به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، شاعراني چون : حميد سبزواري ، مشفق كاشاني ، شيرينعلي گلمرادي ، حميد هنرجو ، ضياء الدين شفيعي ، عبدالجبار كاكايي ، پرويز بيگي حبيب آبادي ، علي رضا قزوه ، عبدالرحيم سعيدي راد ، مرتضي اميري اسفندقه ، دكتر محمد رضا سنگري ، حميد رضا شكارسري ، شهرام مقدسي ، ابوالقاسم حسينجاني و سيد عباس سجادي حضور يافته بودند .
ابوالقاسم حسينجاني : " ادبيات پايداري " اين نيست كه در جايي محدود و نه در خور شان اين ادبيات گرد هم آئيم ؛ با اين توجيه غلط كه سالن اصلي را براي اجراي موسيقي يا هر چيز ديگري در نظر گرفته اند ... |
پرويز بيگي حبيب آبادي با شعري نيمايي در حال و هواي دفاع مقدس پشت تريبون قرار مي گيرد . عضو شوراي شعر سازمان صدا و سيما كه چند تايي از سروده هايش نيزدر ارتباط با جنگ درهمين شورا مورد تصويب قرار گرفته ، به خواندن بخش هايي از چند شعرش اكتفا مي كند :
آن روزها رفتند ...
ياران من آن روزها عاشق ترين بودند
مردان ميدان هاي مين بودند
***
مردم ما مردمي خوبند
مثل مهتابند
از تبار روشن آئينه و آبند
سرزمين من
سرزمين نخل واروند است
سرزمين عشق و لبخند است
سرزمين قامت بشكوه الوند و دماوند است ...
يكي از شعرهاي حبيب آبادي هم به صورت " ترانه " در سالن اجرا شد و بيشتر از شعر ، خوانندگان آن مورد تشويق عموم حاضران قرار گرفتند ، چرا كه اجرا كنندگان جزء نوجوانان استثنايي بودند .
مشفق كاشاني براي خرمشهر و مردان خرمشهرغزلي خواند . پيرمرد با حوصله به شعرهاي ديگرشاعران گوش فرا داد ، وقتي نوبت به خودش رسيد دانه هاي درشت عرق بر پيشاني اش نمايان بود ، اما در اين زمينه صحبتي نكرد . او با تشكر از علي رضا قزوه - دبير همايش ، خواستار تداوم برنامه هاي ادبي با موضوع مقاومت و پايداري شد .
حميد رضا شكارسري - ديگر شاعر مدعو خواند :
شب ، شبي در تب فردا شدن
صبح ، در فكر شكوفا شدن
شب ابري شب خاموشي ماه
شب ، شب درد تماشا نشدن
همه شب من ، من و اين بغض بزرگ
گرهي منتظر وا نشدن
صبح ، اما چه تفاوت دارد
بي تو بيدار شدن ، يا نشدن ...
شكارسري اعلام مي كند كه اين شعر را براي خرمشهر سروده است ...
اما ابوالقاسم حسينجاني قبل از خواندن شعرش ، در قالب جملاتي انتقادي به شدت به موضوع جابه جايي ناگهاني برنامه و تغيير محل مراسم اعتراض مي كند و بر خلاف سايرين ، حرف خودش را صريح مي گويد : " ادبيات پايداري " اين نيست كه در جايي محدود و نه در خور شان اين ادبيات گرد هم آئيم ؛ به اين بهانه كه سالن اصلي را براي اجراي موسيقي يا هر چيز ديگري در نظر گرفته اند ، قرآن و نهج البلاغه اين آثار بزرگ و آسماني نيز ادبيات پايداري هستند ... و ما در زمانه بحران مديريت يا اصلا فقدان آن ، مي خواهيم با اين وضعيت از ادبيات پايداري بگوئيم ...
سخنان اين شاعر و منتقد ادبيات به مذاق حاضران خوش مي آيد و به شدت مورد تشويق قرار مي گيرد ، به طوري كه برخي از حاضران در انتهاي سالن كه از كمبود جا براي نشستن ، گرماي زياد و ... كلافه شده اند ، در گفتن برخي جملات با حسينجاني همراهي كلامي مي كنند ، خلاصه مطلب اين كه اين شاعر يكي از مدعويني بود كه بيشتراز سايرين مورد تشويق تشويق شد . هرچند يكي از مجريان كه گويا از يك انجمن ادبي آمده بود ، چند بار وسط حرف هاي حسينجاني آمده و از او خواست فقط شعرش را بخواند و برود سرجايش بنشيند .
اميري اسفندقه ، عبدالرحيم سعيدي راد ، سيد ضياء اليدن شفيعي و حميد هنرجو از آخرين شاعراني بودند كه در اين همايش كه سه ساعت و اندي به طول انجاميد ، شعر خواندند ، همه شعرهايي براي خرمشهر و در حال و هواي خرمشهر . هرچند به تعبير سعيدي راد نيكوست كه چنين برنامه اي در خود خرمشهر هم باشد ، با وقت كافي ، امكانات مناسب و ...
بچه هاي خرمشهر
بچه هاي يا زهرا
بچه هاي خاكستر
بچه هاي عاشورا
بچه هاي گهواره
بچه هاي لالايي
بچه هاي بابا جان
كي به خانه مي آيي
غنچه هاي نشكفته
برگ زخم پيچك ها
در حياط يك خانه
گريه عروسك ها
موشكي نشست آن روز
توي كوچه اي بن بست
طاهره به خون غلتيد
من هنوز يادم هست ...
و با اين شعر كودك و نوجوان ، همايش شعرخرمشهر ، با حضورشاعران پايتخت كه قرار بود به همصدايي با نخل هاي زخمي جنوب بپردازند ، پايان گرفت . عصر شعري در اوج استقبال مردمي . مردان و زناني آمده بودند كه كمتر مي توانستيم باور كنيم براي " شعر پايداري " و " گراميداشت ياد خرمشهر " آمده اند ... ظاهر خيلي از آنها اين قضاوت را به مخاطب منتقل مي كرد ... اما وقتي سخن از يك كودك خرمشهري به ميان مي آمد ، وقتي صداي شكسته شدن يك نخل در شعر قزوه و گلمرادي به گوش مي رسيد و هنگامي كه سبزواري و سعيدي راد در شعر خود ، چند لحظه اي براي خرمشهر گريستند ، همان مردم ، مي خواستند عشق به وطن را عاشقانه فرياد بزنند .
در حاشيه همايش شعر خرمشهر در تالار رودكي
( شما بخوانيد سالن اصلي تالار وحدت ! )
* علي رضا قزوه - دبير همايش شعر خرمشهر ، به محض ورود مدعوين و شاعران پيشكسوت مانند مشفق كاشاني ، حميد سبزواري و ... به صورت انفرادي براي تهيه صندلي يا حداقل جايي مناسب براي نشستن نامبردگان اقدام مي كرد .
* از ابتكارات اين همايش ، دعوت عام از مخاطبان و چند انجمن ادبي به ويژه انجمن ادبي گلستان بود .
* يكي از مجريان برنامه كه ظاهرا از انجمني ادبي بود ، آقايي را به جايگاه فرا خواند كه سردبير مجله اي ادبي در آمريكا و ساكن همان كشور است اما به ايران فوق العاده عشق مي ورزد و اصرار دارد كه آثار شاعران ما را در آن مطبوعه چاپ كند و ... ، اما پس از چند دقيقه انتظار تازه مشخص شد كه اصولا نامبرده در سالن نيست .
* اعتراض به تغيير سالن ، بدون هماهنگي قبلي تا پايان مراسم با شركت كنندگان همراه بود و برخي ازآنها گاه و بيگاه اين اعتراض را بر زبان جاري مي كردند .
* استقبال كم نظير شاعران از اين مراسم كه به ادبيات پايداري و شعر خرمشهر اختصاص داشت ، باعث شد كه در پايان مراسم ، دبير همايش نيز موفق به سخنراني ، شعر خواني ، خير مقدم به حاضران و ... نشود .
* به علت كشدار بودن برنامه هاي موسيقي ، نقد و بررسي شعر دفاع مقدس كه ظاهرا دكتر محمد رضا سنگري يكي از مدعوين اين برنامه بود ، عملي نشد .
نظر شما