پيرو جوابيه بنياد شهيد و امور ايثارگران در خصوص گزارشهاي مربوط به جانباز سيد هاشم حسيني ، گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر با حضور در مجتمع جانبازان شهرك قائميه اسلامشهر ، برخي ابعاد جوابيه مذكور را ضمن گفتگو با عدهاي ديگر از جانبازان مورد تحقيق و بررسي قرار داد .
قبلا نقاش ساختمان بودم اما چون ريه ام عفوني شده ، ديگر نمي توانم كار كنم وهشت سال است كه با موتور در تهران براي خرجي زن و بچه ام مسافركشي ميكنم. |
نائيني به شرايط بد اقتصادي و روحي جانبازان اين مجتمع اشاره كرد و گفت: اكثر جانبازاني كه در اينجا ساكن هستند، نتوانستهاند قسطهاي خانه را بپردازند. خود من بدليل مجروحيت و بيكاري ، سي و پنج سالگي ازدواج كردم و الان 44ساله هستم و دو بچه كوچك دارم. قبلا نقاش ساختمان بودم اما چون ريه ام عفوني شده ، ديگر نمي توانم كار كنم وهشت سال است كه با موتور در تهران براي خرجي زن و بچه ام مسافركشي مي كنم.
اگر يك چيزي لازم داشته باشيم و به بنياد مراجعه كنيم مي گويند كه يادتان رفته چي بوديد؟! يادتان رفته تا پارسال در چه وضعيتي به سر ميبرديد؟! |
اين جانباز در خصوص سركشي مسئولين بنياد شهيد و امور ايثارگران به خانواده جانبازان اظهار كرد:سه سال است كه اينجا نشسته ايم ، اما كسي از بنياد نيامده بگويد شما در چه حالي هستيد. اوايل كه آمديم اينجا هيچ امكاناتي نداشت، نه برق و نه گاز. شبها شمع روشن مي كرديم.
وي افزود:حتي همين خانه را به من نمي دادند . مي گفتند به شما تعلق نمي گيرد. آنقدر رفتم وآمدم تا اينكه گفتند بايد مبلغ1ميليون ونيم براي خانه واريز كني. من كه پولي نداشتم، با قرض از اطرافيان اين مبلغ را پرداختم. الان هنوز قسطهايش را نپرداختهام.
حسن نائيني با اشاره به وضعيت نابسامان اين شهرك و عدم امكانات رفاهي در مجتمع جانبازان افزود: يك درمانگاه در اين شهرك نيست بايد براي واكسن بچه تا تهران برويم.
وي خاطرنشان كرد: بچه ام كه در بيمارستان ساسان به دنيا آمد، مسئولين بيمارستان مي گفتند: زن و بچه ات كه جانباز نيستند، بايد 700هزار تومان بدهي و زن وبچه ات راببري. زن وبچه ام را گروگان نگه داشته بودند.
مي خواستم زن وبچه ام را از بيمارستان بدزدم . آخر سر با داد و فرياد، صد و پنجاه هزار تومان از من گرفتند و با درگيري زن و بچه ام را به خانه آوردم . |
نائيني درپايان گفت: آنقدر داروي اعصاب و روان به من داده اند ، ولي نمي توانم بخورم چون اين داروها آدم را از پا مي اندازد.من با موتور كار مي كنم، نمي توانم اين داروها را بخورم. حتي به بنياد مراجعه كردم براي وام تا يك وسيله اي بگيرم وبتوانم خرج زندگي زن وبچه ام را بدهم اما توجهي نكردند. با اين گراني و در اين سن چطور از پس مخارج زندگي بربيائيم.
نظر شما