پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۴:۲۷

بر اساس آیات و روایات/

سخنی درباره چرایی میل انسان به تنوع و تجدد/ بازخوانی حدیثی از امام علی(ع)

سخنی درباره چرایی میل انسان به تنوع و تجدد/ بازخوانی حدیثی از امام علی(ع)

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: نعمت‏های بهشت چنان است که هیچ گاه بهشتیان تغییر و تبدیل آن را خواستار نباشند. یعنی این تفاوت میان نعمت‎های آخرت و این دنیا هست که در این دنیا انسان طالب تحول و تغییر است، اما در آخرت طالب تغییر و تحول و نوشدن و عوض شدن نیست.

انسان حالتی دارد که از یکنواختی ملول می‎شود، طالب تجدد و تنوع است. تجدد و نوخواهی، احتیاجی است در وجود بشر، اما اینکه رمز این کار چیست، چرا بشر در کمال اشتیاق چیزی را طلب می‎کند و همین که به او رسید از شدت و هیجانش کاسته می‎شود، کم کم به سردی و خستگی و احیاناً به تنفر و انزجار منتهی می‏شود.

بعضی گمان می‎کنند که این خصیصه، ذاتی بشر است، بشر همیشه مشتاق و آرزومند چیزهایی است که ندارد، داشتن، مدفن عشق و علاقه و خواستن است. اما بعضی دیگر نظر دقیقتری دارند می‎گویند اگر واقعاً چیزی مطلوب غریزی و ذاتی بشر باشد، ممکن نیست که وصال او را سرد و افسرده کند. در نهاد و غریزه بشر معشوق و محبوبی کاملتر و عالیتر است؛ محبوبی که کمال لایتناهی است. به دنبال هر محبوبی که می‏رود در حقیقت، نشانی از محبوب اصلی و واقعی خود در او می‎بیند و به گمان محبوب اصلی به سراغ او می‎رود، اما پس از وصال چون خاصیت آن محبوب اصلی را در او نمی‎بیند و احساس می‎کند که این موجود قادر نیست خلأ وجودی او را پر کند، به سراغ محبوبی دیگر می‎رود و همین طور...

مگر آنکه روزی به محبوب اصلی و حقیقی خود نائل گردد، آن وقت کمال واقعی خود که اتصال به کمال لایتناهی است، خواهد رسید و در بهجت و سعادت کامل غرق می‎گردد و برای همیشه آرام می‎گیرد و دیگر خستگی و افسردگی و کسالت در او راه نمی‏یابد؛ الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آری با یاد خدا دلها آرامش گیرد. (سوره رعد آیه 28).

قرآن کریم درباره بهشت می‎فرماید: لا یبغون عنها حولاً(سوره کهف آیه 108) نعمت‏های بهشت چنان است که هیچ گاه بهشتیان تغییر و تبدیل آن را خواستار نباشند. یعنی این تفاوت میان نعمت‎های آخرت و این دنیا هست که در این دنیا انسان طالب تحول و تغییر است، اما در آخرت طالب تغییر و تحول و نوشدن و عوض شدن نیست.

به هر حال، مسلماً انسان در این دنیا طالب تجدد و تنوع است. تجدد موجب انبساط و شگفتگی خاطر می‎گردد، خصوصاً اگر آن تجدد و تنوع در جهت حیات و تازگی زندگی باشد. تجدد و تنوع، کدورت و ملال را از خاطر می‎زداید.

در تشریع نیز این نکته رعایت شده، در هفته و سال، زمانی برای عبادت اختصاص داده شده است، یعنی تشریع به بدرقه تکوین رفته است. روز جمعه در هفته و ماه رمضان در سال، اوقات تجدید حیات معنوی و زدودن خاطر از ملالها و کدورت‎های مادی است. در حدیث است: هر چیزی بهار و فصل تجدید حیاتی دارد؛ بهار و فصل تجدید حیات قرآن در دل اهل ایمان، ماه رمضان است.

حضرت علی (ع) می‎فرماید: قرآن را بیاموزید که بهار دلها قرآن است. بهار طبیعی را خورشید به وجود می‏آورد که پس از مدتی دوری و فاصله، با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می‎کند، و بهار معنوی را خورشید تابنده قرآن در دلهای مرده و روح‎های افسرده ایجاد می‎کند. هم از فرصت بهار معنوی باید استفاده کرد و هم از فرصت بهار طبیعی .

قرآن و دگرگونی عالم

قرآن کریم در یکی از مواردی که به این درس آموزنده اشاره می‎کند می‎فرماید: زمین را می‎بینی جامد و افسرده و بی روح و بی جنبش، اما همین که آب باران بر آن می‎پاشیم به جنبش و حرکت در می‎آید و فزونی می‎گیرد و انواع گیاههای بهجت افزا می‏رویاند، این از آن جهت است که خدا حق مطلق است و نظام زنده کردن مرده‏ها در قبضه قدرت اوست، و اوست که بر هر چیزی تواناست، قادر مطلق و توانای مطلق است.

در همه عالم وجود - چه در موجودات جاندار چه در موجودات بی جان- یک نظم و حساب و تألیف و هماهنگی بین موجودات هست که تمام عالم به منزله یک پیکره دیده می‎شود بین اجزا و اعضای این پیکر ارتباط و اتصال و هماهنگی است و نمودار می‎سازد که یک مشیت و یک تدبیر کلی در همه عالم هست که به عالم وحدت و هماهنگی می‎دهد اثبات می کند که اجزای این عالم به خود واگذاشته نیست که هر جزئی و هر ذره‏ای بدون آنکه هدفی در ضمن این مجموعه و وظیفه‏ای در داخل این دستگاه داشته باشد کاری انجام دهد؛ بلکه به عکس، وضع عالم و جهان دلالت دارد که هر ذره‏ای و هر جزئی مانند یک پیچ یا مهره یا چرخ یا میله یا لوله‏ای است که در یک کارخانه گذاشته شده که در عین اینکه یک کاری به تنهایی انجام می‎دهد، کار او با کار سایر اجزای این کارخانه مربوط و وابسته است و به تعبیری که در قرآن مجید آمده همه موجودات عالم با همه قوا و نیروهایی که دارند از راه نظم و انتظامی که در کار عالم است به وجود ناظم و نظم دهنده اعتراف می‎کنند، انسان از این راه خداوند را در جلوه نظم و صنع و اتقان می‎بیند.

کد خبر 1810162

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha