به گزارش خبرنگار مهر، اینجا پس از نماز گروهی دستهای پینه بسته شان را در هم گره کرده اند و یک صدا دعای وحدت می خوانند، امتداد دستهایشان همدلی را تا ابدیت زیگ زاگ می زند، آن سوی پرده زنها هم با آنها هم صدا می شوند.دعای وحدت در کوچه ها می پیچد ،اینجا روستای دور افتاده ای در پشتکوه فریدن است.
طنین دعای وحدت فضا را می شکافد و به در دیار زنده رود شور می آفریند، حالا از آن روستا کیلومترها دور میشویم ایجا مسجد امام است، قلب تپنده انقلاب در اصفهان، اینجا امتداد زیگ زاگ ها به میدان دید شما بستگی دارد، تا چشم کار می کند دستهای در هم گره خورده می بینی، اگر چه ممکن است با بغل دستیات قبلا مشکلی داشتی ولی اینجا همه کدورت ها فراموش می شود، پس دستها در هم می فشاری و به آسمان بلند می کنی ،" الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله، ولا نعبدو الا ایاه، مخلصین له الدین ولا کره المشرکون"صدا در گنبد ها می پیچد و فضای نصف جهان را عطر آگین می کند .
35 سال است مردمان این کهن دیار عشق به انقلاب اسلامی را همچون لوحه الفبای کلاس اول زمزمه می کنند و حرفهای بزرگ معلم انقلاب را از یاد نخواهند برد.
از پیرمردی که در بازار مسگرها چکش می زند تا دانشجویان همه با هر اختلاف سلیقه ای،هر چه باشند، مسلمانند و خون غیرت در شریان شیعه شان میجوشد، عشق کشورشان به رگ گردنشان چسبیده است، این عشق ملی و مذهبی،شهر و روستا و شرق وغرب، درس خوانده و بی سواد، لر، ترک و کرد ندارد، همه این خونهای غیرت در مویرگهای وطن می چرخد تا به انقلاب وامام رهبری که قلب بصیرت ایرانیاناند برسد،
آیا نفهمیده اید که حساب هایتان غلط از آب در آمده است با شما هستم، که ژست ناجی جهان را به خود گرفته اید، از دندانهای پلیدتان، خون می چکد! وتن شما بوی سمی را می دهد که کودکان شیر خوار بحرینی را کشت .
چه فکری کردید؟ با هر چاشنی بمبی که می کشید هزاران احمدی روشن بدنیا می آید و هر پهپادتان که افتضاح به بار آورد، هزاران دانشجوی ایرانی تغییر رشته می دهند، می روند رشته انرژی هسته ای، هر هواپیمای ما که بر اثر تحریم قطعات سقوط کند، صدها ایده خلاق به ذهن جوانان ما متبادر می شود و دهها موتور جدید جت می سازند.
............................
یادداشت : مهدی رفائی
نظر شما