیاس را تقسیم بندی کرده است البته باید بگوییم که نفس این مواد همواره مورد چالش بوده است و نفس این چالش ها نیز به نوبه خود کمک کرده است که فرض صدق ماده در منطق جدید کافی باشد.
قانونی یادآوری کرد: منطق جدید تمام قضایای کلی حملی را به شرطی بر میگردانند و آنها را غیروجودی میدانند. البته این امر رابطه استلزامی را به جای اندراجی حاکم بر قیاس میکند.
این کارشناس منطق ادامه داد: منطقیون جدید گزاره های جزئیه چه سالبه و چه موجبه را وجودی میدانند و آن ها را به عطفیه بر میگردانند. بعضی از منطقیون جدید در برابر منطقیون قدیم میگویند که باید بتوان موجبه کلی صادق را به جزئی صادق برگرداند و با یافتن یک مثال نقضی، موجبه جزئی کاذب، میگویند چون قوانین منطق باید با هر ماده ای قابل بیان باشد و استثنا شامل آن نشود نتیجه میگیرند که عکس مستوی با بعضی مواد درست است و با بعضی از مواد غلط، از این روی از اعتبار میافتد. اما بعضی از منطقیون با ذکر پیش فرض «دیگری از معدوم مطلق نمیتوان خبر داد» عکس مستوی را درست میدانند چرا که شرط صدق آن را حداقل وجود یک مصداق عینی نمیدانند و نفس وجود خارجی یا ذهنی یا تجریدی از چنان مصداقی را کافی میدانند.
به گفته قانونی، منطق جدید از اقسام تقابل های چهارگانه تناقض، تضاد، داخل در تحت تضاد و تداخل تنها تنافض را درست میداند. همچنین ملاک صدق در منطق قدیم همان مطابقت خبر با نفس الامر است در منطق جدید ملاک صدق غالبا نظریه صدق تارسکی است که آن هم تعابیر متعدد دارد.
وی به تفاوت های اساسی منطقهای جدید با منطق قدیم از نوع ارسطویی آن اشاره کرد و گفت: خود منطق قدیم هم وقتی به صورت خاص به آن توجه میکنید متوجه میشوید که درون خودش هم تبعات دارد.
مترجم کتاب «مبانی استدلال» ادامه داد: به عنوان مثال بحث قضایای شرطی را در نظر بگیرید که در زمان رواقیان وارد منطق شد. وقتی به نحو بنیادی به آن بیندیشیم درمی یابیم که رابطه ای بین منطق ارسطویی و فلسفه ارسطویی وجود دارد همین رابطه را بین منطق رواقی و فلسفه رواقی، فلسفه مگاری و منطق آنان نیز مییابید.
قانونی ادامه داد: ارسطو مانند افلاطون به جدل توجه دارد و در طرح مسائل جدلی به این ناظر است که با قبول اصل تناقض آیا محمولی به موضوعی تعلق دارد یا نه. همین امر منجر شد که او تعابیر متعددی برای محمول به عنوان امر کلی یعنی جنس، نوع، فصل و عرض خاص و عام برسد.
وی یادآوری کرد: این یافته ها نظامی از رابطه اندراجی در مراتب موجودات ایجاد کرد که یک نوع رابطه طولی است. حمل نیز یافتن حد درستی است که به تعبیر ارسطویی بتوان به عنوان محمول به موضوع نسبت داد. قیاس هم چیزی نیست جز اینکه حد اصغر را بتوان به واسطه حد وسط در حد اکبر مندرج کرد که غایت جدل هم همین است. اما از آنجا که رواقیان قائل به امر کلی نبودند به روابط اشیا به عنوان یک امر جزئی توجه کردند و همین امر باعث شد گرفتار مشکلات قیاس نشوند و به کشف قضایای شرطی نائل شوند.
قانونی روش مکتب مگار را نیز تا اندازه ای شبیه روش رواقیان دانست و گفت: همین مورد در مورد مکتب مگار رخ داد؛ آنان از یک طرف منکر اصل تناقض بودند و از طرف دیگر به وحدت امور اعتقاد داشتند، از همین روی حمل را به طریق دیگری رفع میکردند. اما در طول زمان منطقیون و فیلسوفان به این امر استقلال بخشیدند و رابطه فلسفی را که زیربنای هر یک از این نظام های منطقی بود از آن جدا کردند و به این ترتیب سعی کردند که آن را علمی کنند.
وی در پایان گفت: هر حال ذکر این موارد برای این بود که به این نکته توجه شود که در پس هر نظام منطقی یک فکر فلسفی وجود داشته است. و مراد ما از منطق ارسطویی نظامی است که با منطق رواقی ترکیب شده است، از این روی شاید با توجه به موارد گفته شده بشود گفت که رابطه اندراجی که مد نظر ارسطو بوده و رابطه استلزام مادی که مد نظر رواقیون بوده مهم ترین تفاوت منطق ارسطویی با منطق جدید است.
کد خبر 1755512
نظر شما