پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۷ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۲۴

انواع بزهکاران؛ از کودکان محروم تا مجرمین بیمار

انواع بزهکاران؛ از کودکان محروم تا مجرمین بیمار

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: قسمت اعظمی از کودکان بزهکار را کودکان فقیر تشکیل می‏دهند غالباً کودکانی که از بدو تولد دچار محرومیت شده و همیشه خواسته‏های جسمی و روحی آنان سرکوب شده و یا بی پاسخ مانده و از لحاظ مالی و اقتصادی همیشه خود و خانواده‏اش در مضیقه بوده‏اند.

به طور عموم شایعترین دلایل ارتکاب به جرم در کودکان با تکیه بر تحقیقات روانی- اجتماعی و جامعه شناسی به عمل آمده نشان می‏دهد که کودکانی عقب مانده ذهنی و یا فقیر از لحاظ اقتصادی دست به جرم و بزهکاری می‏زنند و درصد عمده‏ای از جرایم و بزهکاری به این گروه از کودکان اختصاص دارد.

1) گروهی از کودکان در طول زندگی غالباً از شرایط زندگی بسیار نامطلوب و پایینی برخوردار بوده و جایگاه خاص اجتماعی خودشان را نیز همیشه در حال تزلزل می‏بینند و به جهت آشفتگی‏های روحی و روانی قادر به سازگاری با اجتماع نبوده و بیشتر خانواده‏های این گروه از کودکان فقیر و محروم هستند. به عبارتی روشن‏تر باید گفت کودکان از بدو تولد در مقایسه با کودکان هم سن و سال خود از لحاظ ذهنی جسمی و اجتماعی بسیار بد اقبال می‏باشند. این کودکان به دلیل داشتن نقاط ضعف زیادی در زندگی فردی و اجتماعی متأسفانه در برابر مشکلات و تأثیرات محیطی بسیار ضعیف و ناتوان بوده و نمی‏توانند خوب را از بد تشخیص دهند.

2) گروه دیگری از کودکان بزهکار و مجرم، دسته‏ای هستند که علیرغم ارتکاب به جرم، هنوز راه امیدی به بازگشت آنان به جامعه سالم وجود دارد و می‏توان بر روی آنها کارکرده و به اجتماع بازگرداند. این گروه از کودکان در جامعه به مانند سایر کودکان هم سن و سال خود دیده شده و در شرایط عادی به زندگی خود ادامه می‏دهند و حتی حالات رفتاری و روانی غیر متعادلی را نیز از خود نشان نمی‏دهند و به مانند یک کودک متعادل دارای استعدادهای معمولی خود هستند.

اما به مثابه شرایط زیستی و یا تربیتی از امکانات تعلیم و تعلم محروم بوده و از آموزش‏های اجتماعی نیز فقیر به شمار می‎روند. این نوع کودکان علیرغم این که در شرایط معمولی صاحب ساختار وجودی و شخصیتی متعارفی هستند لیکن همیشه در برابر محیط سازگاری نشان نمی‏دهند و در برخی موارد خواسته‏هایشان بیش از هر چیزی برایشان اهمیت دارد و همین خودخواهی و عدم تمیز خوب از بد آنان را به گمراهی و ارتکاب جرم سوق می‏دهد.

3) گروهی از کودکان هستند که علیرغم رشد و تربیت درست در دوران قبل از بلوغ ، باز در دوران نوجوانی و یا بلوغ دست به ارتکاب به جرم و یا بزهکاری می‏زنند؛ این گروه از کودکان در حقیقت در دوران خردسالی نقصانی نداشته‏اند بلکه دچار بحران‏ها و مشکلات روحی و روانی و تغییرات جسمانی دوران بلوغ شده و نتوانسته‏اند خودشان را با آن هماهنگ سازند و در عین حال رهبر و یا یاوری در گذر از دوره بحران برایشان وجود نداشته است. این گروه از کودکان خواه ناخواه در دوران بلوغ خواسته‏ها و نیازهایی را داشته‏اند که این نیازها بدون پاسخ مانده و یا این که اهمیتی به آنها داده نشده است و کودک برای رفع این نیازها خود به سراغ گروه‏های دوستی رفته و در نتیجه تحت تأثیر رفتارها و القائات نادرست دوستان ناباب قرار گرفته و منحرف شده‏اند.

اگر این کودکان تحت آموزش‏ها و تعالیم منطقی قرار گیرند به سرعت خودشان را با شرایطی معمولی تطبیق داده و به عنوان فرد سالم می‏توانند به اجتماع باز گردند، زیرا به دلیل برخورداری از تربیت درست دردوران خردسالی و شرایط زندگی و محیطی مناسب دارای استعداد بازگشت به جامعه است.

4) گروهی از کودکان هستند که به عنوان کودکان پرورش یافته در شرایط نامساعد خانوادگی محسوب می‏گردند این گروه از کودکان مجرم و بزهکار به دلایل داشتن محیط ناسالم خانوادگی و کسب آموزش‏های نادرست تربیتی و آموزشی ناخواسته در مسیر انواع انحرافات قرار می‏گیرند. کودک پرورش یافته در این نوع محیط‏های خانوادگی گرچه در دوران بلوغ با مقایسه رفتارهای خود و سایرین متوجه برخی از نا متعادلی‏ها و رفتارهای نادرست می‏شود ولی چون در محیط خود کسی را به عنوان تنبیه کننده و یا سرزنش کننده نمی‏یابد و یا عامل بازدارنده‏ای را مشاهده نمی‏کند لذا کارهای خلاف انجام گرفته را بدون عقوبت دیده و به آن عادت می‏یابد و با تأثیرات اخلاقی و رفتاری بزرگترها به اعمال خلاف بزرگترها و شدیدتری نیز روی می‏آورد. این گروه از کودکان قربانی مقاصد و اهداف سوء والدین خود می‏شوند و راه‏های ارتکاب به جرم را به مانند زبان مادری فرا می‎گیرند.

5) برخی از کودکان به طور مستقیم در معرض ارتکاب به جرم قرار نمی‎گیرند و به عنوان کودکان درجه دوم از لحاظ ناسازگاری با اجتماع و مرتکبین به رفتارهای ضد اجتماعی به شمار می‏روند؛ این نوع کودکان در ارتکاب به جرم واکنش‏های رفتاری روحی و یا جسمی را که نشأت گرفته از حس انتقام در آنهاست از خود نشان می‏دهند. غالب کودکانی که دچار بیماری‎های آشکاری مانند صرع، جنون مقطعی نارسایی در جسم و یا حالات غیر معمول در قیافه هستند ناخواسته دست به اعمالی می‏زنند که در بطن این جرایم حالات ضد اجتماعی صرف وجود ندارد کودک با مشاهده تمسخر دیگران و یا بی توجهی جامعه نسبت به خود روحیه انتقام جویی یافته و برای این که فشار روحی خود را کاهش داده باشند و یا قدرت خودشان را برای خود تثبیت شده بدانند و بتوانند عقده خویش را از رفتارهای مشاهده شده خالی نمایند دست به اعمال خلاف و یا بزهکاری می‏زنند این گروه از کودکان غالباً دست به سرقت زده و به ندرت در آنها ارتکاب به جنایت دیده شده است.

6) قسمت اعظمی از کودکان بزهکار را کودکان فقیر تشکیل می‏دهند غالباً کودکانی که از بدو تولد دچار محرومیت شده و همیشه خواسته‏های جسمی و روحی آنان سرکوب شده و یا بی پاسخ مانده و از لحاظ مالی و اقتصادی همیشه خود و خانواده‏اش در مضیقه بوده دست به جرم زده و به بزهکاری روی آورده‏اند در این گروه از کودکان غالباً جرایم درجه دوم دیده می‎شود و اگر جامعه از این نوع کودکان حمایت لازم را به عمل نیاورد و تربیت‏های لازم را حداقل در دوران کودکی و بلوغ شروع نکنند. یقیناً این گروه از کودکان با پا نهادن به سنین بالا دست به جرایم بزرگتر ‏خواهند زد.

7) یکی از رایج‏ترین و بیشترین گروه مجرمین و بزهکار کودک گروهی است که از نظر اخلاقی دچار ضعف و یا مشکل می‎باشند کودکان جای گرفته در این گروه از نظر روحی و روانی بیمار به شمار رفته و جای امید بسیار ناچیزی به باز گرداندن این نوع کودکان به اجتماع وجود دارد. در این کودکان ارزش‏های اخلاقی بسیار ضعیف بوده و یا اصلاً وجود ندارد و متأسفانه مجرمین و بزهکاران در این گروه بسیار وقیح است و با اعتراف راحت به جرایم خود هیچ احساس ناراحتی یا عذاب و جدان نیز ندارند. در یک کلام می‏توان گفت این گروه از کودکان به معنای اعم و اخص خود ضد اجتماعی کامل هستند و از ارتکاب به جرم و بزهکاری نه تنها احساس شرمساری و ندامت نمی‏کنند بلکه بر آن پافشاری کرده و در هر فرصتی به جرایم جدیدی دست می‏یازد.

غالب افراد هم‏جنس باز، خود آزارنده، دیگر آزارده‏ها، بی توجه به نوامیس مردم و آنهایی که جرایم در آنها عادی تلقی می‏گردد در جرگه این گروه به حساب می‏آیند.

8) گروه دیگری از کودکان بزهکار، آن دسته از کودکانی هستند که به دلیل ناراحتی‏های روانی و برداشت‏های غلط فردی دچار انحراف می‏شوند؛ به طور مثال می‏توان کودکانی که پیوسته از سوی والدین و یا خواهران و برادران خود مورد تحقیر قرار گرفته و یا دچار بی مهری شدید و تبعیض قرار می‎گیرند در این گروه به حساب می‏آیند. درواقع این نوع کودکان به نوعی برای تثبیت موقعیت و شخصیت خود و جهت ابراز وجود دست به جرم و بزهکاری می‏زنند.

کد خبر 1792328

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha