ازسوي ديگر لزوم پرداختن به ورزش به ويژه براي دختران وبانوان بعنوان پرورش دهندگان نسل آينده نيازي بود كه كارشناسان وصاحب نظران مسائل اجتماعي همواره برروي آن تاكيد دارند وبي تحركي ودر انزوا قرارگرفتن بانوان را ازجمله دلايل آسيبهاي جسمي بانوان تلقي مي كنند. درچنين فضايي ورزش بانوان نيازمند فضايي براي تنفس بود. شرايط ومحدوديتهاي خاص جامعه باعث شد تا اين بخش ازپيكره جامعه خود را با تمامي كمبودها وتنگناهاي موجود هماهنگ سازد ودرفضاي ورزشي كشورمجالي براي تنفس كردن بيابد. بي ترديد درايجاد چنين بستري مسئولان ومديران فعال وبرنامه ريزدركنارخواست عمومي بانوان نقش بسزايي درمطالبات نيمي ازجمعيت كشوررا داشتند ونمي توان ازكنارزحمات ورايزني هاي مديران ورزش بانوان درطول سالهاي گذشته درجهت رشد وتوسعه ورزش درميان زنان كشوربسادگي گذشت.
" طاهره طاهريان" معاون سابق امورورزش بانوان كشوربا 20 سال حضوردراين عرصه ازجمله مديراني است كه خدمات ارزنده اودرورزش كشورفراموش نشدني است. اودوسال بعد ازكناره گيري ازمسئوليت خود براي نخستين بارحاضرشد پيرامون مسائل مختلف ورزش بانوان دريك گفتگوي تفصيلي شركت كند.
اظهارات يكي ازچكيده هاي ورزش كشوركه اين روزها برخي بي مهري ها اورا ازورزش دلزده كرده است وتجربياتش در عرصه ورزش تنها به دليل برخي تنگ نظريها ناديده گرفته مي شود را بخوانيد:
* ورزش بانوان گذشته مبهمي دارد. اين ابهام و بي اطلاعي نسبت به گذشته ورزش بانوان بعضا حتي در بين برخي ازمسئولين و بانوان ورزشكار نيز ديده مي شود. بعنوان مديري كه نزديك به 20 سال درعرصه مديريت ورزش بانوان صاحب مسئوليت بوديده ايد، بنظر شما ورزش بانوان چه مسيري را طي كرده است تا به موقعيت فعلي رسيده است و اساسا جايگاه فعلي بانوان در ورزش كشور را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
واقعيت اين است كه ورزش بانوان مسيرسخت وطولاني را طي كرده تا به نقطه فعلي برسد. درسالهاي بعد ازپيروزي انقلاب كاملا ذهنيت ها نسبت به ورزش بانوان منفي بود. اين مسئله هم كاملا طبيعي بنظرمي رسيد چرا كه قبل ازانقلاب وضعيت حاكم بر ورزش بانوان چندان مناسب نبود وجامعه ذهنيت خوبي دراين زمينه نداشت. تغييراين نگرش و تبديل آن به ذهنيت مثبت تنها نيازبه گذشت زمان وفراهم شدن زمينه هاي مناسب داشت تا درگذرزمان به مرورفضاي ذهني جامعه درجهت حضور و لزوم پرداختن بانوان به ورزش تغييركند. دراين ميان افراد و مسئولاني بودند كه سهم بسزايي در تغييراين ذهنيت داشتند، ضمن اينكه يك حركت عمومي وخودجوش نيزدراين زمينه ازسوي بانوان سراسركشورآغازشد كه جملگي خواستارسهمي درورزش كشوربودند.
* بي شك اين تغييرفضاي فرهنگي جامعه بدون چراغ سبزهاي لازم ازسوي مسئولان ومقامات رسمي كشور امكان پذير نبود؟
دقيقا، خاطرم هست براي اولين بار بحث جدي گرفتن ورزش بانوان ازسوي آقاي هاشمي رفسنجاني مطرح شد وايشان در دوره رياست مجلس و همچنين ابتداي دوره رياست جمهوري شان مسئولان را درزمينه توجه به ورزش بانوان تشويق كردند. تا پيش ازاين شايد حتي دردانشكده هاي تربيت بدني و مدارس نيز بانوان جايگاهي درورزش نداشتند. ايشان درآن دوره بصورت مستقل به ورزش بانوان نگاه مي كردند. درآن زمان ايده هاي تازه اي ازسوي ايشان مطرح شد كه خود من بعنوان يك كارشناس تربيت بدني تصور نمي كردم، امكان دستيابي جامعه ما به آنها وجود داشته باشد. ايشان ازدوزاويه به ورزش بانوان نگاه مي كردند: اول جنبه تامين سلامت جسمي بانوان بعنوان پرورش دهنده نسل آينده جامعه ودوم بحث الگوسازي بانوان ايران براي بانوان دنيا.
* به نظر شما امروز ورزش بانوان ما تا چه اندازه به اين دو هدف دست يافته است؟
- من اعتقاد دارم پيشرفتي كه تاكنون ورزش بانوان داشته حتي قابل تصورهم نبود. ما امروزدربعد گسترش و توسعه ورزش در بين بانوان به آمارهاي خوبي دست پيدا كرديم هرچند تا رسيدن به نقطه ايده آل فاصله زيادي داريم. دربعد بين المللي هم معتقدم ما توانستيم الگوي خوبي براي زنان كشورهاي اسلامي باشيم. درآخرين دوره بازيهاي آسيايي من شاهد بودم كه زنان 8 كشور اسلامي با پوشش كامل درمراسم رژه ومسابقات شركت كردند وجملگي هم اذعان داشتند كه ازايران دراين زمينه الگوبرداري كرده اند وبه نظر من اينها موفقيت هاي بزرگي درورزش بانوان است كه بيست سال پيش آقاي هاشمي رفسنجاني زمينه آن را فراهم كردند و اين نظرات مثبت مثل يك موج آرام آرام تمام جامعه را فرا گرفت وبه مرورذهنيت مسوولان استانها و مديران اجرايي را در جهت توجه به ورزش بانوان معطوف كرد.
* در آن زمان شرايط استانها كه بمراتب از نظر امكانات در سطح پايين تري نسبت به مركز قرار داشتند ، چگونه بود . آيا نرمشي از سوي استانها در اين زمينه وجود داشت يا آنها همچنان با بي علاقگي در بحث توجه به ورزش بانوان وارد مي شدند ؟
- اين مقاومتها وجود داشت ولي خاطرم هست به هر استاني كه مي رفتيم مسئولان استانها مي گفتند بخاطرتاكيدي كه رئيس جمهوربرروي ورزش بانوان دارند، مي خواهيم دراين زمينه فعاليت كنيم. به مروربا اين نگرش مثبت در استانها خانها اين حق را پيدا كردند كه نيازهاي خودشان را مطرح كنند وازحداقل فضاهاي سرپوشيده موجود استفاده كنند وازانزوا بيرون بيايند. اين گام مهمي بود. شايد كمتركسي فكرش را مي كرد اوضاع با چنين سرعتي تغييركند، ولي بهرحال با حمايتهاي رئيس جمهور وقت اين اتفاق افتاد و مقدمات حضور بانوان درعرصه ورزش فراهم شد.
*از چه مقطعي ورزش بانوان صاحب تشكيلات مستقلي در سطح ورزش كشور شد ؟
- درست در سالهاي ابتدايي رياست جمهوري آقاي هاشمي بود كه ورزش بانوان در سازمان تربيت بدني از اداره كل به معاونت ورزش بانوان تبديل شد و تمامي اين ارتقاء تشكيلات با حمايت هاي آقاي هاشمي صورت گرفت. يعني شكل گيري معاونت در سطح سازمان تربيت بدني آنهم در ورزش بانوان براي اولين بار بود كه اتفاق مي افتاد . به نظر من چنين سابقه اي در هيچ كجاي ورزش دنيا سابقه نداشت كه يك مسئول زن بعنوان معاون وزير در ورزش يك كشور صاحب مسئوليت باشد .
*شما بعنوان نخستين معاونت در سطح ورزش بانوان كشور تا چه اندازه از اين موقعيت در جهت پيشرفت ورزش بانوان استفاده كرديد ؟
- طبيعي است كه اين معاونت در سطح سازمان مي توانست ارتباط نزديكي با رئيس سازمان برقرار كند و با حضور در جلسات سازمان نيازهاي زنان بهتر منتقل كند و امتيازات و اعتبارات لازم را براي ورزش زنان بويژه براي ساخت و سازاستانها در اختيار بگيرد و از اين طريق زمينه رشد كيفي و ساختاري ورزش بانوان تسريع شود. دركنار اين سازمان مديريت و برنامه ريزي و سازمان برنامه و بودجه هردو وظيفه داشتند براي زنان هم از جهت تامين نيروي انساني و چارت سازماني تلاش كنند و هم از نظر تامين اعتبار به كمك ورزش بانوان بيايند كه اين دو وظيفه حمايتي به خوبي از سوي اين دو دستگاه دولتي صورت گرفت . در يك كلام اين را مي خواهم بگويم كه شما هيچ جايي را در دنيا پيدا نمي كنيد كه به اندازه ورزش بانوان ايران براي آن تشكيلات ايجاد شده باشد و زنان قانونمند شده باشند .
* اولين حضور ورزش بانوان در عرصه هاي بين المللي از كجا آغاز شد ؟
- ورزش بانوان پس از پشت سر گذاشتن موانع داخلي در اين بخش هم با مقاومت هاي زيادي روبرو شد . خاطرم هست زماني كه بحث حضور تيم تيراندازي بانوان با پوشش و حجاب كامل را در مسابقات بين المللي مطرح كردم باز هم چنين مجوزي به من داده نشد و تشكيلات ورزش با اين امرمخالفت كرد. تنها حمايت هاي آقاي هاشمي رفسنجاني بود كه باعث شد ايشان مجوز حضور در بازيهاي آسيايي پكن را به ما بدهند و در همان زمان آقاي غفوري فرد رئيس وقت سازمان اذعان مي كردند كه بسياري از كشورهاي اسلامي حضور بانوان ايران با پوشش اسلامي را به مقامات ورزشي ما تبريك گفتند كه اين حضور نقش بسزايي در تغيير نگرش بين المللي و تبليغات بر روي ورزش بانوان نسبت به جايگاه زن ايراني داشت .
*پس از اين مرحله شاهد برپايي نخستين دوره بازيهاي كشورهاي اسلامي در ايران بوديم كه اساس آن در كنفرانس سران كشورهاي اسلامي پايه ريزي شد ؟
- دقيقا ، همانطور كه گفتنيد آغاز اين بازيها با برگزاري كنگره كشورهاي اسلامي همراه بود كه زمينه برپايي چنين نشستي باز هم از سوي خود آقاي هاشمي رفسنجاني مطرح شد وجالب اينكه دو دوره بازيهاي زنان كشورهاي اسلامي توسط خود ايشان افتتاح شد كه حضور بالاترين مقام اجرايي يك كشوردرچنين مراسمي تا چه اندازه مي تواند تفكرات كشورهاي بيگانه نسبت به شرايط ورزش بانوان را تغييردهد . همين امر باعث شد تا سامارانش رئيس وقت كميته بين المللي المپيك و رئيس شوراي المپيك آسيا به ايران بيايند ودرملاقات با رئيس جمهور حمايت خود را ازورزش بانوان ايران اعلام كنند ونظراتشان كه تا پيش از اين اعتقاد داشتند ما با جدا كردن ورزش زنان و مردان برخلاف منشور المپيك عمل كرديم نظراتشان تغييركرد وپذيرفتند كشورما به لحاظ مذهبي و فرهنگي شرايط خاصي دارد وحاضرشدند درجهت كمك به ورزش زنان با ايران همكاري هاي تازه اي را آغاز كنند .
* شما اعتقاد داريد ورزش بانوان در پس سالهاي دشواري كه پشت سر گذاشته توانسته در ابعاد داخلي و خارجي به مرحله ثبات برسد؟
- ما نه تنها درطول اين سالها توانستيم شرايط بهترومناسبتري را براي روي آوردن بانوان به ورزش فراهم كنيم، بلكه حتي توانستيم الگوي مناسبي براي بسياري از كشورهاي اسلامي باشيم وحتي با بسياري از آنها مراودات ورزشي داشته باشيم كه اعزام مربيان ورزشي به كشورهايي نظير قطر و كويت از جمله توفيقات بين المللي ورزش بانوان محسوب مي شود. درمجموع اين را مي خواهم بگويم كه ورزش بانوان مسيرسخت وطولاني را پيمود تا به نقطه فعلي برسد و اين فرصت به زنان و دختران ما داده شود كه از حق طبيعي خودشان استفاده كنند و در صحنه ورزش حضورپيدا كنند.
*در اين جريان تغيير مجامع بين المللي ورزش نظير كميته بين المللي المپيك يا شوراي المپيك آسيا تا چه اندازه از ورزش بانوان ما كه از شرايط خاص خودش برخوردار بود حمايت كرد ؟
-اين مركز تا مدتي مخالف تشكيلات مستقل ورزش بانوان در ايران بودند ولي بعد از مدتي كه ديدند امكان چنين فعاليت مستقلي وجود دارد و جامعه ما از شرايط خاص و منحصر بفردي برخوردار است به مرور دست از سختگيري هايي كه در اين زمينه داشت برداشت و حتي كار به جايي رسيد كه اين كميته از 4 تن از بانوان ايراني كه در راه پيشرفت ورزش بانوان در ايران تلاش كردند ، رسما تقدير كرد و اين گام مهمي براي حمايت هاي بين المللي از ورزش بانوان بود . رايج شدن اين تفكرات مثبت در سطح جامعه به مرور فضاي آموزشگاهها و دانشگاهها و كل جامعه را فرا گرفت و اين بخش ها صاحب تشكيلات و نظام مندي خاصي شدند .
*آيا در كميته ملي المپيك هم ورزش بانوان جايگاه لازم را بدست آورد ؟ نگاهها در داخل به برخورداري بانوان از حضور در تشكيلات رسمي ورزشي چگونه بود ؟
- به نكته خوبي اشاره كرديد . حضور ورزش بانوان درتشكيلات رسمي تنها محدود به سازمان تربيت بدني نشد . در سال 65 پذيرفته شد كه دو زن درمجمع كميته ملي المپيك حضور داشته باشد. با گذشته اي كه از ورزش بانوان براي شما گفتم اين حضور موفقيت بسياربزرگي براي بانوان كشورمحسوب مي شد. امروزحتي كار به جايي رسيده كه در جلسات مجمع عمومي كميته المپيك نزديك به 10 زن حضوردارند. بنظر من براي اينكه اين اتفاق بيفتد خيلي ها تلاش كردند. ازرئيس جمهور گرفته تا تك تك بانواني كه مي خواستند از شرايط برابري با مردان برخوردار باشند . اين شرايط براي ورزش بانوان اعتبارتازه اي ايجاد كرد و فضاي كاري تازه اي را بوجود آورد كه بسيار براي بانوان مغتنم بود .
*از اين بحث خارج شويم و بپردازيم به موضوعاتي كه اين روزها در ورزش بانوان مطرح است . بحث روز ورزش بانوان در مقطع فعلي طرح ادغام انجمن هاي بانوان در فدراسيونهاي ورزشي است . شما بعنوان يك مدير قديمي در ورزش كشور اين طرح را چگونه ارزيابي مي كنيد ؟
- من معتقدم اگر طرح ادغام باعث پيشرفت ورزش بانوان مي شود بايد از آن استقبال كنيم و اگر اين امر به ضرر ورزش بانوان است نبايد اين كار صورت بگيرد . بنده همواره اعتقاد داشتم اگر در مجموعه اي قصد تغييراتي داريم نمونه اي عمل كنيم و پس از ارزشيابي مثبت آنوقت آن را عموميت بدهيم . به نظر من طرحي كه بيست سال پيش يكبار با شكست روبرو شد را نبايد تكرار مي كرديم . به اعتقاد من جدايي ورزش بانوان باعث پيشرفت ورزش خانمها شد . يعني زماني كه ما نياز به يك مربي يا داور واليبال پيدا كرديم خودمان رفتيم و بفكر پرورش اين مربي يا داور افتاديم . به لحاظ برگزاري مسابقات و ساير فعاليت ها نيز خودمان بفكر چاره افتاديم .همين حالا مي توانيم از فدراسيونهايي كه اين ادغام انجام شده ارزشيابي كنيم و ببينيم اين مسئله چقدر باعث رشد ورزش زنان شده . اگر درصدي باعث رشد شده اين طرح را ادامه بدهند و اگرنه آن را متوقف كنند .
* شما از همان ابتدا جزو مخالفان طرح ادغام بوديد . هنوز هم بر روي مواضع گذشته تان هستيد ؟
- اگرمن روز اول گفتم با طرح ادغام مخالف هستم بخاطر اين بود كه با تفكرات آقايان نسبت به ورزش بانوان آشنايي داشتم. ما نيازي به ادغام نداشتيم چرا كه فدراسيونهايي كه از آغازتفكرشان حمايت ازورزش بانوان بود تحت هر شرايطي حمايت خودشان را انجام مي دادند و نيازي به ادغام انجمنها وفدراسيونها نبود. آقاي خسروي وفا همواره از ورزش بانوان معلول حمايت كردند و مطمئنم بدون ادغام هم اين حمايت را انجام مي دادند. همانطورهم كه روساي فدراسيونهايي كه توجهي به ورزش بانوان ندارند با وجود طرح ادغام هم وقعي به ورزش بانوان نخواهند گذاشت. بنظرمن اين يك بحث فرهنگي است. ما بايد تفكرات را نسبت به ورزش بانوان تغيير بدهيم نه تشكيلات را .
*اين بحث را قبول داريد كه ورزش بانوان در بحث قهرماني جايگاه بالايي ندارند و نبايد نگاه يكساني درزمينه تخصيص بودجه و امكانات با ورزش آقايان وجود داشته باشد ؟
- كاملا ، بنده هيچوقت در سطح ورزش قهرماني به نگاه يكسان اعتقاد نداشتم. طبيعي است كه در بخش آقايان ورزش قهرماني رشد بيشتري دارد و به همان نسبت بايد از بودجه و امكانات بيشتري برخوردارشود. دربخش ورزش بانوان هنوزبه اين سطح نرسديم. مثلا دررشته شنا زنان ما تا چه اندازه مي توانند درورزش قهرماني پيشرفت داشته باشند ؟ كارما در بخش ورزش بانوان توسعه ورزش وكمك به سالم سازي جسمي دختران وزنان است. ما بايد درجهت علاقمند كردن خانواده ها به ورزش و ايجاد نشاط و شادابي درسطح جامعه تلاش كنيم. بنابراين ما ابتدا بايد شرايط را براي پيشرفت فراهم كنيم بعد بدنبال اجراي طرحهاي اينچنيني باشيم .
*خيلي ها معتقدند مخالفت هاي صريح شما با طرح ادغام باعث شد تا سناريوري بركناري شما از سوي سازمان طرح ريزي شود و به بهانه بازنشستگي ازمسئوليت ورزش بانوان كنار گذاشته شويد ؟
- البته من از يكسال پيش درخواست بازنشستگي ام را مطرح كرده بودم و اعتقاد داشتم بعد از كارهايي كه در دوره مديريت من در بخش بانوان صورت گرفت اين نياز وجود دارد تا افراد جوانتربا افكارتازه دراين مسئوليت به نوآوري بپردازند تا از اين طريق به رشد بيشتر ورزش بانوان كمك كنند. اين مسئله با پايان دوره خدمتم درسازمان هم زمان شد و بعد از مدتي كه گزينه هاي مختلفي از سوي سازمان براي اين مسئوليت بررسي شد درخواست بازنشستگي من مورد موافقت قرار گرفت. اما بعد از اين تغييرات علاقمند بودم پس از تجربه سالها مديريت و سرمايه گذاري كه ورزش كشور بر روي من انجام داده همچنان با سازمان تربيت بدني همكاري داشته باشم و تجربياتم را در اختيارمديران جديد قرار دهم ولي متاسفانه شرايطي درسازمان تربيت بدني ايجاد شد كه تصور كردم فضاي اين همكاري وجود ندارد و من هم ترجيح دادم به عنوان يك معلم به كار تدريس در دانشگاه بپردازم .
* به نظر شما اين خارج كردن مديران باسابقه از گردونه مديريت ورزشي نوعي اتلاف هزينه و فرصت سوزي نيست ؟
- اين مسئله تنها مربوط به سازمان تربيت بدني نيست ومي توان نمونه هاي ديگري را در ساير بخش ها هم ديد. بنظرمن بايد تفكرات در اين زمينه تغيير كند و به نقطه اي برسيم كه مي توانيم در كنار يكديگر با وجود اختلاف نظر كاركنيم و همواره رو به جلو حركت كنيم . به نظر من جامعه به مديران زن كه در كنار مسئوليتهاي اداره خانواده وتربيت فرزندان ناگزيرند در محيط كارهم فعاليت داشته باشند بايد بيشترارج بگذارد. متاسفانه ما ازمديران مان با شايستگي تقدير نمي كنيم و بعد از مسئوليت هايي كه داشتند خيلي زود آنها را فراموش مي كنيم. همانطور كه گفتم در جامعه ما ارزش گذاري براي يك مدير مرد با ارزش گذاري براي يك مديرزن كاملا متفاوت است. زماني كه اين ارزش گذاري با بي مهري هايي نيز همراه مي شود شرايط كار بسيار سخت مي شود، موضوعي كه در مورد خود من اتفاق افتاد و اجازه نداد تا تجربياتم را به نيروهاي تازه نفس منتقل كنم. بنظرمن مديري كه برروي آن سرمايه گذاري مي شود بايد ازتجربيات و مشاوره اش به نحو مطلوب استفاده كرد نه اينكه او را به انزوا كشيد و دانش مديريتي اش را ناديده گرفت .
* به نظر شما مديران زن به درجه اي از توانايي رسيده اند كه بتوانند با طرح ادغام در راس فدراسيونهاي ورزشي قرار بگيرند ؟
- بنده اعتقاد دارم چنين پتانسيلي دربين جامعه محدود زنان وجود دارد ولي درحال حاضرچنين نگرشي از سوي سازمان وجود ندارد چرا كه اساسا مديريت فعلي مخالف حضورخانمها در مسئوليتهاي اجرايي در فدراسيونهاست. طرح ادغام هم تنها در حد چارت فدراسيون موقعيت بانوان را در حد نايب رئيس ارتقاء داده ولي درعمل باز هم تصميم گيرنده اصلي آقايان هستند و اگر من از ابتدا با اين طرح مخالفت مي كردم تنها به اين خاطر بود كه مي خواستم مديريت ها از خانمها سلب نشود كه با طرح ادغام اين فرصت هم براي حفظ استقلال خانها ازدست رفت. رئيس فدراسيوني با هزار دغدغه مالي روبروست وقلبش براي كسب مدال از مسابقات آسيايي وجهاني مي تپد و اگرنتواند ازمسابقات مدال كسب كند مورد بازخواست سازمان قرار مي گيرد هيچوقت نمي آيد طبيعي است كه هيچوقت نمي آيد درورزش بانوان سرمايه گذاري كند و اگربودجه اي در اين زمينه وجود داشته باشد آنرا صرف اردوها و برنامه هاي آماده سازي ورزش آقايان خواهد كرد.اين بسيارساده لوحانه است كه بپذيريم طرح ادغام باعث پيشرفت ورزش بانوان شود .
* سازمان تربيت بدني معتقد است طرح ادغام انجمن ها بخشي از اجراي طرح جامع را تشكيل مي دهد ؟
- به هيچ وجه درطرح جامع درباره طرح ادغام حذف انجمنها صحبتي وجود نداشت. بنده تا پايان تدوين اين طرح درجزئيات آن حضور داشتم ونسبت به فعاليت انجمنها حساس بودم ودرجلسات بررسي همواره برفعاليت آنها تاكيد مي كردم.
* بنظر مي رسد در طرح ادغام تنها به ادغام انجمنها درمركز توجه شده وهياتها و استانها درآن ناديده گرفته شده است؟
- حرف ما هم همين است. فدراسيوني كه دراداره امورات خودش با هزارويك مشكل روبروست، آنوقت چگونه مي تواند 9 هزارهيات را درشهرستانها ومراكز استانها هدايت كند. بحث ما انجام اين ادغام تنها درسطح تهران ومركزكه نيست، بلكه اين كار بايد در تمام استانها اتفاق بيفتد وانجمنها بايد زيرنظرهياتها قراربگيرند. اين طرح تنها يك فكرخام بود و به نظرمن پختگي لازم براي اجرا را ندارد.
* طرح جامع را در بخش بانوان چطورارزيابي مي كنيد ؟ فكر مي كنيد تغييرمعاونت ورزش بانوان به سازمان ورزش بانوان كمكي به رشد ورزش بانوان خواهد كرد ؟
- تا روزي كه بنده درطرح جامع حضور داشتم قراربود سازماني بنام سازمان ورزش زنان ايجاد شود. بنده تنها موافق تشكيل چنين سازماني بودم و براي تشكيل آن خيلي تلاش كردم و اعتقاد دارم اين سازمان باعث رشد ورزش زنان خواهد شد. مدتي پيش شنيدم كه اين سازمان به تازگي به يك مركز تبديل شده كه طبيعي است نمي تواند كارايي يك سازمان را داشته باشد همانطورهم كه گويا تعديل برخي ازنيروها نارضايتي هايي را ازسوي كامندان اين مركز بوجود آورده كه بدليل اينكه اطلاعي ازمسائل اخير ندارم نمي توانم دراين زمينه اظهارنظركنم.
*اعتباراتي كه در دوره مديريت شما به ورزش بانوان اختصاص مي يافت چگونه بود ؟ آيا تفكيكي بين اعتبارات جاري و عمراني در بخش ورزش بانوان وجود داشت ؟
- ورزش بانوان از ابتدا بودجه مستقلي نداشت واعتبارات عمدتا سليقه اي به ورزش بانوان اختصاص مي يافت. با تلاشهايي كه براي برخورداري ورزش بانوان از تشكيلات مستقل صورت گرفت، سازمان برنامه و بودجه دو رديف اعتباري به هياتهاي استان و انجمنها اختصاص داد كه اين اعتبارات بصورت يكپارچه بود وتفكيكي بين اعتبارات عمراني وجاري وجود نداشت. اعتباراتي نيز ازطريق رديفهاي بودجه سازمان يا در مناسبتهاي ويژه مثل دهه فجريا مبارزه با مواد مخدروجود داشت كه در اين بخش نيز اعتبارات بين ورزش خانمها وآقايان تقسيم مي شد كه ميزان آن بستگي به تلاش تيمها وموقعيت آن رشته بستگي داشت .
*يكي از مهمترين مباحثي كه همواره در سطح جامعه ورزش وجود داشته مسئله حضور بانوان در ورزشگاهها است . شما تا چه اندازه درجهت بر طرف كردن موانع اين حضور تلاش كرديد و آيا اساسا اعتقاد داريد روزي فرا خواهد رسيد كه بانوان ما بتوانند در ورزشگاهها حضور يابند ؟
-بنده در طول دوره مديريتم درورزش كشورهمواره تلاش كردم برپايه استدلال وكارهاي تحقيقاتي حركت كنم. مثلا در مورد بحث پرداختن بانوان به رشته فوتبال ما يك كارتحقيقاتي روي اين رشته انجام داديم و مسائل فرهنگي، آسيبها ولطمات ورزشي برروي زنان را بررسي كرديم. نتايج بررسي هاي ما نشان داد كه بيشترين علاقمندان براي انجام بازي فوتبال را دختران مقطع راهنمايي تشكيل مي دهند و بانوان ميانسال بيشترعلاقمندان به تماشاي فوتبال هستند. اين تحقيق را به كميته فرهنگي رياست جمهوري ، شوراي فرهنگي اجتماعي زنان و كلا مسئوليتهايي كه با ورزش زنان در ارتباط بود. خوشبختانه اين طرح زمينه تشكيل انجمن فوتبال را فراهم كرد ودرحال حاضربا علاقمندي اين ورزش در سطح بانوان پيگيري مي شود.
درارتباط با بحث تماشاچي نيز يك كار تحقيقاتي انجام داديم و نقاط ضعف وقوت آن را بررسي كرديم. درمجموع 17 مورد نقاط مثبت و4 مورد نقاط منفي قابل حل براي اين حضور بدست آمد. بنده با وجود اينكه مسئوليتي در اين زمينه نداشتم ولي بعنوان يك زن اين موضوع را پيگيري كردم. مهمترين مسئله اي كه دراين زمينه وجود داشت بحث امكاناتي وتاسيساتي بود كه ورزشگاههاي ما از اين نظربا محدوديتهايي روبروبودند. البته دردوره مديريت من با هماهنگي چند فدراسيون خانمها در ورزشگاهها حضور پيدا كردند و اتفاقي هم نيفتاد ولي درمجموع دراين زمينه نظرات سليقه اي وجود دارد. بهرحال بنده كاملا با حضوربانوان درورزشگاهها موافق هستم و اميدوارم زمينه اين حضوركه بيشتربه مسائل فرهنگي بازميگردد هرچه زودترفراهم شود. بنظرمن تماشاگران ما بسيارتماشاگران خوبي هستند وزماني هم كه زنها درمحيط حضوردارند مسائل اخلاقي را رعايت مي كنند.
* با بحث خصوصي سازي در ورزش تا چه اندازه موافقيد؟
- امروزه اكثر كشورهاي پيشرفته ورزشي دردنيا را كشورهايي تشكيل مي دهند كه بخش خصوصي را وارد ورزش كرده اند. در واقع در اين كشورها بخش خصوصي به ايجاد فضاها و امكانات ورزشي پرداختند وزمينه توسعه ورزش را فراهم كردند. ولي خصوصي سازي دركشورما بدليل محدوديتهايي كه ورزش ما بواسطه محدوديت سالنها و امكانات ورزشي با آن روبروست، نمي تواند به رشد ورزش ما كمك كند. بخش خصوصي ماهيتا ازفضاهاي ورزشي بدنبال درآمدزايي است، بنابراين واگذاري همين فضاهاي محدود ورزش به بخش خصوصي نيزمردم را ازپرداختن به ورزش بازمي دارد و اين امربه ورزش لطمه مي زند. درمجموع معتقدم خصوصي سازي درورزش ما به خوبي تعريف نشده است.
نظر شما