به گزارش خبرگزاری مهر، به عقیده نویسندگان این مقاله که در خبرگزاری رویترز منتشر شده است، در حالی که واشنگتن و متحدانش برای دور جدید گفتگوهای هستهای با ایران آماده میشوند، دولت اوباما و نخبگان سیاسی در واشنگتن به گونهای در این مورد صحبت میکنند، گویی که آمریکا اساسا اوضاع را تحت کنترل دارد، اما اینگونه نیست.
فلینت و هیلاری میافزایند به آمریکایی گفته میشود که تحریمها روزبهروز بر اقتصاد ایران فشار بیشتری میآورد و با ادامه این وضع، یا تهران از غنیسازی دست برخواهد داشت یا ارتش آمریکا، تاسیسات هستهای ایران را نابود خواهد کرد.
آمریکا در مورد واقعیت خاورمیانه توهم دارد
نویسندگان مقاله این القائات آمریکایی ها را "خیالبافی خطرناک" خوانده و معتقد هستند این گونه ادعاها ناشی از "توهمات آمریکا" در مورد واقعیت خاورمیانه است. در حال حاضر موقعیت آمریکا به خاطر جنگها شکست خورده افغانستان و عراق که به کشورهای اشغال شده تبدیل شده اند، سیاست جنگ علیه تروریسم آمریکا که جوامع مسلمان را به دشمن سیاستهای آمریکا تبدیل کرده است، و حمایت بی حد و حصر آمریکا از اشغال سرزمینهای اعراب، رو به سقوط است. با افزایش آگاهی مردم منطقه، مردم خاورمیانه ادامه چنین سیاستهایی را تحمل نخواهند کرد.
در این مقاله آمده است در چنین جوی، اگر آمریکا جنگ دیگری را با یک کشور دیگر در خاورمیانه برای نابودی تسلیحات هستهای "که ندارد" به راه بیندازد، عواقب این جنگ برای منافع آمریکا فاجعهبار خواهد بود. سیاست کنونی آمریکا در قبال ایران یعنی سیاست مذاکره تحت شرایطی که منافع ایران تامین نمیشود، مخاصمه بین آمریکا و ایران را افزایش خواهد داد.
به باور نویسندگانِ مقاله منتشره در خبرگزاری رویترز، آمریکا به خاطر منافعش، باید با تغییر سیاستهایش در قبال ایران، رویکرد کاملا متفاوتی را برای آینده تعامل با ایران در پیش بگیرد. آمریکا، به همان اندازه که ریچارد نیکسون در آغاز دهه 70 میلادی روابطش را با چین تعدیل کرد، باید روابطش را با جمهوری اسلامی ایران تعدیل کند. این هدف، تنها از راه گفتگو حاصل نمیشود و آمریکا باید گامهای جدی در این راه بردارد.
در این مقاله آمده است اکثر دولتهای آمریکا از زمان ریگان، سطحی از تعامل را با ایران داشتهاند، ریگان و بوش پدر از ایران برای آزادی گروگانهای آمریکایی طلب کمک کردند، دولت کلینتون با کمک ایران، موفق به ارسال کمکهای نظامی به بوسنی شد، و آمریکا و ایران پس از 11 سپتامبر برای مبارزه با القاعده با یکدیگر همکاری داشتند.
در تمام این تعاملات، ایران حسن نیت خود را نشان داده است، اما آمریکا این حسن نیت را با توقف گفتگوها و تحریمها و در نتیجه متشنج شدن روابط، پاسخ داده است.
همانند روسای جمهور پیشین آمریکا، اوباما در مورد ایران بدقولی کرده است
در سال 2008 و در میانه دید منفی آمریکاییها به جنگهای آمریکا در خاورمیانه، باراک اوباما، به عنوان نامزد ریاست جمهوری آمریکا "قول داد" پس از پیروزی در انتخابات با کاستن از تنش میان آمریکا و ایران، با ایران وارد روابط سازنده خواهد شد. فلینت و هیلاری لِورنت بر این باور هستند که پس از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری اوباما، این خطر وجود دارد که اوباما با اعلام بینتیجه بودن تلاشهایش برای برقراری روابط سازنده با ایران، گزینه گفتگو با ایران را کنار بگذارد هر چند اوباما در عمل هیچگاه تلاشی برای تعامل سازنده با ایران نداشته است.
به عقیده نویسندگان مقاله، در حالی که مقامات آمریکایی همواره ایران را به وقتکشی و نبود توافق داخلی برای انجام گفتگوهای جدی متهم میکنند، این واشنگتن بوده که در بیشتر اوقات به لحاظ دیپلماتیک و سیاسی برای انجام تعامل سازنده با ایران جدی نبوده است. ایران همیشه پذیرای بازدید سرزده بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از فعالیتهای هستهای خود بوده است به شرط اینکه قدرتهای غربی در عوض، حق ایران برای غنیسازی را به رسمیت بشناسند.
به گزارش مهر، در این مقاله آمده است اما اوباما، همانند روسای جمهور پیشین آمریکا، از پذیرش حق ایران برای غنیسازی سر باز زده است. برای آغاز سیاست جدید آمریکا در قبال ایران و پذیرش حق هستهای ایران، آمریکا باید با به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی مشروع که نماینده منافع ملی مشروع حاکمیت خود است و پذیرش ایران به عنوان یک قدرت منطقهای که حاضر به اطاعت از واشنگتن نیست، رویکرد جدیدی را در قبال ایران درپیش بگیرد. هیچ یک از روسای جمهور پیشین آمریکا حاضر به تعامل با ایران با این رویکرد نبودهاند.
به عقیده فلینت و هیلاری لِورنت، تنها راه حل کارآمد برای حل بنبست میان آمریکا و ایران این است که آمریکا حقوق جمهوری اسلامی ایران، از جمله حق غنیسازی اورانیوم را بپذیرد و تایید کند. این رویکرد تنها رویکردی است که میتواند به حل بنبست میان آمریکا و ایران کمک کند.
نظر شما