|
بازيگر 34 ساله سينماي ايران درباره انگيزه خود از ورود به دنياي فيلمسازي مي گويد: "بازيگري ديگر مرا ارضا نمي كند. غالباً حس موجود در فيلم هايي كه در آنها به عنوان بازيگر حضور دارم، راضي كننده نيست و از روشي برخي فيلمسازان در هدايت بازيگر سرخورده مي شوم. همچنين احساس مي كنم حرف هايي دارم و دوست دارم آن حرفها را از طريق سينما بزنم. نوع سينمايي كه من مي پسندم، توصيف كننده حقيقت است و رابطه نزديكي با زندگي روزانه مردم دارد."
"يك شب" داستان سرگرداني دختري در خيابان هاي شهر تهران است. دخترك در سفر شبانه خود با سه مرد همراه مي شود و از زبان هر يك از آنها داستان هاي مختلفي مي شنود. كريمي مي گويد: "مي خواستم شهر را با تمام مشكلات و آشفتگي هايش ترك كنم. ما بايد براي درك كاملتر پيچيدگي شرايط مبهم و ناهنجار موجود در ميان ساكنان شهر از آن تا حدي فاصله بگيريم."
جف اندرو، منتقد سرشناس انگليسي، در نقدي كه بر "يك شب" نيكي كريمي پس از نمايش در بخش نوعي نگاه كن نوشت، آورده است: "نوع داستان و ساختار نخستين تجربه كارگرداني بازيگر مشهور ايراني، به شدت يادآور برخي ديگر از آثار سينماي ايران است. مثلاً در "يك شب" دختري جوان شبانه از خانه بيرون مي رود و سوار خودرو سه مرد مي شود تا با آنان از زندگي و نگرش شان به روابط زن و مرد حرف بزند. همين خط داستاني انسان را بي اختيار به ياد فيلم "ده" عباس كيارستمي مي اندازد و البته فيلم "20 انگشت" به عنوان نخستين تجربه فيلمسازي مانيا اكبري، بازيگر فيلم "ده". هر چه به پايان فيلم كريمي نزديك مي شويم، شاهد شباهت داستان با "طلاي سرخ" جعفر پناهي (با فيلمنامه اي از كيارستمي) هستيم. بعد ناخودآگاه به اين فكر مي كنيم كه فيلم نسخه اي است از پايان "طعم گيلاس" كيارستمي و البته برخي نشانه هاي "يك شب" بيننده را به ياد "و زندگي ادامه دارد" همين فيلمساز مي اندازد."
وي در ادامه تاكيد مي كند :"اين خوب است كه يك فيلمساز تازه كار در فيلمش تحت تأثير سينماي كيارستمي باشد تا تحت تأثير فيلمسازان هاليوودي. اما انسان آرزو مي كند كه كاش آنها به جاي تقليد ساده و صرف از سبك روايي كيارستمي، روش ها و اصول فيلمسازي او را مي آموختند. "يك شب" به عنوان اولين ساخته كريمي فيلمي اثرگذار و واقع بينانه است، اما بايد منتظر بمانيم و ببينيم كه او در آينده چگونه به اين كار ادامه خواهد داد."
نظر شما