خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: مرور اخبار مهم حوزه ادبیات را در هفتهای که گذشت با نگاهی به اشکالاتی که برنامه حافظه جهانی یونسکو به پروندههای 2 اثر پیشنهادی ایران برای ثبت جهانی - «نقشههای تاریخی ایران در عصر قاجار» و «ذخیره خوارزمشاهی» - گرفته است، آغاز میکنیم.
فریبا فرزام عضو کمیته ملی حافظه جهانی با انتقاد از رسانهای شدن نامه محرمانه کمیته فرعی برنامه حافظه جهانی در مورد ایرادهای این دو پرونده از سوی یکی از اعضای کمیسیون ملی یونسکو، از برطرف شدن این ایرادها و تکمیل و ارسال پروندههای مذکور تا پیش از پایان مهلت داده شده (31 ژانویه) به یونسکو خبر داد.
وی این ایرادها را متعارف و طبیعی عنوان اما تاکید کرد: یونسکو در برگههایی که به کشورهای صاحب اثر در هر دوره ارائه میکند، آنها را از رسانهای کردن روال بررسی پروندههایشان منع میکند و خیلی عجیب است که به این ممنوعیت توجهی نشده و من دلیل این اتفاق عجیب را که از کمیسیون ملی یونسکو سر زده، نمیدانم؟
فرزام افزود: در هر حال تا 31 ژانویه به ایران فرصت داده شده این اشکالات را برطرف کند و قطعاً تا قبل از پایان این مهلت، پروندهها دوباره به کمیته مشورتی ارسال میشود و نظر نهایی در مورد ثبت شدن یا نشدن آنها در برنامه حافظه جهانی معمولاً حوالی تیر و مرداد از طریق مدیرکل یونسکو به کشورها اعلام میشود.
موج تغییرات در معاونت فرهنگی ارشاد
هفتهای که گذشت، هفته پرتودیع و معارفهای برای حوزه فرهنگ بود و طی مراسمی مدیرکل دفتر امور چاپ وزارت ارشاد، مشاور اجرایی معاونت فرهنگی و رئیس حوزه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، تغییر کردند و افراش، رضوانی و سیدمومنی به ترتیب جای خود را به علمشاهی، امیرزاده و حجازی دادند.
علی اسماعیلی سرپرست معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در سخنانی در این با بیان اینکه «از روزی که من به معاونت فرهنگی آمدهام همه ساز رفتن زدهاند» تغییرات بعدی در معاونت متبوعش را محتمل خواند.
داریوش رضوانی مشاور سابق امور اجرایی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد هم از برپایی مراسم تودیع خود استقبال و از متولیات آن، قدردانی کرد.
یوسف افراش مدیرکل سابق دفتر امور چاپ هم از صنوف و فعالان حوزه چاپ حلالیت طلبید و از بازگشت خود به شغل معلمی خبر داد.
همچنین همایون مشاور جدید امور اجرایی معاونت فرهنگی و مسئول جدید کارگروه کاغذ وزارت ارشاد بر ادامه فعالیت این کارگروه با جدیت، تاکید کرد.
احمد علمشاهی مدیرکل جدید دفتر چاپ نیز از رسانه ها خواست بجای پرداختن به حواشی صنعت چاپ به فکر ارتقاء آن باشند.
درخواست مدیرعامل کانون پرورش فکری از مجلس درباره کپی رایت
اما در همین هفته پانزدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار و جوایز آن به نویسندگان، مترجمان و تصویرگران برگزیده اهدا شد.
در آیین اختتامیه این جشنواره، برترین کتابهای منتشر شده در سالهای 1389 و 1390 در رشتههای شعر، داستان تالیف، داستان ترجمه، علمی و آموزشی، دینی، زندگینامه، بازنویسی و تصویرگری، گرافیک و طراحی جلد معرفی شدند.
داوران پانزدهمین جشنواره دو سالانه کتاب کودک و نوجوان در مجموع 1365 کتاب را مورد ارزیابی قرار دادند که از این تعداد 499 کتاب به نوجوانان و 866 کتاب به کودکان و خردسالان اختصاص داشت.
صادق رضایی مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سخنانی در این برنامه گفت: از مجلس میخواهیم قانون کپیرایت را تصویب کند چون هم آثار ما در خارج از کشور ترجمه نمیشود و هم تعداد آثار ترجمه نسبت به آثار تالیف در داخل کشور میچربد.
میرشکاک: عنوان رسمی من نزد روشنفکران، مزودری است
اما در هفتهای که گذشت دو مراسم بزرگداشت برای دو چهره فرهنگی یکی درگذشته و دیگری در قید حیات برگزار شد.
یکی از این برنامهها بزرگداشت یوسفعلی میرشکاک بود که مسعود ده نمکی فیلمساز در سخنانی در این برنامه ضمن اشاره به همکاریاش با این شاعر و نویسنده در نشریه شملچه، گفت: پیوند میرشکاک با حوزههای اجتماعی و نشریات حزباللهی تمرین دموکراسی میان بچههای فعال در این نشریات بود.
علیرضا قزوه شاعر هم از میرشکاک به عنوان شهید شعر یاد کرد و گفت: اخیراً که با میرشکاک از مشهد به تهران میآمدیم به من گفت که دیگر مریض و پیر شدهام و نمیدانم اگر فردا سرم را بر زمین بگذارم سقف بالای سر زن و فرزند من کجاست. این حال و روز شاعر انقلاب است.
نادر طالبزاده منتقد سینما هم با بیان اینکه «زمانی که در شبکه 5 سیما میخواستم از میرشکاک در برنامه زنده شباهنگام تجلیل کنم، به من گفتند نمیشود چون میترسیم او را به تلویزیون بیاوریم» این کار را مصداق سانسور دانست.
اما خود یوسفعلی میرشکاک هم در سخنانی گفت: 34 سال است که عنوان رسمی من در میان روشنفکران، مزدوری است اما این اهمیت ندارد. اگر روشنفکری یعنی به کیش و آئین و قوم خود پشت کردن، هرچه میخواهند بگویند. من روشنفکر نیستم.
ماجرای زرین کوب و پاسخ منفی او به یک درخواست یونسکو
درمراسمی دیگر شب بزرگداشت زندهیاد عبدالحسین زریک کوب برگزار شد که سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی در این برنامه اعلام کرد که روزبه زرینکوب برادرزاده این نویسنده فقی، به همراه دستیارش مشغول آماده کردن یادداشتهای چاپ نشده اوست و به زودی در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.
روزبه زرینکوب هم در سخنانی ماجرای پاسخ منفی او را به درخواست یونسکو برای مشارکت در تالیف تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی که به اصرار نمایندگان دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی تدوین میشد، بازگو کرد و گفت: ذهن وقاد، نگاه مورخانه و احساس وظیفه نسبت به حال و آینده ایران و ایرانی، اندیشه و روح استاد زرین کوب را به خود اختصاص داده بود.
وی یادآور شد: عدم قبول زندهیاد زرین کوب از دعوت سازمان یونسکو برای مشارکت در تالیف تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی که به اصرار نمایندگان دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی تدوین میشد، ناظر بر این معنا بود که با وجود ارتباط عمیق و قدیم میان تاریخ و فرهنگ ایران و آسیای مرکزی، در چنین طرحی مقرر شده بود تاریخ ادبیات فارسی، نه فقط ذیل نامهایی چون فردوسی و فرخی و منوچهری، بلکه با ذکر شاعرانی چون سعدی و حافظ و خواجوی کرمانی نوشته شود و حتی وضع ادبی روزگار صفویه و زندیه نیز مورد توجه قرار گیرد.
برادرزاده زندهیاد زرینکوب در ادامه نقل قولی از این استاد فقید زبان و ادبیات فارسی را در این باره ذکر کرد که به شرح زیر است: «به هر حال، تمام قراین نشان میدهد که مندرج کردن ایران در تاریخ اقوام آسیای مرکزی باید مبنی بر یک طرح تازه، اما از پیش اندیشیدهای باشد که حتی در سنتهای رسمی و علمی قوم هم سابقه ندارد و لاجرم باید متضمن نقشهای باشد که در حدود سالهای 1979میلادی یا چند سالی قبل از آن شکل گرفته باشد. با توجه به این تاملات کشف این نکته که دعوت ایران به مشارکت در این طرح میبایست مبنی بر آن باشد که گویی در خود ایران هم به طور عادی، تمام یا بخشی از نواحی شرقی ایران را جزو حوزه آسیای مرکزی تلقی کردند و با آنچه در آن ایام برای افغنستان پیش آمده بود، فکر الحاق نواحی خراسان و سیستان و گرگان به حوزه تمدن آسیای مرکزی نیز، به نظر طراحان پشت پرده ظاهراً وسوسهای دلپذیر جلوه کرده بود. با آنکه حکومت جدید شوروی در مظنه اینچنین طرحی نبود، حزم احتیاط در اینگونه موارد، سوء ظن را عاقلانهتر از حسن ظن نشان میدهید؛ عدم مشارکت ایران را در این طرح، به نظر معقولتر جلوه میداد و تا آنجا که به بنده مربوط میشد قبول این دعوت نامعقول به نظر میآمد».
به گفته روزبه زرین کوب، این نکته نشان میدهد که «برای زندهیاد زرینکوب عشق به ایران و مصلحت ایرانی در اکنون و آینده بیش از نام و آوازه اهمیت داشت و انجام تکلیف وجدانی در قبال تاریخ و فرهنگ مردم ایران بر هر چیز دیگر ارجح شمرده میشد».
نظر شما