پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۸ بهمن ۱۳۹۱، ۷:۵۱

درخشنده در گفتگو با مهر:

جشنواره ملاک نیست؛ مردم برایم مهمترند/ نه ماشین مدل بالا دارم نه ویلا

جشنواره ملاک نیست؛ مردم برایم مهمترند/ نه ماشین مدل بالا دارم نه ویلا

کرمانشاه - خبرگزاری مهر: بانوی فیلم ساز و کارگردان کرمانشاهی گفت: با تمام مشکلات موجود بر سر راهم به کارم ادامه خواهم داد من در تمام دوران فعالیت 30 ساله‌ام اهل باندبازی و سیاست‌بازی نبوده‌ام‌، فیلم را برای مردم ساخته‌ام و با مردم معامله می‌کنم و ملاک من مردم هستند نه جشنواره.

به گزارش خبرنگار مهر، درخشنده امسال هم بنابر علاقه‌اش به مسائل اجتماعی با فیلم بحث بر‌انگیز "هیس‌! دخترها فریاد می‌زنند‌" در جشنواره فیلم فجر شرکت دارد‌، فیلمی که تاکنون میان این فیلمساز و اعضای هیئت بازبینی جشنواره و مدیران وزارت ارشاد گفتگوها و جلسات متعددی در رابطه با سانسور قسمت‌هایی از آن برگزار شده است‌، به بهانه حضورش در جشنواره فیلم فجر گفتگویی انجام داده‌ایم که در پی می‌آید‌:

سال‌ها پیش در نشریه‌ای خواندم که شما همزمان با رشته فیلم‌سازی در پزشکی نیز قبول شدید‌، اگر برگردید به همان زمان همین راه را انتخاب می‌کنید‌؟

قطعا ‌، دوباره همین راه را انتخاب می‌کردم.

با وجود تمام سختی‌ها و آزار و اذیت‌هایی که دیده‌اید و خواهید دید‌؟

بله‌، من فکر می‌کنم می‌ارزد، چون انسان در زندگی هدفی را دنبال می‌کند که به مردم ختم می‌شود و در انتها به نوعی به آرامش خاطر می ‌ر‌سد‌.

این حس که می‌خواهید فیلم‌ساز شوید چه وقتی به سراغتان آمد؟

من در یک خانواده سنتی و مذهبی کرمانشاهی رشد کردم که اکثر دختران خاندان ما معلم می‌شدند و در واقع من اولین کسی بودم که سنت‌شکنی کردم‌، هرچند این شغلم نیز به نوعی معلمی است و زمینه‌های این حس می‌شود گفت از 10 سالگی به بعد در من به وجود آمد‌، مادر من مدیر مدرسه عضدیه کرمانشاه بود‌، زنی بسیار باسواد‌، فهیم و اهل مطالعه به خصوص ادبیات کهن ایران‌، یادم می‌آید در طاقچه خانه ما یک طرف قرآن بود و طرف دیگر دیوان حافظ‌، همانطور که بارها قرآن را ختم کرده بود‌؛ حافظ را تحلیل می‌کرد‌، همیشه جواب ما را با شعر می‌داد اگر چیزی از ما می‌خواست با شعر هم‌وانی داشت‌، حالا بعد از این همه سال فکر می‌کنم این همه شعر که در خاطر داشت و آن همه معانی فقط به این خاطر بود که به ما بفهماند که چه راهی را انتخاب کنیم‌، برای راه‌های سختی که دوست داریم‌، چقدر باید زحمت بکشیم‌، همین فضای فرهنگی و ادبی حاکم بر خانه مرا به سمت شعر و ادبیات کشاند و اولین شاعری که من شیفته اشعارش شدم‌؛ "پروین اعتصامی" بود‌.

چه ویژگی‌هایی در شعر پروین اعتصامی وجود داشت که با وجود آن همه کتاب در خانه‌، شما را به سوی خود می‌کشاند‌؟

این که یک زن به جای سیر و پیاز و پخت و پز‌، دغدغه‌های اجتماعی‌اش را در قالب شعر بیان می‌کرد برای من جالب بود‌، البته بعدها به "فروغ فرخزاد" نیز علاقه پیدا کردم و به نوعی کم‌کم به سمت شعر نو گرایش پیدا کردم تا اشعار کلاسیک‌، البته همیشه در درس انشا نمره‌ام بیست بود به طوری که دوستانم از من می خواستند انشاهای آنها را من بنویسم‌، البته موضوع انشاهایی که علم بهتر است یا ثروت و یا تابستان خود را چگونه گذرانده‌اید‌، من می‌رفتم سراغ آن کسی که تابستان سختی را گذارنده است‌، آدم‌هایی که در آن تابستان داغ حتی یک پنکه نداشتند و به سختی زندگی می‌کردند و یخ را لای پارچه‌هایی می‌گذاشتند که دیرتر آب شود تا از آن استفاده بهتری ببرند‌، از همان زمان کودکی و نوجوانی خیلی به دنیای اطرافم توجه می‌کردم و چیزهایی را می‌دیدم که کمتر به آن توجهی می‌شد.

آیا این حس کنجکاوی و جستجو‌گری در محیط خانه، شما را به جواب درستی می‌رساند‌؟

البته من آنقدر سئوالات بیشماری که فراتر از سن و سالم بود‌، در ذهن داشتم و مرتب از مادرم می‌پرسیدم که بعضی اوقات مادرم را نیز کلافه می‌کردم و می‌گفت چرا این سئوال را می‌پرسی؟ یا چرا این حرکات را انجام می‌دهی‌؟، در واقع همیشه دوست داشتم با کسانی ارتباط برقرار کنم و دوست شوم که کسی آنها را نمی بیند، یعنی کسانی که محله و اجتماع آنها را فراموش کرده است‌.

دقیقا‌، در کلاس هم می‌رفتم با ساکت‌ترین‌، آرام‌ترین و کسانی که کسی میلی به دوستی و رفاقت با آنها را نداشت‌، دوست می‌شدم و در واقع با کسانی که دنبال مطرح شدن خودشان بودند و به حقوق دیگران تجاوز می‌کردند‌، نمی‌توانستم ارتباط برقرار کنم و بیشتر با کسانی ارتباط برقرار می‌کردم که در نگاه اکثریت جامعه به حساب نمی‌آمدند.

بیمارانی که آزاری به کسی نمی‌رساندند‌!

بله‌، ولی این مردم به ظاهر سالم بودند که به آنها آزار می‌رساندند‌، یادم می‌آید در کرمانشاه شخصی به‌نام "آا " که مردم سنگش می‌زدند‌، اذیت می‌کردند و به او می‌خندیدند و چقدر دلم می‌خواست من با این شخص حرف بزنم و دوست باشم و این که ما دیوانه‌ایم که از اذیت کردن شخص بی‌آزاری مثل "آدا" لذت می‌بردیم و این حس و حال از همان دوران تا حالا با من همراه بوده است.

با این روحیه وقتی پزشکی قبول شدید در مقابل سنت پایدار و همیشگی خانواده و خاندان بیرق شورش را بالا بردید؟

وقتی پزشکی قبول شدم‌، فکر می‌کردم که بایستی بروم سالن تشریح و اجزای کالبدی بی‌جان را مورد مطالعه قرار دهم در حالی که مطالعه و کنکاش پیرامون روحی که در این کالبد وجود داشته برای من مهم‌تر بود.

این اندیشه زیبایی به نظر می‌رسد‌، ولی  فکر نمی کنید خیلی مسائل دیگر هم در رسیدن به آرزوها مهم هستند‌؟

درسته‌، همین که من اعلام کردم می‌خواهم بروم فیلم‌سازی بخوانم و پزشکی را دوست ندارم‌، قیامتی برپا شد‌، ولی بالاخره خانواده راضی شدند به شرط این که همگی به تهران نقل مکان کنیم‌، قبول کردند.

حالا این دختر خانم جوانی که پزشکی را رد کرد و به سراغ فیلمسازی رفت چه شناختی از فیلم و سینما داشت؟

من حتی یک تئاتر ندیده بودم‌، سینما هم نرفته بودم‌، برادرانم مخفیانه سینما می‌رفتند و یواشکی برای من تعریف می‌کردند‌، در خانه هم تلویزیون نداشتیم‌، وقتی وارد دانشکده شدم پس از یک ماه نگذاشتند من ادامه بدهم‌.

چه مشکلی پیش آمد‌؟

تحصیل در رشته‌های هنر با دیگر رشته‌ها تقریبا در نوع ارتباطات و کارهای تحقیقی‌، پژوهشی و تیمی متفاوت است‌، من با دوستانم به تئاتر و سینما می‌رفتیم و دنبال تحقیق و مطالعه بودیم که خانواده انتظار داشتند سر ساعت معینی بروم و بیایم‌، خلاصه بعد از مدتی خانه‌نشینی به شرط این که برادرم مرا صبح به دانشگاه ببرد و عصر مرا برگرداند با ادامه تحصیل من موافقت کردند، سه ساله دانشگاه را تمام کردم و به کرمانشاه برگشتم‌، با کمک دوستان‌، تلویزیون کرمانشاه را راه‌اندازی کردیم و شروع به ساختن فیلم مستند کردم.

این روند تا کی ادامه داشت‌؟

تا این که انقلاب پیروز شد و من همچنان به مستند‌سازی مشغول بودم‌، چون کارمند تلویزیون نیز بودم به تهران منتقل شدم و در سال 1361 به‌عنوان اولین فیلمساز زن بعد از انقلاب شروع به ساختن فیلم سینمایی کردم‌.

آنچه که در فیلم‌های شما مشهود است یک نوع عدم ارتباط اخلاقی‌، اجتماعی و خانوادگی است در حالی که در محیط خانه و مدرسه و دانشگاه یک خودسانسوری شدید با توجیه مذهبی و اخلاقی وجود دارد و والدین در مقابل سئوالاتی که به‌ نوعی تابو منظور می شوند به جای جواب دادن با یک "هیس" مواجه می‌شویم ؟

خب نتیجه این می‌شود این فرزند نوجوان چه دختر یا پسر در جایی دیگر جوابش را دریافت می‌کند‌، البته به صورت وارونه یا ناقص‌، این سرچشمه بسیاری از مسائلی است که بعدها برای کنترل آن متحمل خسارت فراوانی می‌شویم‌.

همینطور که از همان اوان کودک به تحریک و تشویق پدر و مادر دروغ را یاد می‌گیرد‌.

شوربختانه همین فرزند دروغ‌هایی را که به تشویق والدین گفته به‌عنوان برگ برنده پیش خود نگاه می‌دارد و زمانی می‌رسد همین برگ برنده را برای اجابت خواسته‌های غیرمعقول خود به کار می‌گیرد ‌.

شما به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین فیلمسازان اجتماعی به خصوص در حوزه‌کودکان و  نوجوانان مسلما با خواسته‌ها‌، آمال‌، بحران‌ها و دنیای خاص آنها آشنایی دارید‌، چرا در تاریخ 100 ساله سینمای ایران با آثاری مثل " مالنا "‌یا " روزی روزگاری در آمریکا " از آثار " جوزپه تورناتوره ‌مواجه نمی‌شویم‌؟

اول ما در جامعه‌ای زندگی می‌‌کنیم که همگی به نوعی به خودسانسوری مبتلا هستیم‌، از همان ابتدا که می‌نویسیم‌، از واقعیت‌ها دور می‌شویم و نمی‌توانیم مابه‌ازای تصویری و سینمایی که در ذهن داریم برسیم‌، دوم این که ما نمی‌توانیم راحت به هر مسئله‌ای بپردازیم‌، اخلاق‌گرایی ‌حاکم بر جامعه از دیگر دلایلی است که نمی‌توان تابوها و ممنوعه‌ها را به صورت عریان به تصویر کشاند‌.

پس چگونه بایستی به این بحران‌ها پرداخت‌؟

خیلی از مسائل را بایستی به‌صورت سربسته گفت‌، فیلمساز اجتماعی باید یاد بگیرد که چگونه به تابوها نزدیک شود‌، چگونه بنویسد و چگونه آن را بسازد که جامعه نیز پذیرای آن باشد.

می رسیم به "هیس ! دخترها فریاد می‌زنند‌"، با توجه به اتفاقاتی که مدتی است گریبان‌گیر سینمای ایران شده‌، فکر نمی‌کردید  در ادامه کارهای شما مشکلی ایجاد شود‌؟

فکر نکنم

چرا‌؟

چون ارتباط خوب و قوی با خدا دارم که همیشه از او کمک می‌گیرم‌، برای همین سه سال تمام این بار عظیم را به دوش می‌کشیدم و سنگین‌تر می‌شد و همه‌اش به دنبال راهی بودم چگونه این معضل را به تصویر بکشم‌، از چه طریقی آن را بیان کنم که تصویر واقعی این دردها باشد.

درد "هیس‌! دخترها فریاد نمی زنند" چیست که بر شانه‌های فیلمساز باتجربه‌ای مثل شما سنگینی می‌کرد‌؟

چه دردی بالاتر از این که شما زوال انسانی را ببینید و ساکت باشید‌، نطفه این زوال در عدم ارتباط در خانواده شروع سپس جامعه و در نهایت به انفجار ختم می شود .

با توجه به سوژه ملتهب فیلم ‌تجاوز به عنف از طرف شخص مورد اطمینان خانواده‌، به ممیزی فکر نمی‌کردید‌؟

فکر نمی‌کردم به ممیزی بخورد‌، با دقت جامعه را زیر نظر داشتم و این که این درد وحشت‌آور را چگونه بیان کنم و این ارتباط اجتماعی را نشان دهم که از خط قرمزها عدول نکنم و بدون خدشه به اصل درد آن را به سرمنزل مقصود برسانم.

الان برای نمایش در جشنواره‌، مسئولان ممیزی با چه مسئله‌ای در فیلم مشکل دارند‌؟

روی اسم فیلم و موضوع قصاص که در فیلم مطرح است‌، قصاصی که خانواده و جامعه بایستی بهای آن را بپردازد‌، از خانواده و جامعه تا انتها در یک ارتباط موزاییکی و بازگشت دوباره بحران به خانواده و حرف فیلم این است در این مسیر رفت و برگشت موزاییکی چه کسانی لطمه می‌خورند چگونه بایستی کاری کرد تا در این ارتباط آسیب‌های اجتماعی را به حداقل رساند‌، طی جلساتی که با مسئولان داشتم در نهایت با اصلاحاتی جزیی که به فیلم لطمه‌ای وارد نشود‌، مشکل ممیزی حل شد.

در پروسه تولید با مانعی روبرو شدید یا همه چیز طبق برنامه پیش می‌رفت‌؟

دو سال پژوهش میدانی‌، کتابخانه‌ای‌، گفتگو با کارشناسان حاصلش شد فیلمنامه "هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند " بعد از دریافت پروانه ساخت‌، مشکل اصلی من انتخاب بازیگر نقش متجاوز بود که می‌خواستم سوپراستار نباشد تا برای مخاطب ذهنیتی ایجاد نکند و به راحتی آن را بپذیرد و دغدغه او شود، هرچند از 700 دختر تست گرفتم تا دختر مورد نظر را پیدا کردم‌.

در آثار شما با انسان‌هایی که به نوعی با مشکل روحی روانی مواجه‌اند‌، روبروییم‌، در حالی یکی از روانشناسان در گفتگویی اعلام کرده بودید که بالای 50 درصد مردم دچار مشکل روانی هستند‌.

درمان و اصلاح این‌گونه بیماران بسیار مشکل‌تر از کسانی است که بیماری آنها مشهود است و این مشکلات روانی ناشی از شرایط آسیب‌پذیری است که ما با آن مواجه‌ایم‌، به ‌هر حال ما بایستی شرایطی را فراهم کنیم تا انسان‌ها را از این بحران‌های روحی نجات دهیم و ادامه زندگی را برای آنها آسان‌تر کنیم و اعتماد به نفس را به آنها بازگردانیم.

چقدر جشنواره برایتان مهم است‌؟

مردم برایم مهم‌ترند

نمی‌ترسید پروانه نمایش نگیرید‌؟

‌هیچ فیلمی در قوطی نمی‌ماند‌، من در تمام دوران فعالیت 30 ساله‌ام اهل باندبازی و سیاست‌بازی نبوده‌ام‌، فیلم را برای مردم ساخته‌ام و با مردم معامله می‌کنم.

ممکن است همین مردم بخواهند پوران درخشنده فیلمی تین ایجر یا طنز برایشان بسازد‌؟ نه فیلمی با دغدغه اجتماعی و افرادی که به‌نوعی طرد شده اجتماع هستند‌؟

تا وقتی زنده هستم به تعهدی که با خودم و مردم دارم‌، همیشه فیلم‌هایم حاوی شادی‌ها‌، غم‌ها و دردهای آنهاست و هرگز مسیرم را عوض نمی‌کنم به همین خاطر است پس از 30 سال فیلمسازی هنوز نه ماشین مدل بالا دارم، نه ویلا‌... دار و ندار من یک خانه سازمانی‌، دفتری اجاره‌ای و یک ماشین 206 پدالی است که احساس می‌کنم با اینها آرامش بیشتری دارم.

"هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند" کی اکران می‌شود‌؟

عیدنورز یا تابستان

تا حالا تصمیم نداشتید از دردهای زادگاهتان کرمانشاه بگویید‌؟

این درد بزرگ من است‌، سال‌هاست به این فکر می‌کنم چگونه غرور و عظمت این شهر را نشان دهم در حالی که با دردهای بسیار تحقیر‌، فقر‌، بیکاری‌، اعتیاد‌... دست و پنجه نرم می‌کند.

 این دردها کلی است‌؟!

وقتی مسئولان استان همکاری نمی‌کنند‌، وقتی برای غرور زخم‌خورده این مردم می‌خواستم قصه پهلوان گلزار را بسازم همکاری نکردند‌، طرح سریال " راه کربلا " را ارئه دادم که می‌توانست خیلی از مسائل استان‌، استعدادها‌ی بالقوه‌، فرهنگ‌، هنر و مذهب را در قالبی زیبا نمایش دهد‌، اما شهرداری پاس می‌داد به استانداری و بالعکس‌، جلسات فراوان تشکیل می‌شد و مسئولان با ژست‌های ژورنالیستی در جلسات شرکت می‌کردند اما در پایان همه هیاهویی برای هیچ بود‌، گویی مردم شهرم کرمانشاه‌، تاریخ، ‌فرهنگ‌، ادب‌، هنر‌، دردها و مصائب آن فراموش شده‌اند.

حرف آخرِ کسی که می‌خواهد "هیس‌" های اجتماعی را بشکند‌؟

موفقیت و پیروزی مردم استانم کرمانشاه و ریشه کنی بیکاری و فقر در استانم

به گزارش خبرنگار مهر، پوران درخشنده، فیلمساز، تهیه کننده، محقق و نویسنده فعال ایرانی در 7 فروردین ماه سال 1330 در محله چهارراه اجاق کرمانشاه به دنیا آمد، او تحصیلات تکمیلی خود را در مدرسه عالی تلویزیون و سینما ( دانشکده فعلی صدا  سیما ) گذراند و در سال 1354 در سازمان صدا و سیما شروع بکار کرد‌، وی در راه اندازی سیمای مرکز کرمانشاه نقش اصلی ایفا نمود‌، در همان زمان فیلم طاعون که درباره طاعون در کردستان به سال1328است را تهیه کرد. سال 1355 درباره چهارشنبه سوری و در سال 1356  فیلمی درباره موسیقی نواحی ایران تولید کرد. موج، جانماز، سجاده، تحقیقی درباره زنان، اشتغال و صنایع دستی در کردستان در سال 1357فیلم‌های مستند "چشمه‌های آب معدنی راه هراز"، به تصویر کشید و همان سال مستندهای سه گانه صنایع دستی را در کردستان تولید کرد.

سال 59- 58‌فیلم مستند " چرخها می‌چرخند" را تولید کرد که نگاهی به مسائل رکود اقتصادی و تعطیلی کارخانه‌ها. بخصوص ایران ناسیونال (ایران خودرو فعلی) را به تصویر کشاند."شوکران"  17 قسمت که ازسال‌ 69تا 71 طول کشید مستندی است درباره پدیده اعتیاد در زنان، مردان و کودکان در ایران و مسأله قاچاق مواد مخدر و راه‌های پیشگیری آن (که 3 قسمت از آن بیشتر پخش نشد). از دیگر آثار مستند این فیلمساز اجتماعی می‌توان‌: ببر دره عشق‌، چشمه‌های دره سنگستان‌، شوبو از غروب تا غروب‌، رسول هرکول کوچک ... نام برد. از آثار سینمایی اولین فیلمساز زن بعد از انقلاب که سابقه تدریس در دانشگاه را نیز در کارنامه خود دارد می‌توان‌: پرنده کوچک خوشبختی، عبور از غبار‌، زمان از دست رفته‌، عشق بدن مرز‌، شمعی در باد‌، رویای خیس‌، بچه‌های ابدی‌، خوابهای‌دنباله‌دار‌، هیس ! دختر‌ها فریاد می‌زنند ... اشاره کرد. پوران درخشنده تا کنون در تعداد زیادی از جشنواره‌های داخلی و خارجی عضو هیات داوران بوده است‌، از جوایزی که تاکنون نصیب وی شده می‌توان به‌: برنده دیپلم افتخار از اولین دوره جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا برای فیلم "رابطه"، برنده لوح زرین بهترین فیلم از ششمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم " پرنده کوچک خوشبختی"  در سال66‌، برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردانی از ششمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم "پرنده کوچک خوشبختی" در سال 66‌، برنده دیپلم افتخار از سومین جشنواره فیلم زنان از آرژانتین برای فیلم‌های "پرنده کوچک خوشبختی" و" زمان از دست رفته" ، برنده مشعل طلایی از دومین جشنواره فیلم غیرمتعهدها در کره شمالی برای فیلم "پرنده کوچک خوشبختی" ، برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی فیلم بلند از بیست و یکمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان ... نام برد پوران درخشنده عضو انجمن‌های فیلمسازان زن آمریکا(WIF)، کارگردانان مستقل آمریکا(IFP)و مرکز بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان یونسکو(CIFEJ)نیز هست.

کد خبر 1800956

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha