شايد ، شاعري كه توانست در دوران آغازين انقلاب اسلامي در سايه بلند و نوازشگر رهبري امام خميني ( ره ) صادقانه و در عين حال لطيف ، خطاب به امام خود بگويد : لبخند تو خلاصه خوبيهاست / لختي بخند ، خنده گل زيباست / با ما بدون فاصله صحبت كن / اي آنكه ارتفاع تو دور از ماست ( 1 ) / و ... كار نسبتا دشواري را انجام داده است ، هرچند كلمات او مثل خود ستايش شده ، ساده و بي پيرايه اند ، اما واقعيت امر اين است كه دراين اقيانوس مواج و پرگهر " انتخاب " سهل نيست .
هر چند ، دشمنان آرامش روحاني و زيبايي با امام بودن مردم ما را بر نتابيدند و با برافروختن آتش جنگ ، تلاش كردند تا اين حلقه مهر رهبر و امت را با حاشيه هايي كه خود گشودند ، بگسلند اما باز هم " زبان " و " قلم " از توفندگي و ستايش خوبي ها و زلالي ها باز نماندند و آنچه به عينه ديدند ، بر قلب سپيد كاغذ حك كردند : اگر چون موم ، صد صورت پذيرم / به هر شكلي شوم ، نقش تو گيرم / تو تا بخت مني ، هرگز نخوابم / تو تا عمر مني ، هرگز نميرم ... ( 2 )
زمزمه هاي منظوم و منثوري كه در توصيف حماسه ، انديشه و ساده زيستي ايشان سروده شد ، تنها در چكامه ها و ترانه هايي خلاصه نمي شود كه به صورت مستقيم ، امام را مورد خطاب قرار مي دهند . |
امام ( ره ) خود نادرترين اتفاقي بود كه در تاريخ ادبيات و هنر اين سرزمين به وقوع پيوست ، مروركارنامه " شعر " فارسي در ايران ، در طول ساليان متمادي و حتي اعصارگذشته ، مويد اين " اتفاق " است . حضور امام و جلوه گري انديشه ، حماسه و زندگي پيامبرگونه ايشان ، تنها در سروده ها و شعرهاي شاعران - كه به تعبير امروز مخاطبان خاص دارند - محدود نشد و نغمه ها ، سرودها ، نوحه ها و مديحه هاي معطر مردمي نيز به اين جريان سيال پيوستند ، از همين رو بود كه مادري هم كه مي خواست در دورافتاده ترين روستاي كشور ، فرزند خود را براي نبرد با بيگانه و متجاوز به خط مقدم جنگ روانه كند ، گاه ، زمزمه اي از اين دست را بر لب جاري مي ساخت و از فرزند خود پاسخ مي شنيد كه : مي روم مادر كه اينك ، كربلا مي خواندم / از ديار دور ، يار آشنا مي خواندم ... ( 4 )
به اين ترتيب ، نغمه سرايان ، سخن پردازان و شاعران " عام " و " خاص " به اتفاق از شخصيت امام ، متاثر شدند و به تفكيك گفتند و نوشتند ، تعدادي از اين آثار مورد اقبال نشر قرار گرفت و خوشبختانه امروز در دسترس علاقه مندان است ، اما متاسفانه بخش عظيمي از اين چكامه ها و ترانه ها كه بعضا از لطافت و عمق محسوسي نيز برخوردارند ، فرصت ظهور در كتابها ، مجلدات و بخش فرهنگ مكتوب را پيدا نكردند و همچنان در تاريخ فرهنگ شفاهي مردم ما باقي ماندند كه اميد مي رود محققان و مجدان ادبيات و فرهنگ ما با احساس تعهد تاريخي و فرهنگي ، در اين زمينه اقدامات لازم را مبذول نمايند .
تكانه ديگر " شعر " پس از ارتحال ملكوتي اين مسافر سربلند بهشت بود ، شعرمعاصر اگر چه از يك سو خود را اشكبار و دردمند از هجرت يار و غربت خود مي ديد ، اما ميدان ديگري براي نمايش ارادت خويش به كف آورده كه محصول آن ، آفرينش ده ها اثر ارزشمند ادبي بود . بي ترديد نمي توان از همه آنچه سروده شد ، حتي به تلخيص ، ذكري در اين مجال به ميان آورد ، چرا كه تعداد اين آثار بسيار است ، پس ترجيحا با غزلي شاخص سروده " محمد علي بهمني " كه ارتحال امام را نيزمانند ميلاد آن عزيز ، شكوهمند ، عارفانه و توام با حيات معنوي عنوان مي كند ، اين نوشتار را به پايان مي بريم :
زنده تر از تو كسي نيست ، چرا گريه كنيم
مرگمان باد و مباد آنكه تو را گريه كنيم
هفت پشت عطش از نام زلالت لرزيد
ما كه باشيم كه در سوگ شما گريه كنيم ؟
رفتنت آينه آمدنت بود ، ببخش
شب ميلاد تو تلخ است كه ما گريه كنيم
باغبانا زتو و چشم تو آموخته ايم
كه به جان تشنگي باغچه ها گريه كنيم
ما به جسم شهدا گريه نكرديم ، مگر
مي توانيم به جان شهدا گريه كنيم ؟
آسمانا ! همه ابريم گره خورده به هم
ما به دامان كدام عقده گشا گريه كنيم ؟!
1 - قيصر امين پور
2 - اكبر بهداروند
3 - ميرهاشم ميري
4 - سيد حسن حسيني
نظر شما