به گزارش خبرنگار مهر، آن زمان که در روستا با دیدن هر ورق پارهای که در مسیر افتاده و یا روی دیوار نصب شده است، رویای خواندن و نوشتن را در سر میپروراند، شاید خود نیز فکر نمیکرد که روزی نامش همردیف اسامی پژوهشگران برتر عنوان شود، کتابش دست به دست شود و مطالبی که زاییده ذهن خود او است، خوانده شود.
کامران پنام، در یکی از روستاهای کوهدشت لرستان به دنیا آمد، از آن روستاهایی که مدرسه نداشت و بدتر از آن در مناطق صعب العبور قرار داشت و همین خود محرومیت بر روی محرومیت است تا ذوق کودکانه بچههایی را کور کند، که دوست داشتند صبحها با وجود شیرینی خوابی دلکش به شوق رفتن به مدرسه از خواب برخیزند، بچههای روستایی که شوق رفتن به سر کلاس درس و مشق را داشتند اما مدرسهاش را نه.
10 ساله که شد به شهر مهاجرت کردند. شوق خواندن و نوشتن را هنوز داشت. یادگیری سواد شمعی بود که وی اجازه نمیداد شعلهاش کم فروغ بماند چه رسد به اینکه خاموش شود. هنوز میخواست که کتاب به دست بگیرد و تورقی کند و بخواند و با نویسنده کتاب قدم به قدم پیش رود.
حضور در شهر این امکان را فراهم کرد که کامران پنام در کلاسهای نهضت سوادآموزی حاضر شود و مراحل مقدماتی و تکمیلی را پشت سر بگذارد.
خودش را مدیون امام خمینی(ره) میداند و میگوید: ایشان دستور تاسیس نهضت سوادآموری را دادند و اگر این اتفاق نمیافتاد امثال من حتی نمیتوانست یک خط قرآن بخواند.
فرمان تاریخی امام(ره)
میگوید: در زمانی که ورود به مدرسه به یک آرزو برای من و همسالانم تبدیل شده بود، فرمان امام خمینی(ره) برای تاسیس نهضت سواد آموزی ما را از فرو رفتن در جهل دائم نجات داد. در آن زمان که شروع به خواندن و نوشتن کردم، به کتابهای علوم دینی علاقمند شدم اما تعداد کتاب ویژه افراد سوادآموز کم بود و من خود تلاش میکردم که این نقطه کور را نیز باز کرده و از افراد باسواد و مطلع کتاب هایی پیرامون احکام و ... را مطالعه می کردم. با ورود به کلاس های نهضت سواد آموزی ظرفیت یادگیری و علم اندوزی را در خود بیش از پیش احساس کردم.
بازشدن دریچه نور به روی سوادآموز
حالا دریچه نور به روی او باز شده بود، مسیری که باید در آن قرار میگرفت به هوشیاری و هدفمندی فرمانی که برای تاسیس نهضت سوادآموزی نمایان بود و حالا او بود و مسیری که باید میرفت.
پنام میگوید: دوره دبیرستان را که پشت سر میگذاشتم، پدرم فوت کرد. این حادثه با توجه به اینکه ضربه سختی برای من بود، بار زندگی خود و خانواده را هم به دوش من قرار داد. در شرایط پیش آمده باز هم فراغت از درس و کتاب را کنار نگذاشتم و با وجود تمام سختیها به درس خواندن ادامه دادم. برای اینکه کارکردن نتواند مانع از درس خواندن من باشد، یک شیفت کار میکردم و یک شیفت درس میخواندم و بیداری شبها باعث شد تا در دوره دبیرستان با نمره احسنت قبول شوم.
او میافزاید: حالا که به آن دوران فکر میکنم که با وجود تمام سختیها توانستم، ظرفیت خودم را افزایش بدهم و توان و ظرفیتم برای تحصیل را بالا ببرم، رنگ خدا را در تمام کارها و سایه لطفش را بر سرم بیش از گذشته احساس میکنم.
شوق تحصیل در پنام آنقدر بود که او را به شاگردی نمونه در رشته حسابداری تبدیل کند اما مسیر حرکت او را در جاده کسب معارف و احکام دینی قرار داد تا رشد و بالندگی خود را بیش از پیش نظارهگر شود. وارد حوزه علمیه باقرالعلوم(ع) شد و یک سال بعد به الیگودرز رفت.
جوان علاقمند به خواندن کتاب، پنج سال سطح یک حوزه را پشت سر گذاشت و امام جماعت مسجد حاج احمد توکلی شد اما هنوز مسیر برایش به آخر نرسیده بود، به ندای قلبیاش برای لبیک به علم پاسخ داد و به قم آمد.
زمانی که در سطح یک حوزه درس میخواند همان زمان بود که به امور پژوهشی و تحقیقاتی علاقه پیدا کرده بود، سیری انسان از علم اندوزی هرگز ممکن نمیشود همانند سیری ناپذیری ماهی از آب است.
پژوهشگر برتر در جشنواره حلی
زمانی که در دوره آموزشی فرق و ادیان که در حوزه علمیه شرکت کرد، وارد کارهای پژوهشی شد و در این زمان بود که ظرفیت قلم در دست گرفتن و زایش گفتنیها از قوه درک و استدلال خود را تمییز داد.
نوشتن کتاب «چهره واقعی یهودیت و مسیحیت در قرآن» که برای آن یک سال شبانهروز وقت گذاشت و سطر کنار سطر و صفحه پشت صفحه نوشت، گویای این بود که سختی راهی که در کلاسهای شبانه نهضت و شب بیداریها به جان خریده بود حالا دارد سربالایی میرود.
کسب رتبه برتر در دومین جشنواره علامه حلی و فروش کتاب مذکور به تیراژ دو هزار جلد، روحیه خواستن و توکلش را بیش از قبل بالا برد.
مدیر گروه مسیحیت در پژوهشکده باقرالعلوم(ع) اکنون کتابی در 10 جلد در زمینه مصاحبه با مستبصران مسیحی در دست دارد. او در این کتاب از نقاط قوت اسلام، ضعف مسیحیت و دلایل افرادی که به اسلام گرویدند مینویسد؛ طرحی نو و جالب که وی شروع کرده است تا پایان سال به نتیجه خواهد نشست.
ارادهای که فقر سوادی وی را نشانه گرفت و برای فرار از محکومیت ابدی به آن، به مقابله برخواست و نخواست که مسیر زندگی خود را در تاریکی سپری کند حالا مسیری رو به دانایی برای وی هموار کرده است که در هر مسیر طرحی نو میشود.
خودش میگوید: علم نور است و زمانی که به قلب انسان تابش دارد او را از تاریکی و غم میرهاند.
..............................
کبری فتحی
نظر شما