وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، قدرتهای استکباری عمر انقلاب را بسیار کوتاه میدانستند و برای تسریع روند نابودی آن از هیچ کوششی دریغ نکردند. اما تلاشهای آنها برای نابودی جمهوری اسلامی نه تنها نتیجهای در برنداشت؛ بلکه اکنون ایران به جایگاهی رسیده که به عقیده بیشتر کارشناسان سیاسی داخلی و خارجی، حل مسایل پیچیده و بغرنج سیاسی و اقتصادی منطقه بدون همکاری این کشور، راه به جایی نخواهد برد. آنچه در ادامه خواهید خواند گفتگوی خبرنگار دین و اندیشه مهر با دکتر مهدی گلجان، مدیرعامل بنیاد اندیشه اسلامی و مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس است.
* بسیاری از کارشناسان مسایل سیاسی معتقدند انقلاب اسلامی ایران یک پدیده منحصر به فرد بود که بسیاری از معادلات جهانی را به هم زد. به نظر شما این برداشت از چه چیزی نشأت میگیرد؟
** ظهور یک انقلاب دینی و به دنبال آن تأسیس و پایداری نظام سیاسی مبتنی بر آن و شکلگیری یک حکومت دینی با رای مستقیم مردم، یک محال عرفی و علمی در دنیای سکولار قرن بیستم به حساب میآمد؛ امّا این معجزه ناممکن رخ داد و نه تنها راه رهایی از سلطه را به مردم و تودههای کشورها آموخت، بلکه نخبگان دلسوز ملتها را نیز با راهی نو آشنا کرد که خارج از وابستگیهای معمول به کشورهای قدرتمند و سلطهگر، به دنبال دستیابی به حقوق طبیعی خود باشند.
* چرا معتقدید از نظر سکولاریزم، وقوع انقلاب اسلامی محال محسوب می شد؟
** ببینید سکولاریزم به دلیل شناخت ناقصش از ادیان مختلف به ویژه اسلام، دین و هویت دینی را امری ضعیف و غیرقابل اعتنا دانسته، به همین جهت نوعی آزادی به ادیان داده بود؛ البته نه از روزی اصل عدالت و مساوات، بلکه به این دلیل که معتقد بود دین نمیتواند نقش راهبردی در جامعه ایفا کند. اما به ناگهان با عنصر دوباره جان گرفته دین روبرو شد. انقلاب اسلامی ایران بازگشت دین به عرصه جهان بود. سکولاریزم دین را از حکومت به معنای حقوقیاش جدا کرده بود، ولی از نظر حقیقی ارتباط دین با حکومت برقرار بود.
بازگشت دین به جامعه بشری و بعد نگاه دینی رو به افزایش جوامع خصوصا در غرب و آمریکا، موجب شد سکولاریزم که روزی ادعا میکرد در مقابل ادیان بی تفاوت است و جانبداری نمیکند، امروزه مستقیم و بدون هیچ گونه پوششی از مقابله با ادیان و به ویژه اسلام سخن بگوید. زنگ خطر دین به ویژه دین اسلام برای سکولاریزم غرب، وقوع انقلاب اسلامی ایران بود. امروزه سکولارها معتقدند که در پیشبینیهای خود در مورد اینکه دین ضعیف شده و دیگر نمیتواند نقشآفرینی کند، دچار اشتباه فاحشی شدهاند. لذا با سختگیریهای میخواهند اشتباه تحلیلی خود را به گونهای جبران کنند.
*برخی از نظریهپردازان ادعا میکنند که انقلاب اسلامی ایران بدون تئوری است؛ آیا چنین چیزی ممکن است؟
** اصلا مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟ ارکان اصلی انقلاب اسلامی ایران هر یک جداگانه تئوری دارند. اسلام تئوری دارد، ایران هم تئوری دارد و انقلاب اسلامی ایران که محصول پیوند این دو تئوری است، خود صاحب تئوری میشود و محصول آن یک جمهوری بر پایه اسلام و ایران است.
اتفاقا وقتی از این طریق نمیتوانند به انقلاب اسلامی خللی وارد کنند از در دیگری وارد میشوند. برخی بر این باورند که عصر لیبرال دموکراسی، عصر مرگ آرمانها و ایدئولوژیها است. از شاخصههای مهم لیبرال دموکراسی این است که ایدئولوژیها و آرمانها را در فضای عمل آن هم در متدلوژی به بوته آزمایش میکشد و وقتی ایدئولوژیها با واقعیتها روبرو میشوند؛ یا باید انعطاف به خرج داده یا عقبگرد داشته باشند. این یعنی پایان عمر ایدئولوژیها منطبق بر نظریه پایان تاریخ فوکویاما. اما در مورد انقلاب اسلامی این مساله صدق نمیکند و برخلاف تئوری فوکویاما ایدئولوژی انقلاب اسلامی در قالب جمهوری اسلامی ایران 33 سال دوام آورده و همچنان نیز به حیات خود ادامه میدهد. بنابراین به نظر من گفتمان انقلاب اسلامی یعنی پایان تئوری فوکویاما!
انقلاب اسلامی شاید با هیچ یک از تئوریهای سیاسی و تاریخی رایج در جهان امروز همخوانی نداشته باشد؛ ولی قطعا با تئوری تاریخی اسلام و نگاه اسلامی به تاریخ همخوانی دارد. بازخوانی نوعیِ اندیشه سیاسی در جهان اسلام به اندیشه حکومتی شیعه شهرت دارد، اما قطعا منحصر به شیعه نبوده و همه جهان اسلام را دربرمیگیرد.
*در طول حیات جمهوری اسلامی، سردمداران و رسانههای کشورهای غربی بارها ادعا کردهاند که اصول دموکراسی در ایران رعایت نمیشود؛ چه پاسخی باید به این ادعاها داد؟
** 2 رکن اساسی دموکراسی یعنی حقمداری و عدالتخواهی در شعار انقلاب اسلامی وجود داشت و در عمل هم انقلاب به دنبال تحقق آنها بود. برخی کاستیهای موجود نیز در عمل مانع از تحقق این دو هدف نشده و تئوری اصلی انقلاب با دموکراسی سازگار بوده و هست. انقلاب اسلامی ثابت کرد که با دموکراسی در تعریف اصیل آن یعنی بدون اخلاق سیاسی ماکیاولی، نه تنها چالش و تضادی ندارد، بلکه با آن همخوانی نیز دارد. ما نباید فراموش کنیم که پیشینه فرهنگی و تاریخی ایران نیز با دموکراسی همخوانی دارد.
«دیمیتری شلاپنتوف» در کتاب «شرق در برابر غرب» به این مساله پرداخته است که علیرغم ادعای تاریخنگاران غربی مبنی بر اینکه شرق مظهر استبداد و غرب مظهر دموکراسی بوده و پیروزی یونانیان بر ایران یعنی پیروزی دموکراسی بر استبداد؛ ایرانیان در زمان خود سرآمد دموکراسی بودهاند. این نویسنده آمریکاییِ روسیتبار ثابت میکند که فضای ایران و در کل مشرق زمین، فضای دموکراتیکی بوده؛ از برخوردهای کوروش و کمبوجیه گرفته تا اقوام و مللی که تحت لوای این امپراتوری زندگی میکردند و این ممکن نبوده، مگر در سایه تساهل و تسامح دموکراتیک.
* به نظر شما مهمترین تاثیر انقلاب اسلامی بر مردم و افکار عمومی چه بود؟
** انقلاب اسلامی دیوار ذهنی مردم آزادیخواه و ضدسلطه را که باورِ شکستِ قدرتهای ظالم را از دست داده بودند، فرو ریخت و اکنون بازتاب این تاثیر در جنبش عظیم بیداری اسلامی به خوبی نمایان است. من معتقدم انقلاب اسلامی ایران هم عامل بیداری اسلامی است و هم معلول آن. انقلاب اسلامی ایران با دو پدیده مهم روبرو شده است: آغاز دوباره موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی- اسلامی و جنبش ضدسرمایهداری و ضدکاپیتالیستی در غرب تحت عنوان جنبش والاستریت. انقلاب اسلامی ایران نوعی حرکت علیه نظام سرمایهداری وابسته به آمریکا و غرب بود که حرکت تودهها را علیه مستکبران داخلی و خارجی برانگیخت. از این گذشته امام خمینی(ره) خودِ انقلاب را تبدیل به رسانه کرد. همانطور که مارشال مکلوهان میگوید: «پیام همان رسانه است و رسانه همان پیام است» و در چارچوب چنین تعریفی انقلاب خود به یک رسانه تبدیل شده با همه ویژگیهای رسانه اعم از تاثیرگذاری و سرمشقدهی به مخاطب.
* یکی از مباحثی که در 3 دهه گذشته بسیار به آن پرداخته شده، تقویت هویت ایرانی- اسلامی مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. نظر شما در این خصوص چیست؟
** پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اهدافی که تاکید بسیاری بر آن صورت گرفت، ایجاد هویت جدید و البته تقویت فاکتورهای فراموش شده هویت ایرانی-اسلامی بود. اسلام بهذات یک دین هویتگرا است و نسبت به هویت و تمدن اسلامی تعصب ایجاد میکند. شما نگاه کنید وقتی حضرت محمد(ص) به پیامبری مبعوث شدند به دنبال ایجاد هویت جدید برای مسلمانان بودند. ایشان در نخستین گام از خداوند خواست که قبله را تغییر دهد. آیات 142 تا 151 سوره بقره به همین مساله میپردازد.
خداوند به پیامبر میفرماید: «بگو، مشرق و مغرب و همه جا برای خدا است و هر جا را که خواست قبله قرار میدهد و هر که را بخواهد، به صراط مستقیم هدایت میکند». سپس پیامبر روز جمعه را به عنوان روز تعطیل اعلام کردند تا بین جامعه مسلمانان و یهودیان و مسیحیان تفاوت ایجاد کند. انقلاب اسلامی ایران نیز بر پایه هویت ایرانی- اسلامی و اصول حیاتی و اساسی ایران و اسلام بنا شده است. پیش از انقلاب هویت ایرانی را در مقابل هویت اسلامی قرار میدادند؛ اما انقلاب اسلامی این دو هویت را با هم ترکیب کرد. یعنی مفاهیمی چون زبان من، میهن من، اسطورهها و آداب و رسوم من در کنار مفاهیمی چون دین من، تمدن اسلامی من و اسلام من قرار میگیرد، بنابراین تقویت میشود.
*بنیاد اندیشه اسلامی برای شناساندن گفتمان انقلاب اسلامی چه کرده است؟
** یکی از مهمترین اقدامات بنیاد اندیشه معرفی نقش و جایگاه ایران به عنوان یکی از قدرتهای خاورمیانه بوده است. ما در نشریات خود تلاش کردهایم به بهترین شکل به معرفی جایگاه جمهوری اسلامی در منطقه بپردازیم. اتفاقا طبق برنامهریزی انجام شده 6 ویژه نامه به زبانهای انگلیسی، عربی و اسپانیایی به انقلاب اسلامی اختصاص یافته که در دهه فجر منتشر میشود. در بحث گسترش اندیشههای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نیز بنیاد اندیشه اسلامی اقدامات زیادی انجام داده. ما 3 شماره نخست مجلههای روسی و اسپانیایی را به بررسی اندیشههای امام و رهبری و گفتمان انقلاب اسلامی اختصاص دادیم و بحث معرفی شخصیت و ایدههای مقام معظم رهبری برای فضای بینالمللی، از دغدغههای جدی ما است.
* شخصیتهای برجسته هر کشوری به نوعی سفیران غیرسیاسی آن محسوب میشوند که نقش زیادی در آشنایی مردم دنیا با آن کشور دارند؛ در زمینه معرفی شخصیتهای برجسته چه کردهاید؟
** یکی از تأثیرهای اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی، پیدایش نخبگان مسلمان واقعی در برابر روشنفکران غربگرا است. انقلاب اسلامی در جهانی به وجود آمد که از لحاظ ایدئولوژیکی دوقطبی بود و بیشتر نخبگان یا طرفدار سرمایهداری لیبرال به سرکردگی آمریکا بودند یا طرفدار تفکر استالینیستی-کمونیستی به رهبری شوروری سابق. در چنین محیطی نخبگان مسلمان ایرانی تا جایی پیشرفت نمودند که ساختار فلسفی، ایدئولوژیکی و سیاسی دیگری برای مسلمانان ارایه کردند. ما در نشریات بنیاد اندیشه تلاش زیادی برای معرفی این شخصیتها و دستاوردهای آنان به خرج دادهایم. اصلا یکی از اهداف انتشار مجلهای چون ایران امروز (به دو زبان فارسی و انگلیسی) همین بود. ما در ایران امروز به معرفی دانشمندان و نخبگان مسلمان ایرانی و دستاوردهای درخشان آنها میپردازیم.
* یکی از عرصههایی که پس از انقلاب اسلامی دچار تحول بنیادین شد، بحث حضور زنان بود. در این زمینه چه فعالیتهایی انجام دادهاید؟
** همانطور که اشاره کردید پس از انقلاب اسلامی، یک تحول گسترده در نحوه حضور زنان در اجتماع، نقشآفرینیهای آنها و... رخ داد که اصلا قابل مقایسه با پیش از انقلاب نیست. ما در مجله انگلیسی زبان محجوبه و عربی زبان الطاهره تلاش کردهایم حضور پرشور، تاثیرگذار و البته توأم با عفاف زنان مسلمان ایرانی را در عرصههای مختلف به تصویر بکشیم. امام خمینی(ره) همواره درباره نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی بر این مساله تاکید داشتند که «ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم». زنان ایرانی از نخستین روزهای شکلگیری انقلاب حضور پررنگی داشتند و ما نیز در ویژهنامههای انقلاب به طور گسترده به این مسأله پرداختهایم. از این گذشته زنان ایرانی در سالهای اخیر موفقیتهای چشمگیری در زمینههای مختلف علمی، هنری، ورزشی و... کسب کردهاند و موجب سرافرازی انقلاب اسلامی در عرصههای جهانی شدهاند. به عنوان مثال حضور بانوان محجبه ایرانی در میادین ورزشی بینالمللی و کسب مدالهای رنگارنگ، بازتابهای مثبت فراوانی به دنبال داشت و بسیاری از تبلیغات منفی علیه انقلاب اسلامی را خنثی کرد و ما نیز به طور گسترده این موفقیتها و موارد مشابه را پوشش دادهایم.
* اگر بخواهیم یک جمعبندی داشته باشیم، چه آیندهای برای جمهوری اسلامی ایران پیش بینی میکنید؟
** ببینید کشور ما از نظر سیاسی، نظامی، اقتصادی و علمی در شرایطی قرار دارد که دنیا ناچار از پذیرش نقش ایران به عنوان یک کشور تاثیرگذار است. ثبات و امنیت در منطقه حاکم نخواهد شد، مگر با همکاری ایران و اکنون آمریکا و کشورهای غربی میدانند که اگر میخواهند در عراق و افغانستان ثبات برقرار شود، ناچار به کمک گرفتن از ایران هستند. حمایت گسترده ایران از مقاومت مردم فلسطین و حزبالله لبنان که زمینهساز پیروزیهای بزرگ مردم این دو کشور در جنگهای 33 روزه، 22روزه و 8 روزه و شکست هیمنه رژیم صهیونیستی شد، نشاندهنده تاثیر انکارناپذیر ایران بر مسایل منطقه است.
نقشآفرینی ایران در رژیم حقوقی دریای خزر و تاکید کشورمان بر تامین امنیت سیاسی و نظامی این منطقه و همراهی روسیه با برنامههای ایران از دیگر نشانههای نقشآفرینی پررنگ ایران در مسایل کلان منطقه است. به اذعان کارشناسان سیاسی بحران سوریه بدون همکاری ایران به راهحل مناسب و صلحآمیز نخواهد رسید. در یک جعبندی کلی باید گفت، در حال حاضر دنیا به این نتیجه رسیده که چارهای جز پذیرش نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مستقل، مقتدر و تاثیرگذار ندارد.
نظر شما