به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین نشست اندیشه های راهبردی، با موضوع «آزادی» با حضور استادان، محققان و صاحبنظران ممتاز دانشگاهی و حوزوی، 23 آبانماه 1391 در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد. در این نشست؛ حضرت آیتالله خامنهای نیاز شدید کشور به تفکر و اندیشهورزی در مقولات زیربنایی را از اهداف و علل اصلی برگزاری نشستهای راهبردی خواندند. ایشان همچنین اهمیت ارتباط مستقیم با نخبگان و زمینهسازی برای دستیابی به پاسخ سؤالات مهم در مقولات بنیانی و حیات اجتماعی را از دیگر اهداف اصلی برگزاری نشستهای اندیشههای راهبردی دانستند.
در چهارمین نشست اندیشه های راهبردی که مقام معظم رهبری با عده ای از فرهیختگان داشتند، گفته بودند: «آزادی حقی است که باید گرفته شود»، یعنی آزادی اعطایی دولت نیست. آزادی حق اعتباری یا حق حقیقی است؟ آزادی حق تکوینی یا حق تشریعی است؟ در بحثهای شریعت و تکوین، به هر دو حق موافق هستند. طبق بیان امیرالمؤمنین(ع)، خداوند آدمی را آزاد آفریده است، هیچ انسانی حق ندارد برده دیگری باشد، چون خداوند او را آزاد آفریده است. این بحث در حوزه تکوین یعنی هستی شناسی است؛ در این بحث انسان آزاد خلق شده و آزاد است.
در بحث شریعت و حکومت دینی، شارع مقدس آزادی را برای بشر حق شرعی می داند، یعنی ما شرعا مستحق آزادی هستیم. به عبارت دیگر شارع مقدس قانونگذار شریعت اسلامی مانع از آزادی نیست. پس این آزادی حق ماست، چرا به بحثهایی که توسط اندیشمندان بزرگ مسلمان مطرح کردند تحقق نمی یابد؟ چون هم آنها را بد طرح می کنیم، هم بد اجرا می کنیم و هم بد می خواهیم، یعنی اصل بحث آزادی در بخش هستی شناسی و معارف، جایگاه بلندی دارد اما وقتی وارد بحثهای ژورنالیستی می شود بنابراین اصل بحث ذبح می شود.
اما در بحثهای اعطا و اجرا که گفتم بد است، در بحثهای اجرا صاحبان قدرت باید آئین خود در این باره را نگاه و قضاوت کنند، نه اینکه به سلایق و صلاحدید خودشان چیزی را فیلتر کنند و چیزهایی را آزاد بگذارند. آزادی تبعیض بردار نیست، درست است که آزادی حریم دارد اما تبعیض بردار نیست، یعنی آزادی بیان، آزادی قلم برای همگان است؛ نه اینکه فرضا اگر از فلان گروه سیاسی باشند آزاد باشد هر چه بنویسد و بگوید و همه آزادیها بر او روا هم هست، ولو اینکه برخلاف قانون اساسی و شریعت هم حرف بزند مؤاخذه نمی شود و حتی به او هم جایزه بدهند. پس این کار خیلی بد است، چون آزادی تبعیض بردار نیست. همگان در چارچوبی باید یکسان باشند. در بحثهای رقابتهای سیاسی چنان نباشد که کسی کلا حاکم باشد و خود را مجسمه خوبی بداند و طرف مقابل را مجسمه بدی معرفی کند. غیر ائمه اطهار(ع) و معصومین(ع) همه می توانند خطا کنند، خطا در کار همگان راه دارد و احدی از اینکه خطا می کند استثناء ناپذیر است.
بحثهای آزادی، دارای مصادیقی است. آزادی فرهنگی، آزادی سیاسی، آزادی بیان و ... پس از طرف دیگر هم تبعیض بردار نیست، یعنی صاحبان قدرت باید به این پاسخ دهند چرا جامعه ما احساس آزادی نمی کند و پاسخ به این سؤال در دست صاحبان قدرت است نه در دست صاحبان اندیشه و فیلسوفان و ... . اما در بحث خواستن آزادی بعضا رادیکال می شویم با هرج و مرج طلبی نمی توان به آزادی رسید. آزادی یک فکر و اندیشه و درک و فهم است و از این بحث سومی هم در بستر آزادی هم باید راهکار خاص خود را طلبید.
*به نظر شما تحقق آزادی در جامعه نیازمند چه شرایطی است؟
نکته مهمی که در بحث آزادی وجود دارد این است که مقام معظم رهبری در مورد بعضی از بزرگان حوزه گفتند که جانشین علامه طباطبایی است. جانشین علامه طباطبایی باید به جامعه خردمندی و عقلانیت بدمد.
کسی که جانشین علامه طباطبایی است باید فلسفی فکر کردن را به جامعه بیاموزد، علامه در دوره خودش آخرین حکیم مکتب متعالیه و وارث صدرالمتألهین بود، امروزه وارث ایشان حضرت آیت الله علامه جوادی آملی به عنوان شخصیت و مغز متفکر فلسفه متعالیه است. جانشین علامه باید به رسالت خودش عمل کند. صاحبان قلم، صاحبان فکر و شخصیتهای این چنینی باید خردمندی را پیش بینی کنند و فلسفی فکر کردن را به جامعه بدمند، فقط پیش بینی نکنند که فتنه در راه است.
معتقدم آزادی با خردمندی به دست می آید و با خردمندی اعطا می شود. نظرم این است که بحث آزادی امر اعطایی دولت نیست که بر ملت منتی بگذارد. اصل آزادی جعل خداوندی است و خداوند آنرا آفریده است، پس حق تکوینی است. کسی نمی تواند منت بگذارد که من به مردم آزادی دادم، اما بعضا بحثهای مستبدانه و تفکرات کذایی حق طبیعی افراد را می گیرد مثلا من حق زندگی دارم اما دیکتاتورها و مستبدین دنیا و تمام کسانی که چنین استعدادی دارند حق حیات مرا می گیرند، حق حیات را خداوند داده است انسان نمی تواند بستاند. آزادی هم مثل حق حیات است، آزادی حق طبیعی من است. صاحبان قدرت نبایند این حق طبیعی را از من بگیرند، پس حاکمان باید صنع پروردگار عالم را حفظ کنند. پس راهکار، خردمندی در رأس هرم است.
عقلانیت، شعور آزادی دادن، شعور آزادی گرفتن و شعور آزادی را حفظ کردن است. اگر آزادی در جامعه نهادینه شود، جامعه خردمندانه می شود و بحث اختلاف فرو می پاشد. اینکه افرادی می نشینند و پیش بینی می کنند انحراف و فتنه ای در کار است دیگر انحرافی نمی ماند. اصلا مکتب های التقاطی چگونه به وجود می آید؟ برای اینکه خردمندی در مخاطب و شنونده وجود دارد، وقتی عقلانیتی وجود داشته باشد خوب تجزیه و تحلیل می کنند. نه به مجسمه خوبی بودم کسی باور می کند نه به مجسمه بدی بودن کسی، ما همه شیعه علی بن ابیطالب(ع) و امت پیامبر(ص) هستیم. علاوه بر این ما انسان هستیم. خداوند می فرماید: «ما کرمنا بنی آدم» اما ما داریم شخصیتها را ذبح می کنیم، این کار اصلا منتها علیه ندارد هرچه بیشتر به جلو برویم بن بست تر و باتلاقی تر خواهد شد.
ادامه دارد ... .
نظر شما