به گزارش خبرنگار تئاتر " مهر"، دن كيشوت از آن دست آثاري است كه به دليل دستمايه قرار گرفتن براي توليد آثار مختلف تئاتر و تلويزيون و سينما حداقل براي يك بار هم شده به گوش افراد مختلف جامعه خورده است و حتي از اين نام و داستان آن ذهنيت هايي دارند. بنابراين وقتي يكي از دست اندركاران عرصه هاي تصويري به سراغ اين داستان مي رود، بايد در پي ارايه اثري متفاوت باشد تا بتواند مورد توجه مخاطبش قرار بگيرد كه به نظر مي رسد نمايش " دن كيشوت " اين ويژگي را به خوبي مد نظر قرار داده است.
نمايش " دن كيشوت " در وهله اول در پي ارايه داستاني مشهور در قالب يكي از كهن ترين ريختار ( شكل )هاي نمايش ايراني است كه از ديربار مورد استفاده نمايشگران مختلف بوده است. براي اجراي اين نمايش در وسط صحنه دايره اي سياه كشيده است تا به اين وسيله صحنه اي گرد را به وجود بياورد كه يكي از اصلي ترين خصوصيات نمايش شبيه خواني به شمار مي رود. اما مساله اصلي اين است كه صحنه گرد بايد به صورت چهار سو در نظر گرفته شود. يعني زماني كه شبيه خواني سنتي به اجرا در آمد، ميداني به عنوان محل اجراي نمايش در نظر گرفته مي شد كه تماشاگران گرد آن حلقه مي زدند و اين توانايي را به بازيگران مي داد تا بتوانند در همه سوي صحنه حضور داشته باشند و با بينندگان ارتباط برقرار كنند. اما متاسفانه در حال حاضر هيچ يك از تالارهاي نمايشي تئاتر شهر از ويژگي چهار سو بودن برخوردار نيست و تمامي آنها به صورت يك وجهي به اجراي نمايش مي پردازند.
در چنين شرايطي كه امكان استفاده از صحنه چهار سو و ِگرد ميسر نيست، نمايش ها بايد خود را براي استفاده از چنين صحنه اي تطبيق دهند. چون در عمل بخش هايي از نمايش " دن كيشوت " ديده نمي شود و در عمل بازيگران ( خواسته يا ناخواسته ) به سمت انبوه تماشاگران بر مي گردند و عده اندكي كه در ضلع مقابل نشسته اند، بخش هايي از نمايش را نمي بينند. در اين ميان استفاده از ويديو پروجكشن ابتداي نمايش كه نقش معرفي عوامل توليد و به عبارتي عنوان بندي نمايش را انجام مي دهد، به خاطر قرار گرفتن در جاي نامناسب در معرض ديد نيمي از تماشاگران قرار نمي گيرد.
اين قاعده در تماشاي نمايش هاي مشهور وجود دارد كه بيننده پيش از تماشاي اثر بايد متن نمايشي يا رماني كه اثر از آن اقتباس شده است را به دقت مورد مطالعه قرار بدهد و با پيش زمينه ذهني قبلي پا به سالن نمايش بگذارد. اما تماشاگران نمايش " دن كيشوت " در اصل نيازمند اين مساله نيستند. چون دن كيشوت اين اثر بيش از آنكه شخصيت زاييده سروانتس باشد، كاركتر ذهني كارگردان نمايش است. يعني به طور كلي، دست اندركاران اجراي اين نمايش در پي نشان دادن زواياي پيدا و پنهان يك اثر جاودان نبوده اند. بلكه آنها با استفاده از نام و چارچوب اصلي قصه و وقايع يك رمان مشهور تلاش مي كنند تا شيوه نمايشي كه در نظر دارند را به اجرا در آورند.
نمايش " دن كيشوت " را مي توان يك مضحكه يا به عبارتي شبيه خواني خنده آور خواند كه در آن شخصيت هاي يك رمان با استفاده از اختصار و تغيير براي خنداندن تماشاگران روي صحنه آمده اند. اين نمايش به هيچ وجه قصد ندارد تا معاني و مفاهيم بلند نهفته در دن كيشوت را به تماشاگران خود انتقال دهد، بلكه در نظر دارد تا ساعتي مفرح و سرگرم كننده را به وجود بياورد كه اين مساله اصل و اساس مضحكه را تشكيل مي دهد. اما به نظر مي رسد كارگردان اين نمايش به يك نكته اصلي و اساسي توجه نكرده است. اينكه نمايش در هر حال هنر معنا است. پيدايش نمايش از ابتدا با فلسفه و مفهوم در ارتباط مستقيم بوده است و ابزاري در جهت ارايه و تصوير انديشه خردمنداني به شمار مي رفت كه در پي ارتباط با مخاطب عام بوده اند. به همين خاطر نمايش بايد برخوردار از جذابيتي بصري و انديشه اي باشد تا بيننده را بتواند جذب كند.
تئاتر هنري است كه معنا را به عنوان جزء اصلي و اساسي خود مورد استفاده و توجه قرار مي دهد. هر چند كه هنگام پيدايش نمايش هم كمدي به وجود مي آيد كه اين گونه نمايشي خنداندن و سرگرم سازي را بيش از انتقال مفهوم مورد توجه قرار مي دهد. اما حتي كمدي هم انواع مختلفي دارد كه كمدي هاي صرفا" سرگرم كننده و شادي آور از جمله گونه هاي كم ارزش اين گونه نمايشي به شمار مي رود كه به نظر مي رسد از نظر مفهومي نمايش " دن كيشوت " به اين گونه كمدي تمايل بيشتري از خود نشان مي دهد. هر چند كه نمي توان اين نمايش را متهم به ابتذال يا تهي بودن كرد. اما به هر حال سرگرم كردن و خنداندن تماشاگر ( هر چند كه كار بسيار دشواري است ) به عنوان هدف نهايي يك اثر نمايشي، چندان پسنديده نيست.
يكي از مسايلي كه در اين نمايش به شدت ديده مي شود و تا حدود زيادي آزار دهنده است، شلوغي، پريشاني و تعدد حضور بازيگران در نمايش است. اصولا" دن كيشوت شخصيتي روان پريش و متزلزل است كه همين ويژگي به رمان و ساير آثار تصويري برگرفته از اين داستان هم سرايت مي كند كه اين نمايش هم از اين قاعده دور نيست. اما مساله اينجاست كه پريشاني بيش از اندازه نمايش باعث مي شود تا بيننده تمركز ذهني خود را از دست دهد و نتواند ارتباط موثر و كاملي با نمايش برقرار كند. حتي اين مساله گاه چنان پيش مي رود كه تماشاگر را به طور كامل از اثر دور مي سازد. يكي از دلايل اين پريشاني حضور بازيگران و شخصيت هاي متعددي است كه براي لحظاتي به قصه وارد و از آن خارج مي شوند. براي نمونه حضور شخصيتي كه خود را خوشحال معرفي مي كند و در لحظات مختلف به قصه وارد و از آن خارج مي شود. هر چند كه در لحظاتي خنده را به وجود مي آورد و در جهت انديشه اصلي نمايش پيش مي رود، اما در عمل باعث اغتشاش در صحنه هم مي شود يا حضور بي دليل شخصيت خدمتكار دن كيشوت و بازيگر نقش دلسينه آزار دهنده و خسته كننده است. اصولا" هيچ توجيه قابل قبولي براي حضور اين تعداد بازيگر در صحنه وجود ندارد. در حالي كه با توجه به قصد و نيت اصلي سازندگان اين تئاتر در جهت سرگرم كننده بودن اثرشان، به آساني مي شد برخي از شخصيت ها به طور كلي حذف شود يا به وسيله يك بازيگر اجرا شود.
اين نمايش يك ويژگي ديگر هم دارد. در اين اثر شخصيت دانشجو و دن كيشوت را دو نفر ايفا مي كنند. به اين شكل كه دو بازيگر در نمايش وجود دارند كه لباس اين دو شخصيت را به تن كرده اند و در برخي از لحظات نمايش با سوت كارگردان كه در كنار صحنه نشسته است، وارد ماجرا و صحنه گرد مي شوند و ايفاي نقش مي كنند. اين صحنه با آنكه سكوتي در ريتم بسيار تند نمايش ايجاد مي كند و يك لحظه سكون را براي تماشاگر به وجود مي آورد، چندان رضايت بخش نيست. چون فاصله سطح بازي، نقش پردازان يك شخصيت ثابت بيننده را تا حدودي آزار مي دهد. استفاده از دو بازيگر در يك نقش و نمايش مشخص از جمله تكنيك هاي به نسبت قديمي به شمار مي رود. اما يكي از دلايل اين كار استفاده از بازيگران هم سطح براي نشان دادن جنبه هاي مختلف يك شخصيت نمايشي است كه در نمايش " دن كيشوت " اين اتفاق نمي افتد.
نمايش " دن كيشوت " با تمامي مطالبي كه به آن اشاره شد، يك ويژگي بسيار مثبت دارد كه مي توان آن را نمايشي قابل تامل نام برد. اين نمايش در هيچ لحظه اي بيننده خود را تنها نمي گذارد و در تمامي لحظات تماشاگر را همراه مي برد و بيننده اگر حتي داستان را چندان متوجه نشود و با قسمت هايي از اثر نتواند ارتباط لازم را برقرار كند، اما به آساني آن را تا پايان دنبال مي كند. اما اين ويژگي را دارد كه بيننده، اين نمايش را، تا زماني كه در سالن است، پيگيري مي كند و با خارج شدن از سالن، همه چيز در ذهن بيننده به پايان مي رسد.
نظر شما