به گزارش خبرنگار مهر، شهریار زرشناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امروز 4 دی ماه در نشست "ما و مسأله سبک زندگی" که به همت کانون اندیشه جوان در حوزه علمیه امام رضا(ع) برگزار شد، درباره نقد سبک زندگی غربی به ارائه سخن پرداخت.
وی با بیان اینکه سبک زندگی در یک تلقی خیلی عام، سیستم و نظام کلی سلوک انسان در زندگی در وجوه مختلف است، گفت: سبک زندگی شئون و جلوه های ویژه بشری را در مقیاس فردی و جمعی در بر می گیرد.
وی در معرفی مؤلفه های اصلی سازنده سبک زندگی بیان کرد: مجموعه مناسبات و نظام معیشتی، مناسبات اجتماعی، اخلاقی، سلوک اجتماعی انسانها، الگوی نظام خانوادگی، علائق، سلایق، آداب و رسوم، نوع معماری خانه ها، شهرها و حتی معماری داخلی منازل، اوقات فراغت، نوع نظام آموزشی، نوع نظام بهداشتی، نظام ارتباطی و رسانه ای، ادبیات و هنر، نوع پوشش و نحوه تعامل زن و مرد و ... مؤلفه های اصلی سازنده سبک زندگی هستند.
زرشناس در ادامه سخنانش اظهار داشت: در غرب مدرن، نظام خانوادگی از هم پاشیده و خیلی پررنگ نیست. وقتی کار در عصر مدرن از خود بیگانه شد، مفهوم اوقات فراغت مفهوم پیدا کرد. قبل از استیلای مدرنیته، نظام ارتباطی و رسانه ای ما منبری و شفاهی بود اما اکنون تغییر کرده است.
این محقق و نویسنده کشورمان بیان کرد: انسان در ادوار زندگی خود نسبتی را بین خود، دیگران، خداوند و ... ایجاد کرده است. این نسبت باعث می شود که برای انسان، عالمی ایجاد می شود. سطح روئین و ظاهری آن سطحی است که تحت عنوان سبک زندگی نامیده می شود. اینکه انسان چه معبودی را بپرسند، تعیین کننده این است که از ذات و بواطن امور پرسش کند و بعد در لایه های بعدی چه عینیتی از زندگی را محقق کند.
وی با اشاره به اینکه آنچه ما غرب می نامیم، یک عالم در معنای تاریخی است، بیان کرد: آنچه ما غرب می نامیم در زمانی نبود و در زمان دیگری به وجود آمد. مایلم فلسفه تاریخ را حکمت معنوی تاریخ بنامم که در آن بار معنای متفاوتی است. از نظر حکمت معنوی تاریخ، غرب عالمی است که با نسیان انسان به عهد الهی به وجود آمد. رجوع به تاریخ مکتوب غرب این را به ما نشان می دهد که آنچه را که غرب می نامیم همه اینها را در بر دارد.
زرشناس با بیان اینکه ذات جهان غرب، نیست انگاری و غفلت است، اظهار داشت: نیهیلیسم یعنی نیست انگاشتن و به معنای پوچ انگاری نیست، بلکه پوچ انگاری بخشی از نیهیلیسم است. نیست انگاری یعنی انکار(نسیان) حضور و هدایت قدسی. این حالت از قبل از میلاد در یونان و آسیای صغیر به وجود آمد. غرب حداقل به سه دوره یونان و روم باستان، سده های میانه(غرب قرون وسطی) و غرب مدرن قابل تقسیم است. وقتی غرب این مراحل را پشت سر هم می گذارد، نیست انگاری قوی تر می شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اذعان کرد: غرب مدرن از قرون 14 و 15 میلادی شروع شد و تاکنون هم ادامه دارد. دوران اومانیستی به طور مختلف تقسیم می شود. ذات غرب مدرن، اومانیسم است. اومانیسم یعنی خود بنیادی بشر. اومانیسم به معنای انسان دوستی، کرامت انسانی و ... که در ترجمه ها بیان می شود نیست. غرب مدرن انسان را موجود و حیوانی می داند که سودمحوری و لذت طلبی نامحدود را می خواهد. در دوران غرب مدرن، چنین اصلی، اصالت پیدا می کند.
وی با اشاره به اینکه در عالم غرب مدرن، براساس سکولاریسم و اومانیسم معنایی از عقل ظهور می کند که با تاریخ خود متفاوت است، بیان کرد: عقل در این دوره یعنی نفس اماره. در دوران مدرن، معبود نفس اماره انسان است. انسان جدیدی ظهور می کند و روابط جدیدی به وجود می آید که براساس این روابط جدید، سبک زندگی به وجود می آید. اگرچه جوهر سبک زندگی در غرب در این سه مقطع یکی است اما در تاریخ متفاوت است.
زرشناس در پایان سخنانش گفت: بعد از مشروطه در زمان رضا شاه برنامه ای هدفمند در جهت مدرنیزاسیون کشور ایجاد شد. عناصر سنتی و فرهنگ ما از بین رفت و عناصر غربی وارد زندگی ما شد.

یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه اومانیسم یعنی خودبنیادی بشر، گفت: در غرب مدرن، براساس سکولاریسم و اومانیسم معنایی از عقل ظهور می کند که به معنای نفس اماره است.
کد خبر 1774988
نظر شما