به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاري "مهر"، ناقوس تعطيلي جشنواره تئاتر دفاع مقدس نه حالا ، بلكه ازسال ها قبل به صدا درآمده بود. آن زمان كه دو ضعف مهم يعني بي تدبيري وانحصار برتار و پود جشنواره مستولي گشت ... هنگامي كه جشنواره تئاتر دفاع مقدس دراين مملكت جريان پيدا كرد چشم هاي اميد بسياري برآن دوخته شد تا شايد حركت هاي مفيدي درجهت حفظ حماسه هاي هشت سال دفاع غيرتمندانه ملت برداشته شود. به خصوص كه اين اعتقاد درباورهمه اهالي فرهنگ وهنر جاري است كه تئاتر درفرآيند و تمدن هر ملت ، يك ركن منحصر به فرد محسوب مي شود كه هم تاريخ ساز است وهم فرهنگ پرور و اعتقاد بر اين بود كه حالا كه جنگ تمام شد، تئاتررا آغازكنيم تا رفتارها و ارزش هاي اخلاقي آفرينندگان حماسه هاي جنگ درآرماني ترين شكل خود برصحنه هاي تئاتر تجلي پيدا كنند و بارور شوند تا نسل هاي بعد و آيندگان هم ازفضاهاي سرشار از معنويت و روحيات جنگاوري مردان و زنان انقلابي بهره مند شوند. باز فكرمي كرديم، يكي ازاساسي ترين شيوه هاي تقويت روح وانديشه جوان هايمان درمبارزه با فساد وتباهي وشبيخون هاي فرهنگي بيگانگان ، پناه بردن به هنر پرصلابت تئاتراست . و دراين راه سرمايه ها صرف شد ، عمرها و فرصت هاي گرانبهايي كه همه از دست رفت و سوخت ونتيجه اي عايد نشد. هرچه نگاه كرديم ومنتظرمانديم تا شايد اتفاقي بيفتد و جشنواره محملي شود براي آن همه آرمان ها و ايده آل ها، اما آنچه نصيب گشت، حرمان بود و البته درآن شلوغي اوضاع ، جشنواره پلي شد براي دست يازيدن به موقعيت هاي برتر و تنها عنصري كه در اين ميانه فراموش گشت، تلاش براي تحول ، تكامل ، اصلاح و پايداري ساختار تئاتر دفاع مقدس بود. به همين خاطر آنقدر ضعف و نارسايي به وجود آمد كه مديران تازه پاي به ميدان نهاده ، دريافتند كه ادامه اين تئاتر با اين همه مشكلات بي فايده و بلكه موجب ضرر است و پي بردند كه ساختار و ساختمان اين جشنواره به گونه اي پايه گذاري شده است كه با انديشه ها و باورهاي آن ها كه هنوز برايمان سابق پاي بند بودند، تفاوت ها دارد. واين بهانه اي شد تا درباره آن تصميم بگيرند و موقعيت آن را دستخوش تغيير و تحول نمايند و اين نگاه براي جشنواره اي كه يازده دوره آن را پشت سرگذاشته ايم، فاجعه است وبه يك شوخي تلخ مي ماند .
يك روز احساس نياز شد، بر پا كردند، سكه باران كردند ، چند سال بعد تحويل انجمن تئاتردادند. مدتي دست آن ها بود مجددا به بنياد برگرداندند ، بازبنياد برگزاركرد ديدند مشكلات دارد، گفتند تعطيل اش مي كنيم ، ديدند نمي شود ، گفتند اصلاحش مي كنيم ، دوباره گفتند تعطيل اش مي كنيم ويك روزديگر گفتند بين المللي اش مي كنيم ،با ساختاري جديد تقويت اش مي كنيم و.. حالا هم مي خواهند تحويل مركز هنرهاي نمايشي يا .. دهند. درست مانند يك بچه سرراهي وتتيم . جشنواره اي كه با نام اعتبار شهداي خرمشهر برقرارشد چرا به اين روزافتاده است .چه كسي مسئول است. نمي شود بنياد را متهم كرد براي اين كه كسي كه درراس آن قراردارد و به اين باوررسيده كه جشنواره بايد تعطيل شود خود ازجنس شهيدان و حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس است و من فكرمي كنم اگرشهيد باكري هم به جاي ايشان مي آمد شايد همين تصميم رامي گرفت. اما چرا؟ يقينا گناه اين همه نابساماني برگردن كساني است كه خشت اول راكج گذاشتند. ازهمان اول گام هاي نخست جشنواره را به عنوان جشنواره سكه تعريف كردند. اتفاقي بزرگ با سكه باران، آلوده شد. و ازهمان ابتدا زمينه به گونه اي باز شد كه اغلب كساني كه تلاش مي كردند به انحاء مختلف به اين جشنواره نزديك شوند به نيت سكه هاي زر وموقعيت هاي استثنايي جذب اين فرصت بزرگ شوند. درحالي كه براي پايه گذاري اين اتفاق بزرگ ومتبرك، آدم هاي بزرگ، انديشه هاي سترك واعتقادات ناب درغبارفراموشي گم گشتند. به اين ترتيب هدايت جشنواره به دست كساني افتاد كه عمدتا به دنبال يارگيري و جذب تعداد بيشتري ازهنرمندان تئاتر بودند و اوج هنرشان اين بود كه ادعا كنند بيش ازهزار نمايشنامه به دبيرخانه جشنواره رسيده است. حالا اين نمايشنامه ها چه هستند، بماند. وعمدتا هدفشان اين بود كه جشنواره دفاع مقدس را بر كرسي دوم تئاتر كشور بنشانند و البته همه اين ها به خاطر يك هدف بزرگتر و دست نيافتني بود و آن رسيدن و سيطره بر تئاتر كشور و به حمد الله اين اتفاق افتاد و همه آن هايي كه آرزوي رسيدن به مركز هنرهاي نمايشي را داشتند به آرزوي ديرينه نائل آمدند. اما به چه قيمتي؟ به قيمت اضمحلال تئاتر دفاع مقدس .
به اين ترتيب، با احترام و تواضع به هنرمندان متعهد و دلسوزي كه سال ها به خودشان رنج مي دادند و با كمترين امكانات به تئاتر دفاع مقدس مي پرداختند وبا صدها مشقت كارشان را به جشنواره مي رساندند ، دراطراف جشنواره غالبا كساني ديده مي شدند كه درك وفهمي اندك ازرزمنده ، شهيد وبا آرمان ها واهداف جشنواره داشتند واساسا به دنبال (صرفا) برگزاري جشنواره بودند و تا اهميت و كيفت آن . جشنواره اي كه قراربود مملو از روح معنويت و تفكرانقلابي والهي باشد و پايگاهي محكم براي هنرمندان اخلاق گرا به حساب آيد ، با رويكرد به اين تئوري كه "جشنواره بايد موقعيتي بين اقشارروشنفكر پيدا كند" روي به قهقرا و نيستي نهاد. به طوري كه نه دربين جامعه روشنفكري جايگاهي پيدا كرد و نه علاقمندان دفاع مقدس را راضي مي كرد و در اين تزلزل و بي هويتي آنقدر دست و پا زد تا عده اي براي تعطيل كردنش به تكاپو افتادند، هرعقل سالمي اگر ببيند جشنواره اي با هزينه هاي زياد و خيل آدم ها و اتلاف فرصت ها تماشاگرندارد نخواهد پذيرفت. اما چرا تماشاگرندارد؟ چرا پس ازيازده دوره برگزاري جشنواره نمايش هاي آن قابليت اجراي عمومي را ندارند و اگر دارند چرا براي اجراي عمومي آن ها تلاشي صورت نگرفته است .
چگونه اين تئاترمي تواند پويا، متحرك و خلاق باشد، درحالي كه جشنواره كه تمام مي شد، يك روز پس از اختتاميه، آقايان مي رفتند دنبال كارهاي خودشان تا سال بعد. كارگردانان ، بازيگران و نمايشنامه نويسان تئاتر دفاع مقدس از شريف ترين ، نجيب ترين وكم توقع ترين هنرمندان اين مملكت هستند كه با توشه وتوان وتجربيات خودشان يازده دوره پابه پاي اين جشنواره آمدند وهمت به خرج دادند والبته بعضي ازآن ها هم توانشان اندك است وادعايي هم ندارند اما چه كسي دست نوازش برسرآن ها كشيد . چند بار به آن ها كمك شد . كي به آن ها مشاوره داد وراهنمايي شان كرد وچه برنامه هايي براي تقويت آن ها درنظرگرفته شد .كمك هاي مالي هم بماند .
اين ها پس ازآن هم زحمت ومشقت براي خلق يك اثرپس ازحضوردرجشنواره توان اجراي عمومي درديارخودشان راهم پيدا نمي كردند. پس چگونه مي توان انتظار داشت تئاتردفاع مقدس گسترش پيدا كند. درهمين تهران چند بارمسئولين جشنواره از شهرداري و يا مركزهنرهاي نمايشي و ديگرسازمان ها، سالن خواستند كه ندادند. گمان نمي رود كسي دراين مملكت از كمك كردن به فرهنگ دفاع مقدس شانه خالي كند.
بدبختي قضيه اينجاست كه بسياري مي پندارند مسئول اين همه نابساماني، خود بچه هاي جنگ اند، درحالي كه آن ها كمترين نقش تاثيرگذار و تعيين كننده اي درمديريت جشنواره نداشته اند و امروز اگر بپذيريم كه اين جشنواره پس از يازده سال تجربه، به بن بست رسيده ومتوليان آن نتوانند گريزگاهي براي آن بيايند ويا درفكر تحويل آن به مراكز ديگرباشند، زنگ خطر را براي تحقيرو نابودي آن به صدا درآورده اند. نه اين كه مركز صلاحيت اداره آن را ندارد، بلكه اين اعتقاد ماست كه جشنواره تئاتر دفاع مقدس را آدم هايي از جنس خودش بايد اداره كنند. يازده سال زمان، براي آزمون وخطا زمان كمي نيست وآن همه خطا آيا بخشودني است؟ واين حق ملت است. حق جانباز وخانواده شهيد و حق همه نوجوانان وجواناني است كه نيازمند و تشنه فرهنگ وهنر تاريخ انقلاب اند كه بپرسند پس از يازده دوره برپايي جشنواره وآن همه سر و صدا و تبليغات چه نتيجه اي حاصل شد؟ چند خشت ادبي وهنري بربناي فرهنگ وهنر كشورمان چيده شد . چه قشرهايي از ملت ازمعنويات ، حماسه ها وادبيات دفاع مقدس ازمنظرتئاتروصحنه هاي نمايش بهره مند شدند . با جمع آوري چند هزارنمايشنامه باموضوع دفاع مقدس ، چند اثربزرگ وقابل اعتنا درميان آن ها ديده مي شود ؟ چند نمايشنامه نويس بزرگ رامي توان با افتخارنام برد كه دركشورمان ازتئاتردفاع مقدس پرورش يافته ورشد كرده اند . تاثيردفاع مقدس درتحولات اجتماعي فرهنگي وآموزش وپرورش چقدر بوده است؟ بنابراين جريان تئاتر دفاع مقدس با آن همه توان واستعدادي كه درخود نهفته داشت، به خاطرعدم مديريت صحيح ونگاه غلط به آن، به يك جريان ناكارآمد و بي خاصيت تبديل شد. اما اعتقاد راسخ ما آن است كه اين پرچم نبايد زمين بماند و البته بايد كاري كرد و براي اصلاح آن چاره انديشيد. براي اين كه تئاتر دفاع مقدس يك حلقه از زنجير بزرگ فرهنگ وهنر پايداري اين ملت محسوب مي شود.
آنچه گفته شد مسائلي بود كه بنده ازجشنواره مي دانستم، شايد هم نكاتي مفيد وارزشمند دركار بوده باشد كه ازنگاه اين حقيرپنهان مانده است. با اين همه آرزوي ما بقاء و برقراري جشنواره تئاتر دفاع مقدس به عنوان نشانه اي از فرهنگ وايثارومقاومت است . كه اميد مي رود با طراحي نو و نگاهي تازه و به دست افراد شايسته و دلسوز، همچنان دراهتراز بماند وموجب تحول درفرهنگ وهنر و چشمه جوشان عشق ، معرفت ، پايداري وروح فداكاري درملت و به خصوص جوانان برومند اين مرزوبوم شود.
يادداشت وارده / حفيظ الله رفيعي
نظر شما