خبرگزاري مهر - سرويس بين الملل : روز گذشته دولت ليبي با تسليم نامه اي به شوراي امنيت سازمان ملل رسما مسووليت ماجراي جنجالي لاكربي را پذيرفت. اين نامه به ميخائيل وهبه نماينده سوريه در سازمان ملل و رييس دوره اي شوراي امنيت تسليم شد. كاخ سفيد اندكي پس از پذيرش مسووليت حادثه از سوي ليبي، اعلام كرد واشنگتن با لغو تحريمهاي سازمان ملل بر ضد ليبي مخالفت نخواهد كرد اگر چه اين امرهرگز به معناي لغو تحريمهاي اقتصادي امريكا عليه ليبي نخواهد بود. سفير انگليس در سازمان ملل نيز اعلام كرد كشورش روز دوشنبه پيش نويس قطعنامه لغو تحريمهاي سازمان ملل بر ضد ليبي را تسليم شوراي امنيت خواهد كرد.
مطلب ذيل ضمن بررسي ابعاد حادثه لاكربي، تاثيرات عميق آن بر جايگاه منطقه اي و خط مشي سياسي ليبي در تعامل با جهان خارج را مورد مطالعه قرار داده است.
پرونده لاكربي به عنوان يكي از جنجالي ترين مناقشات سياسي - جنائي قرن اخير و پس از 15 سال فراز و نشيب پرماجرا، مي رود كه با پذيرش رسمي اتهام از سوي ليبي و تعهد اين كشور به پرداخت خسارات وارده و عمل به قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل، به طور نهايي بسته شود.
خلبان ومسافران پرواز شماره103 شركت هواپيمايي پان امريكن كه در شبانگاه 21 دسامبر 1988 در حال عبور از فراز اسكاتلند بودند هرگز پيش بيني نمي كردند كه نام اين پرواز و روستاي كوچك لاكربي به عنوان يكي از پرماجراترين حوادث هوايي قرن بيستم و پيچيده ترين پرونده آغازين سالهاي قرن بيست و يكم ثبت در تاريخ گردد. در اين حادثه كه منجر به كشته شدن 259 سرنشين هواپيما (كه اغلب آمريكايي بودند) و 11 تن روي زمين شد، به سرعت انگشتهاي اتهام به سمت ليبي به عنوان طراح و مجري عمليات انفجار هواپيما نشانه رفت، امري كه موجب قرار گرفتن ليبي در شرايط و تنگناي بسيارسخت سياسي و درگيري شديد اين كشور با آمريكا، انگلستان، اتحاديه اروپا و حتي كشورهاي دست راستي جهان عرب را فراهم آورد.
درآن مقطع كه تحولات سريع فلسطين، اقدامات اسرائيل در جنوب لبنان، نتايج جنگ تحميلي عراق عليه ايران و مهمتر از همه بروز تغييرات وسيع در شوروي سابق، جهان عرب و منطقه خاورميانه را در شرايط خاص و بحراني قرار داده بود،بروز حادثه لاكربي مناسب ترين شرايط را براي آمريكا ،انگليس و اسرائيل جهت برخورد با يكي از راديكالترين كشور موثر عضو جبهه چپ جهان عرب فراهم آورد ، فرصتي كه مي توان از آن به عنوان روياي ديرينه غرب براي وارد آوردن ضربه نهايي به ليبي، كشوري كه پيش از آن نيز در1986مورد حمله مشهور هواپيماهاي آمريكايي و انگليسي قرارگرفته و طي آن برخي از اعضاي خانواده قذافي كشته شده بودند، ياد كرد.
اين موضوع در آغاز دهه 90 و پس از حمله عراق به كويت و خفت شديد جهان عرب در اين قضيه كه به كشيده شدن بسياري از آنها به پاي ميز مذاكره با اسرائيل در مادريد اسپانيا و آغاز روند صلح خاورميانه منتهي شد، وارد مرحله جديدي شده طي آن نام ليببي به عنوان يكي از مخالفان برجسته اين روند و حامي اصلي برخي گروههاي افراطي فلسطيني مطرح شد. طبيعي است اين موضع گيري ليبي خشم آمريكا و متحدان اين كشور را موجب شده، زمينه هاي اقدامات سياسي و اقتصادي جدي عليه اين كشور را فراهم كرد، در همين راستا و با هدف به انزوا كشاندن ليبي درصحنه جهاني، اجبار اين كشور به تغيير خط مشي سياسي در قبال گروههاي تندرو فلسطيني و بالاخره پذيرش روند صلح خاورميانه، فشار بر ليبي از سوي شوراي امنيت آغاز و به تحريم رسمي اين كشوردر سال 92 منتهي شد، موضوعي كه ليبي را با بيش از يك دهه مشكلات جدي سياسي و اقتصادي روبرو ساخت.
پس از آن و طي چندين سال مذاكرات فشرده طرفهاي مختلف عربي و بين المللي و با وساطت نلسون ماندلا رهبر آفريقاي جنوبي و بندر بن سلطان سفير عربستان درواشنگتن، دولت ليبي نهايتا در سال 99 حاضر به تحويل دو متهم اصلي اين ماجرا يعني عبدالباسط المقرحي و الامين خليفه به يك دادگاه هلندي شد مشروط به آنكه دادگاه ياد شده براساس قوانين اسكاتلند متهمان ليبيايي را مورد محاكمه قرار دهد.
پذيرش اين موضوع لغو موقت تحريمهاي اعمال شده بر عليه ليبي از سوي شوراي امنيت را به دنبال داشت كه در حد خود پيشرفت قابل ملاحظه اي در خروج ليبي از اين بحران تلقي مي شد و البته نمي توان فراموش كرد كه مقامات ليبيايي نيز جهت رهايي از اين بحران از هيچ تلاشي جهت وارد كردن اتهام به بسياري از گروهها، شخصيتها، احزاب و حتي كشورهاي اسلامي فروگذار نكردند تاجايي كه گفته مي شود يكي از مسوولان عاليرتبه سياسي ليبي پيشنهاد پرداخت ميليونها دلار رشوه را به رهبر يكي از گروههاي تندرو عربي در ازاي پذيرش اين اتهام و يا مرتبط نمودن آن با يكي از كشورهاي شاخص حوزه خليج فارس نموده بود كه وي از پذيرفتن آن سرباز زد.
در ادامه اين روند دولت ليبي كه اكنون با فشارهاي وارده، خود را در مرحله جديدي از تعامل با محيط اطراف مي يافت خط مشي انتقاد شديد و علني از عملكرد اتحاديه عرب در چگونگي برخورد با بحرانهاي مختلف را در پيش گرفت كه در نتيجه روابط اين كشور با برخي از كشورهاي شاخص اين اتحاديه نظير مصر و عربستان سعودي نيز دچار بحران شد. پس از اين قذافي با چرخشي ناگهاني تمايل خود جهت خروج از اتحاديه عرب را اعلام نموده، توجه خود را تماما معطوف به اتحاديه جديد التاسيس آفريقا كه خود نقش اصلي را در راه اندازي آن داشت نمود، امري كه بسياري از تحليگران آن را به مثابه سرخوردگي دولتمردان ليبي در تعامل با تحولات خاورميانه و در نتيجه پرداختن به مسائل درون قاره اي ارزيابي كردند، در همين راستا نقش ليبي در تحولات منطقه و بويژه قضيه فلسطين به مراتب نسبت به گذشته كمرنگ تر جلوه نمود، تا جايي كه برخي از گروههايي كه تا ديروز ليبي را به عنوان يكي از متحدين موثر خود تلقي مي نمودند، امروز به دنبال يافتن طرفي جديد جهت همكاري در امر فلسطين برآمدند. همزمان با اين تحولات و در اواسط سال 2001 ميلادي بود كه حكم دادگاه اسكاتلند مبني بر برائت يكي از دو متهم ليبيايي و محكوميت ديگري صادرشد كه در نتيجه ليبي را تحت فشار جديد در عرصه بين المللي قرار داده، اين كشور رابه تلاش جدي جهت خروج از اين دالان بحران واداشت. در همين چارچوب بود كه عبدالرحمن شلقم وزير خارجه ليبي از طرح اين كشور مبني بر پرداخت 10 ميليون دلار بابت هر يك از قربانيان حادثه لاكربي پرده برداشت وي همچنين از اقدام ليبي به افتتاح حسابي نزد بانك حل مناقشات بين المللي اروپا و واريز نمودن مبلغ دو ميليارد و هفتصد ميليون دلار درآن جهت عمل به اين تعهد خبر داد.
درهمين راستا معمر قذافي رهبر ليبي نيز طي گفتگويي با كانال اسكاي انگلستان از قرار گرفتن بحران در آستانه حل و مشخص شدن مسووليت اين حادثه مشروط به رفع كامل تحريمها، بسته شدن پرونده ياد شده و خارج ساختن ليبي از ليست كشورهاي حامي تروريسم سخن راند، موضعي كه با مخالفت شديد كاخ سفيد و انگلستان مواجه شده و در مقابل خواستار پذيرش رسمي مسووليت اين انفجار از سوي دولت ليبي شدند.
به دنبال طرح اين درخواست بود كه ليبي با كسب تضميناتي مبني بر تبديل نكردن موضوع به يك بحران جديد حقوقي و طرح شكايت احتمالي بر عليه اين كشور در دادگاههاي بين المللي، پيشنهاد ارسال نامه رسمي به شوراي امنيت و پذيرش اتهام انفجار هواپيماي پان آمريكن را پذيرفت.
اكنون با ارسال نامه رسمي دولت ليبي به شوراي امنيت بايد منتظر نتايج اين اقدام بي سابقه درصحنه بين المللي بود و اينكه آيا واقعا اين كشور با پذيرش رسمي اتهام ياد شده و قرار دادن نام خود به عنوان كشوري كه رسما اقدام در زمينه تروريسم بين المللي را برعهده گرفته، توانسته از تبعات احتمالي اين بحران رهايي يابد ؟ و يا بر عكس خود را در برابر مرحله جديدي از مطالبات بي پايان غرب به منظور كسب امتيازات جديد قرار داده است؟
نظر شما