مي گويد : با حقوقي كه از دانشگاه دريافت مي كنم نمي توانم هزينه زندگي 4 نفر را بپردازم، دختر و پسرم هر دو محصلند، در يك خانه اجاره اي زندگي مي كنيم و من بايد براي گذراندن زندگي 4 نفر بعد از تعطيلي دانشگاه در يك آژانس كار كنم.
براي من كه سال ها درس خوانده ام و صبح ها در دانشگاه همه مرا استاد صدا مي زنند، خيلي سخت است كه بعد از ظهر ها در نقش يك راننده آژانس ظاهر شوم ، با اين حرف نمي خواهم به رانندگان آژانس اهانت كنم، فقط مي خواهم به اين موضوع اشاره كنم كه آيا واقعا جايگاه يك استاد دانشگاه بعد از سال ها تلاش و كوشش در جامعه ما اين است؟!
همين طور يك ريز گلايه مي كند : هيچ كس هيچ پاسخي براي اين پرسش ندارد، اصلا نمي دانيم به چه كسي بايد اعتراض كنيم ، اصلا به اين موضوع هم توجه نمي كنند كه من استاد اگر براي گذران زندگي خود مجبور باشم ساعت هايي را كه بايد استراحت كنم تا براي آموزش دانشجويان تجديد قوا كرده باشم به شغل ديگري روي بياورم در كيفيت آموزشم به طور ناخودآگاه تاثير خواهد گذاشت.
خيلي از روزها توان حرف زدن و توضيح دادن ندارم، بيشتر مواقع به شدت دچار ضعف مي شوم، هر قدر سنم بالاتر مي رود اين عوارض بيشتر از پيش خودش را نشان مي .
استاداني با چند شغل
كمي حقوق استادان بحث تازه اي نيست ، اما بعد از اين همه سال كه در مورد حقوق پايين استادان حرف هاي زيادي به ميان آمده هنوز هم اين قشر نتوانسته اند به حقوق واقعي خود دست يابند، بسياري از استادان براي تامين معاش خود و خانواده شان مجبورند علاوه بر شغل استادي يك يا چند شغل ديگري را برگزينند.
اين در حالي است كه بيشتر استاداني كه داراي چند شغلند كساني هستند كه در دانشگاه هاي آزاد مشغول به كار مي باشند، آنها هر قدر تلاش بيشتري براي تربيت و تعليم دانشجو انجام دهند، از مزيت خاصي برخوردار نخواهند شد، به همين خاطر ترجيح مي دهند كه نيروي خود را براي كار در بازار و خارج از دانشگاه صرف كنند ، چرا كه از اين طريق مي توانند درآمد بيشتري كسب كنند.
البته اين موضوع نشان دهنده اين نيست كه استادان دانشگاه از كار آموزش خود براي دانشجويان كم مي گذارند، بسياري از آن ها به دليل عشق و علاقه اي كه به كار خود دارند باهر شرايطي كنار مي آيند و تنها به فكر كار علمي هستند، اما وقتي يك استاد در كلاس دانشجويي را مي بيند كه به خاطر كار در بازار آزاد شرايط اقتصادي و مالي بهتري دارد در نتيجه اين بر روي كار علمي او تاثير مي گذارد و حتي در برخي از موارد ديده مي شود اساتيد براي گرفتن حق التدريس بيشتر در كلاس هاي خصوصي در دانشگاه ها كم كاري مي كنند.
تبعيض بين اعضاي هيات علمي و ديگر اساتيد
يك استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر در اين باره مي گويد: متاسفانه در خصوص رسيدگي به وضعيت اساتيد بسياري از موارد ناديده گرفته مي شود، ضمن اين كه تبعيض بسياري ميان اساتيد دانشگاه هاي آزاد و سراسري وجود دارد.
مهران بياتي مي افزايد: يك استاد دانشگاه براي اين كه بتواند كآرايي لازم را براي آموزش و تربيت دانشجويان خود داشته باشد بايد حداقل در روز 6 ساعت مطالعه كند، اما متاسفانه غم نان چنين فرصتي را به هيچ يك از اساتيد ما و به خصوص اساتيد دانشگاه آزاد نمي دهد.
وي خاطر نشان مي كند: متاسفانه تنها مشكل اساتيد و به خصوص كساني كه سال هاي زيادي را صرف تحقيق و پژوهش و فعاليت هاي علمي كرده اند، مشكل تامين معاش نيست ، امروزه با افزايش دانشگاه هاي آزاد بسياري از افرادي كه به عنوان استاد به اين دانشگاه ها راه يافته اند، از دانش كافي براي تدريس دانشجويان برخوردار نيستند اما چون پارتي خوبي داشته اند به عنوان استاد در دانشگاه مشغول به كار شده اند و در واقع جاي كساني را مي گيرند كه سال هاي سال تجربه اين كار را دارند.
اين استاد دانشگاه مي افزايد: اين ها همان كساني هستند كه براي كسب درآمد بيشتر سر كلاس درس آنچه را كه بايد به دانشجو نمي گويند تا او مجبور شود براي به دست آوردن نمره بالا در كلاس هاي خصوصي اين اساتيد شركت كند، تمام اين مسايل در حالي صورت مي گيرد كه اكثر استادان دانشگاه هاي سراسري حقوقي چندين برابر استادان دانشگاه آزاد دارند، ضمن اين كه در دانشگاه سراسري نمي تواني استادي را پيدا كني كه به واسطه پارتي بازي و بدون در نظر گرفتن درجه علمي به كار تدريس گمارده شده باشد.
بياتي مي گويد: نكته ديگري كه نبايد از آن براحتي گذشت، اختلاف فاحشي است كه ميان حقوق دريافتي اساتيد عضو هيات علمي دانشگاه ها با ديگر اساتيدي است كه در هيات علمي عضو نيستند، تنها عضويت در هيات علمي مي تواند تا اين حد باعث به وجود آمدن تبعيض شود، به طور مثال اگر يك استاد دانشگاه عضو هيات عملي ماهانه يك ميليون تومان دريافتي دارد، استادي كه عضو اين هيات نيست تنها بين 300 تا 350 هزار تومان حقوق مي گيرد.
معضل دانشگاه ها اعتبارات محدود است
اما رييس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي در اين باره مي گويد: با توجه به گسترش آموزش عالي كشور بعد از انقلاب اسلامي به ويژه در سالهاي اخير و گسترش تحصيلات تكميلي مهمترين معضل دانشگاه هاي كشور اعتبارات محدود دانشگاه ها نسبت به هزينه هاي موجود است.
دكتر علي عباسپور مي افزايد: بودجه هاي جاري عمراني، آموزشي و پژوهشي اختصاص يافته به دانشگاه ها و آموزش عالي كشور جوابگوي اين گسترش گسترده در آموزش عالي نيست و كمبود اعتبارات اثر منفي بر روي كيفيت دانشگاه ها گذاشته است.
دكتر عباسپور خاطر نشان مي كند: اساتيد دانشگاه ها با توجه به وضع معيشتي كه دارند ناچارند وقت زيادي از خود را در خارج از دانشگاه صرف كنند كه اين امر سبب مي شود از ظرفيت اين اساتيد به نحو مطلوب در دانشگاه ها و سيستم آموزش عالي استفاده نشود.
وي اظهار مي دارد: در سال گذشته برخي از دانشگاه ها طرح افزايش حقوق 40 درصد از اعضاي هيئت علمي را اجرا كردند كه روساي دانشگاه ها اين طرح را ناموفق قلمداد كردند، آنها معتقد ند اين طرح اثر منفي روي اساتيد دانشگاه ها گذاشته است و سبب برخورد دوگانه با اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها شده است و اين برخورد موجبات دلسردي اساتيد دانشگاه ها را فراهم آورده است، برخي از روساي دانشگاه ها نيز اين طرح را اجرا ناشدني دانستند.
رييس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس مي گويد: حقوق همه اساتيد دانشگاه ها بايد يكسان افزايش يابد نه اينكه تنها عده اي از اين افزايش بهره مند شوند زيرا افزايش درصدي حقوق سبب مي شود اساتيد فعال ديگري كه جزء اين 40 درصد نيستند از اين برخورد دلسرد شده و به فعاليت هاي ديگري بپردازند. اين امر خروج اساتيد و اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها را از صحنه آموزش عالي سبب مي شود.
هيات علمي دانشگاهها در مورد افزايش حقوق اساتيد تصميم مي گيرند
يكي از اعضاي كميسيون آموزش و تحقيقات در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر در باره حقوق اساتيد دانشگاهها نظري متفاوت دارد و مي گويد : با بخشنامه اي كه دولت سال قبل تصويب كرد، حقوق اعضاي هيات علمي دانشگاهها در مقايسه با سالهاي گذشته بسيار بهتر شد بطوريكه حقوق اين افراد تا دو برابر افزايش پيدا كرده است.
دكتر حميد سعادت افزود: با توجه به اينكه هم اكنون دانشگاهها به صورت هيات امنايي اداره مي شوند و اين هيات براي تمامي اساتيدي كه در دانشگاه ، آموزشگاه و مراكز وابسته به وزارتخانه ها مشغول تدريس هستند تصميم مي گيرد كه با توجه به رديفها و درجه علمي آنها حقوقشان به چه ميزان افزايش پيدا كند.
وي خاطر نشان مي كند: افزايش حقوق شامل تمامي اساتيد مي شود اما ميزان اين افزايش با يكديگر متفاوت است بطوريكه هم اكنون حداقل حقوق اساتيد 400 هزار تومان و حداكثر يك ميليون و 500 هزار تومان است .
وي با اشاره به اينكه هم اكنون 30 هزاراستادان درمراكز مختلف آموزشي تدريس مي كنند ، مي گويد: از اين تعداد 10 تا 15 هزار نفرشان در آموزش عالي و 10 هزار نفر نيز در مراكز آموزشي وزارت بهداشت و درمان تدريس مي كنند.
دكتر سعادت در خصوص اعتبارات مربوط به دانشگاهها نيز اظهار مي دارد : اعتباراتي كه امسال از سوي مجلس به منظور افزايش حقوق اساتيد در نظر گرفته شد نسبت به سال گذشته 48 درصد افزايش يافته است كه به واسطه آن دانشگاههاي دولتي از بهمن ماه حقوق اساتيد خود را افزايش دادند و در برخي از استانها نيز از فروردين ماه افزايش حقوق اعمال شده است .
وي به عدم افزايش حقوق اساتيد دانشگاه آزاد اشاره كرده و مي افزايد : افزايش حقوق اساتيد در دانشگاه آزاد اعمال نشده و دليل آن نيز اين است كه اين دانشگاه چون اعتبار دولتي و بودجه عمومي براي اين كار ندارد بنابراين بايد از طريق افزايش شهريه هاي دانشجويان منبعي براي افزايش حقوق اساتيد پيدا كند كه هنوز اين كار صورت نگرفته است .
ضرورت ايجاد اتحاديه استادان
يك استاد دانشگاه علوم اقتصاد ودارايي نيز در اين باره مي گويد: افزايش حقوق، مشكل اساتيد دانشگاه را حل نمي كند آنها بايد به فكر ايجاد يك اتحاديه و سنديكا براي صنف خود باشند تا بتوانند مشكلات خود را از اين طريق حل كنند.
حسينعلي ذوالفقاري مي افزايد: هم اكنون تمام مشاغل مختلف براي خود اتحاديه و صنف دارند و از آن طريق مشكلات و نيازهاي خود را برطرف مي كنند اما اساتيد دانشگاه حتي از پارچه فروشان كمترند كه تا به حال حتي تقاضاي چنين صنفي را نيز نكرده اند .
وي خاطر نشان مي كند : اعتبارات و بودجه نظام تعليم و تربيت و نظام تكميلي درايران بسيار پايين است چنانچه به امر تحقيقات بودجه كافي بدهند ، بودجه آموزش عالي نيز افزايش پيدا كند بنابراين درآمد اساتيد دانشگاه نيز افزايش پيدا مي كند.
وي با اشاره به اينكه چنانچه حقوق اساتيد دانشگاه كم نيز باشد آنها نبايد به شغلهايي مانند معاملات مسكن و... روي آورند ، ادامه مي دهد: استادان دانشگاه بايد در هر شرايطي حرمت استادي خود را حفظ كنند.
در هرحال در مورد مشكلات اساتيد دانشگاه و حقوق آنها كه با توجه به بالا بودن سطح علميشان نسبت به كشورهاي ديگر بسيار ناچيز است سخن بسيار گفته شده و همه اين مطلب را مي دانيم كه در چند سال اخير تعداد استاداني كه به كشورهاي ديگرمهاجرت كرده اند اندك نيستند و به دلايل اين مهاجرت نيز واقفيم ، حال بايد منتظرتصميم مسوولين درمورد رفع مشكلات معيشتعي تمام اساتيد باشيم .
نظر شما