پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۴ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۵۲

به بهانه اربعین حسینی/

چه کسی می‌تواند طوفان مصائب زینب (س) را در دلش جا دهد؟

چه کسی می‌تواند طوفان مصائب زینب (س) را در دلش جا دهد؟

قم - خبرگزاری مهر: حالا کنار مزار حسین (ع) عقده از دل وا کن و بغض فرو خورده ات را بشکن، بانوی خورشیدهای دربند! هق هق گریه هایت را سر بده، شما که وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای.

به گزارش خبرنگار مهر، حالا 40 روز گذشته است از آن ظهری که در بیابان تفدیده کربلا ، فرزند پیامبری را سر بردیدند و محاسنش را به خون پاکش خضاب کردند که بهانه خلقت هستی بود.

چهل روز از آن فاجعه بزرگ تاریخ می گذرد از آن روزی که بی رحمی و سنگدلی قومی جاهل، عرق شرم بر جبین انسانیت نشاند.

چهل روز است که از عاشورای حسینی می گذرد، همان روزی که عطش امان فرزندان سیدالشهداء را بریده بود و خیمه های آتش گرفته و نیم سوخته، دامان و گیسوان کودکان را بوسه می زد.

چهل روز گذشت از مصیبت پاره شدن حلقوم اصغر و ارباَ اربا شدن پیکر اکبر و مشک دریده شده سقای کودکان، آنگاه که دیگر قمر بنی هاشم امیدی برای بازگشت به خیام را در خود نمی دید.

پاییز کربلا چه بی رحمانه لاله های عاشق را چید و حالا زینب(س)! آمده است در کنار برادر تا خاطرات دوران اسارت را برایش بازگو کند.

آمده است تا بار دیگر دلش آرام گیرد، آمده است تا خطبه های حیدری اش که کاخ یزید را به لرزه در آورد را بازگو کند، هرچند که در این روزها سر برادر جلودار قافله کاروان زخم خورده بود.

زینب(س)! بگو به حسین(ع) که چه کشیدی؟ بگو که اگر نبود ذکر خدا و خاطرات روزهای برادر داشتنت، دلت در میان هجوم نگاه کوفیان و شامیان قوتی نمی یافت.

بگو که کودکان اهل بیت(س) آواره بیابان های بی انتها و بی چراغ شدند و گاه تعدادی از این ستاره ها در شبهای تنهایی کاروان خاموش می شدند.

بگو که اهل شام چه بر سر آل الله آوردند، بگو که داغ غل و زنجیر نگاه قوم ستمکار، بدتر از لحظه ای بود که از حسین(ع) جدا شده ای، بگو که فرزندان رسول الله را در خرابه ای بی سقف جا دادند، بگو که ماه و خورشید بر خود می لرزیدند از این اتفاق های شوم ولی سپاه یزید در خانه هاشان طعام و بستری گرم داشتند.

بگو که برای آبله پای کودکان مرحمی جز اشک نیافتی، از بهانه های رقیه برایش بگو، از چهل منزل آزادگی و مردانگی ات بگو و از باران سنگ های مردمان به ظاهر مسلمان و کافر سرشت در کوچه های کوفه و شام برایش تعریف کن.

بگو که مارأیت إلا جمیلا در عاشورای لحنت چه برسر دشمن آورد، از نماز شب خواندن های نشسته ات بگو، فریاد بزن که چگونه با کلام خود برای همیشه تاریخ به شیعه فهماندی که از اسارت خود در بیایند.

زینب(س)!حالا کنار مزار حسین(ع) عقده از دل وا کن و بغض فرو خورده ات را بشکن، بانوی خورشیدهای دربند! هق هق گریه هایت را سر بده، شما که وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای.

ام المصائب، اگر نبود نطق های آتشین از آن حنجره صبورت، حماسه جانگداز آن ظهر عطشناک در کوچه های تاریخ به فراموشی سپرده می شد.

و امروز بعد از هزار و اندی سال، بار دیگر کربلا میعادگاه عاشقان حسین(ع) است که از اقسانقاط دنیا از روزهای قبل با پای پیاده آمده اند تا اسم خود را در تومار زائران سیدالشهداء در روز اربعین ثبت کنند و زیارت اربعین را در جوار بارگاه ملکوتی آن حضرت نجوا کنند.

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
السَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ

..............................
مهدی بخشی سورکی

کد خبر 1782822

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha