به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از بوستون گلوب، خاورمیانه و آسیا مواردی هستند که بخش اعظم صحبت های "باراک اوباما" در حوزه سیاست خارجی را به خود اختصاص می دهند و این در حالی است که قسمتی از جهان که به خاک آمریکا نزدیک تر از آسیا و خاورمیانه است جای زیادی در سیاست خارجی آمریکا ندارد.
این طور تصور می شود که بحرانهای سیاسی اروپا تهدیدهای جدی علیه آمریکا به شمار می رود.
آمریکا و اتحادیه اروپا بخش قابل توجهی از اقتصادهای یکدیگر را به هم ارتباط داده اند همپیپمانان جهانی در امنیت بین الملل صرف نظر از تفاوتهای موجود در منافع آنها از سیستمی حمایت می کنند که ارزشهای مشترک مورد نظر آنها را پوشش می دهد . اما امروزه عظمت اتحادیه اروپا شکسته شده و منافع آمریکا در این قاره تا حد زیادی مورد تهدید قرار گرفته است.
تا چندی پیش، اتحادیه اروپا یک مجموعه موفق به شمار می رفت که با حمایت از "طرح مارشال" ( برنامه باسازی اروپا ) توانسته بود از خاکسترهای به جا مانده از جنگ جهانی دوم سربرآورده و بازار مشترکی را توسعه دهد .
این بازار مشترک به اقتصاد متحدی منجر شد که بر پایه جامعه باز، دموکراسی و اقتصاد آزاد ( باز ) شکل گرفته بود.
اروپا در دهه 1990 با توجه به اتحاد دو آلمان توانست رشد چشمگیری داشته باشد و اقتصاد خود را قوی تر کند. اما بحرانها و رکود اقتصادی که با پیامدهای فاجعه آمیز همراه بود سبب شد تا اقتصادی که به مدت دو دهه رشد چشمگیری داشت به یکباره متوقف شود.
بر همین اساس بانک مرکزی اروپا و دیگر موسسات اتحادیه اروپا هم اکنون از سوی بسیاری از کشورهای اروپایی به عنوان تهدیدی که حاکمیت آنها را تهدید می کند به شمار می روند.
تنشهای موجود در اروپا در بازارهای مالی این قاره نمود پیدا کرده و مشکلات سیاسی موجود در بروکسل، برلین، پاریس، لندن، و دیگر کشورها نیز تاثیرات خاص خود را در بازارهای مالی دارند.
با توجه به اینکه بحران در اروپا ادامه دارد و مواردی چون ملی گرایی، بیگانه هراسی، و گسترش قدرت راست گرایان افراطی نیز در این قاره به خوبی به چشم می خورد، برخی کشورها از جمله آمریکا، اروپا را یک تهدید برای خود تلقی می کنند.
اروپا به تنهایی نمی تواند مشکلات خود را حل کند و این در حالی است که آمریکا به عنوان شریک ژئوپلتیک اروپا منافع زیادی در اروپا داشته و به واسطه همین منافع در حوزه های اقتصاد و امنیت اروپا می تواند تاثیر گذار باشد و به همین دلیل آمریکا باید مجددا به اروپا نزدیک شود.
بیش از نیمی از سرمایه گذاری های خارجی توسط سرمایه گذاران آمریکایی در اروپا انجام می شود و تقریبا نیمی از دارایی های آمریکا در قاره اروپا سرمایه گذاری می شود. آمریکا بزرگترین شریک تجاری قاره اروپا محسوب می شود و از آن مهمتر به عنوان پدیدآوردنده سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، آمریکا نقش زیادی در امنیت اروپا دارد، زیرا ناتو در دو دهه گذشته از منافع آمریکا و اروپا در بوسنی، کوزوو، عراق و افغانستان دفاع کرده است.
اما ادامه بحرانها در اروپا سبب شده تا اروپا بیش از یک پذیرنده معمولی برای آمریکا محسوب شود، اما با این وجود بسیاری از کشورهای اروپایی این طور فکر می کنند که آمریکا هم اکنون به آسیا متمایل شده و با مواردی چون چالشهای مالی خود دست به گریبان است و از همین رو دیگر تمایل زیادی به اروپا ندارد.
اما اوباما باید در دور دوم ریاست جمهوری خود تلاش کند تا این دیدگاه را در اروپا تغییر دهد که البته با انجام مجموعه ای از اقدامات کم هزینه این امر امکان پذیر می شود.
موثرترین راه برای اوباما برای آنکه بتواند منافع آمریکا در اروپا را بار دیگر احیا کند انتخاب مقاماتی است که در زمینه اروپا دارای تجربه باشند و این مقامات باید در واشنگتن، بروکسل، و پایتخت کشورهای اروپایی به کار گرفته شوند. این اقدام سبب می شود تا نمایندگی آمریکا در موسسات اروپایی بیشتر به چشم بیاید .
آمریکا باید از قدرت اقتصادی خود برای فشار بر اروپا استفاده کرده و آنها را متقاعد به مستحکم تر کردن کنترلهای مالی و کاهش نظارتهای سیاسی خود کند. از این مهمتر آمریکا باید ارزشهای مشترک خود با اروپا را با حمایت از مبارزه با افراط گرایی، بیگانه هراسی و ملی گرایی افراطی، افزایش بدهد.
و در آخر اوباما باید به سراغ رهبران اروپایی رفته و از اقدامات آنها برای حفظ اتحادیه اروپا حمایت کرده و به آنها بگوید که در این راه تنها نیستند.
نظر شما