به گزارش خبرگزاری مهر، شصت و یکمین نشست ادبی بلور قلم با موضوع نقد و بررسی مجموعه داستان «کانادا جای تو نیست» نوشته فرشته توانگر، دیروز سهشنبه 26 دی در کتابخانه شیخ فضل الله نوری برگزار شد. در این جلسه فهیمه جعفری و محمدرضا گودرزی به نقد این کتاب پرداختند.
در ابتدا نشست هر یک از کارشناسان به معرفی بخشی از فعالیتهای فرهنگی خود پرداختند و نویسنده کتاب نیز به خوانش یکی از داستانهای مجموعه پرداخت.
فهیمه جعفری اولین منتقد این نشست در ابتدای سخنانش درباره جلسات نقد کتاب گفت: روال کار جلسههای نقد، براین منوال است که در نقد و بررسی اثر تنها به خود اثر میپردازیم و مولف بیرون از متن و حوزه نقد قرار میگیرد. اما این بار پای مولف را به میان میکشم. به دلیل اینکه نویسنده پیشاپیش در متن حاضر شده است و بخشی از اثر است؛ یعنی هم در بخش «نویسنده به روایت خودش» و یک پیش گفتار یا یادداشت که نویسنده بر مجموعه داستانش نوشته است. این دو بخش حاوی چند جمله کلیدی است که منعکس کننده نگاه او به زندگی و به نوعی به ادبیات است.
وی گفت: این مجموعه شامل هشت داستان است که به قول خود نویسنده ،به دنیا آمده است. به دنیا آمدنی از سر اتفاق. نام مجموعه " کانادا جای تو نیست " است ولی داستانی با این عنوان در مجموعه نیست .گویی با یک داستان بلند روبه روییم که هر داستان، فصلی از زندگی یک زن است. زنی که میانه ی شیراز و تهران و آبادان در نوسان است. تنهاست و این تنهایی در نتیجه عدم برقراری ارتباط و رابطه است.
جعفری ادامه داد: فقر به صورتهای مختلف در هر داستانی حضور دارد. از ساندویچ سرد خانگی داستان «بو» گرفته که نشان میدهد راوی توان مالی برای تهیه غذای گرم ندارد، تا داستان «جنگ من» که اشاره میکند. دختر با خانواده فقیرش اجاره نشین است و اسبابهای آن خانه در حال فروپاشی است. داستان «صاحب مردهها» هم که فقر دختر دانشجو را در مقابل دوستش تصویر میکند و راوی به فکر این است که دوستش پول خرید بلیت را از کجا تهیه کرده است که به ایران سفر کند؟ داستان دیگری هم در کتاب هست که راوی از گربههایش به دلیل فقر مالی دست میکشد.
محمد رضا گودرزی به عنوان منتقد دوم این جلسه درباره مجموعه داستان مورد نظر گفت: هشت داستان این مجموعه واقعگرای مدرن ذهنی هستند. دراین گونه داستانها رخداد برجسته و خاصی رخ نمی دهد و بیشتر به بازتاب وقایع در ذهن شخصیت ها پرداخته میشود. گونه واقعگرای مدرن ذهنی با راوی اول شخص مناسبتر است، لذا راوی شش داستان این مجموعه، اول شخص است و دو داستان بعد هم یکی ذهنیت مرکزی است و دیگری دوم شخص که هر دو از نظر روایت شناسی، کانون روایت شان درونی است و کارکرد اول شخص دارند. در همه داستانها لحظاتی از زندگی شخصیتها برای روایت انتخاب شده است تا از طریق آن لحظات، خواننده کلیت زندگی آنها را دریابد.
وی افزود: شخصیتها همچون انسانهای مدرن همگی دچار ملال و روزمرگی هستند و انگیزهای ندارند و در نوعی سرگشتگی به سر میبرند. در اکثر داستانها به بنمایه مرگ اشاره شده است که البته اهمیت این بن مایه در هر داستان، متفاوت است. خواب هم در اغلب داستانها کارکردی مهم دارد و پناه بردن شخصیتها به رویا و پاسخ زندگی را در خواب جستجو کردن را نشان میدهد، انگار نویسنده مانند سوررآلیستها، ضمیر ناخودآگاه انسان را واقعیت برتر میداند و چون خواب شاهراه ضمیر ناخودآگاه است، برای خواب اهمیتی وافر قائل شده است.
این داستاننویس همچنین گفت: یکی دیگر از بن مایههای داستان مهاجرت است. در این داستانها مهاجران کسانی هستند که در پی تحقق اوهام خود به جستجوی لامکان رفتهاند و با نوعی واپس خوردگی بر میگردند.
نظر شما