۲۱ خرداد ۱۳۸۴، ۱۷:۱۷

گزارش يك ميهمان نمك نشناس از برگزاري اولين تور جشنواره

جشنواره طلاي سبز در اولين قدم زمين خورد

جشنواره طلاي سبز در اولين قدم زمين خورد

خبرگزاري "مهر" - گروه فرهنگ و هنر : حكايت ما داستان ميهماني است كه براي تعريف از عمارتي نوساز دعوت مي شود ولي در پايان روز پس از خوردن و آشاميدن تفريح كردن به نقد از معماري و نواقص پرخطر ساختمان مي پردازد . در اين مقام چندان دور از ذهن نيست كه صاحب خانه او را به اشتباه " نمك نشناس" بخواند .

عصر سه شنبه دوستي دعوت كرد تا  با تور پيش قراول جشنواره "طلاي سبز" به عنوان خبرنگاران حوزه فرهنگ و هنر جهت اطلاع رساني با او همراه شويم . جشنواره اي كه  بر اساس اعلام قبلي شهريور ماه در بخش هاي فيلم ، فيلمنامه ،  نمايشنامه ، عكس ، كاريكاتور و  تحقيق و پژوهش  در شهر لاهيجان برگزار مي شود .

 قرار شد صبح پنجشنبه در كنار ديگر دوستان مطبوعاتي و گروهي از عكاسان حرفه اي دعوت شده به جشنواره در يك سفر دو روزه از كم و كيف و دلايل برگزاري جشنواره اي با اين مضمون براي صنعت چاي كشور آگاه شويم .   

ساعت 6 صبح در محل مقرر حاضر شديم و در انتظار رسيدن اتوبوس هاي جشنواره بيش از 2 ساعت را سپري كرديم آن هم  در حالي كه تمامي ميهمانان در حاشيه خيابان ايستاده بودند. "سالي كه نكوست از بهارش پيداست " اين جمله را به دوستي گفتم كه دعوتمان كرده بود و خواستم اجازه دهد به خانه برگردم . او تاخير اتوبوس ها را حاصل يك تصادف تلقي كرد و مارا مجاب كرد به  انتظارادامه دهيم.

بالاخره اتوبوس ها آمدند با ظاهري فريبنده و مرتب . غافل از اينكه اين خودرو هاي بزك كرده در درون معايب پنهان بسيار دارند . سفر 4 ساعته به دليل جذب اتوبوس ها از ترمينال مسافربري عمومي ، توقف طولاني در ترمينال مسافر بري و پليس راه هاي مسير بيش از 7 ساعت طول كشيد .  

ناهار را در ساعت 15 در لاهيجان صرف  كرديم و بدون استراحت به بازديد كارخانه چاي رفتيم . در آنجا به طرز غير منتظره اي با درد و دل و اندوه كشاورزان مواجه شديم كه از برداشت محصول ، فروش چاي سبز به قيمت ارزان و عدم پرداخت بهاي چاي فروخته شده از سوي  دولت مي ناليدند .

پيش در آمد اين برخورد در قالب يك فيلم در اتوبوس ها به نمايش گذاشته شده بود ولي تا اين لحظه تصور مي كرديم صنعت چاي انچنان شكوفا شده كه براي عرضه خود مي خواهد از برگزاري يك جشنواره فرهنگي هنري سود ببرد ولي گويا صنعت چاي آنچنان دچار نقصان است كه  براي برون رفت از بحران برداشت ، توليد  و عرضه مي خواهد به اشتباه دامن فيلم ، عكس و... را بگيرد .

بازديد در كوتاه زمان انجام شد ولي برنامه ديگري پيش بيني نشده بود . هنوز هتلي هم براي اقامت تامين نشده بود بنابراين ميهمانان به بهانه اهميت كار عكاسان گروه ، تا ساعت 20.30 در دل باغ هاي چاي رها شدند .

ساعت 23.30 شب پس از صرف شام نشست مطبوعاتي با حضور  برگزار كنندگان جشنواره شامل دبير ، مدير اجرايي ،  نماينده سازمان چاي شمال كشور ، دو تن از چاي كاران و نماينده سنديكاي كارخانجات چاي ايران برگزار شد .

به گزارش خبرنگار سينمايي "مهر" در طول نشست كاشف به عمل آمد مشكل چاي كاران ، كارخانه داران ، شركت هاي تعاوني و بخش دولتي ، نبود گردش مالي منطقي در صنعت چاي است . چرخه اي با طرح هاي غير كارشناسانه دولت روز به روز ناقص تر مي شود . تغيير سليقه  ايرانيان باعث شده كسي پيگير خريد چاي ايراني نباشد از سوي ديگر هيچ بخش سازماندهي شده اي نيز براي عرضه و بازار يابي چاي وجود ندارد . چاي خوش طعم درب كارخانه تا به دست مشتري برسدتبديل به محصولي كهنه ، بي كيفيت و پرخاك مي شود . عرضه كنندگان چاي در بخش خصوصي نيز به دليلي پرسود بودن تجارت چاي خارجي انگيزه اي براي توجه به چاي ايراني ندارند و چه بسا دوست دارند وضعيت چاي ايراني بدتر از امروز شود .  

گروه حاضرين درنشست اميد وار بودند با برگزاري يك جشنواره فرهنگي توجه عموم مردم را به چاي ايراني جلب كنند ولي آنچه مسلم است اين ره به خطاست نه جاي ديگر .

پس از يك نشست 3 ساعته كه طي آن رفته رفته از تعداد حاضرين كم مي شد نتيجه اين شد كه براي درگير كردن مخاطب چاي كه عموم مردم هستند با مشكلات اين صنعت ، راه هاي بهتري به غير از برگزاري جشنواره اي هنري فرهنگي بررسي شود . قرار ادامه بحث به فردا روز موكول شد و ماكه خسته از رنج كشاورزان و اهالي اين صنعت ملي ،  اندوه كاستي هاي دنياي هنر  را فراموش كرده بوديم براي رفع خستگي به دنبال جاي خواب گشتيم . گفتند جايي در شهر رشت براي اسكان خبرنگاران پيش بيني شده است . 45 دقيقه راه را شبانه طي كرديم تا به جايي برسيم كه به آن " سوييت هاي استانداري " مي گفتند . جايي آپارتماني كه به تعداد همراهان تخت نداشت و خبري از لوازم نظافت در سرويس هاي بهداشتي  آن نبود . دم در ورودي كيسه اي به دستمان دادند كه در آن تعدادي كره و دو قالب پنير بود . يك هندوانه هم به دست دوستي سپرده شد تا در زمان مناسب نوش جان شود .

اين شرايط ما را به ياد سفر هاي دانش آموزي رايگان سال هاي دور انداخت  و دلخور از شرايط و برنامه ريزي انجام نشده در طول روز به مدير اجرايي جشنواره مراجعه كرديم  كه منت بگذارند و ما را به هتلي مناسب برسانند تا به هزينه خود شب را به روز برسانيم . مدير اجرايي با تصور اينكه چه سفر جذابي را تدارك ديده ، ترش روي شد و در جواب انتقادهايمان ،  ما را به بي مسئوليتي و زياده خواهي متهم كرد . با گروهي از دوستان مطبوعاتي دلخور از اين ماجرا،  شبانه عازم تهران شديم .

 اين گزارش كوتاه به عنوان مقدمه آمد تا  به عنوان آن "ميهمان نمك نشناس "  چند نكته را ياد آوري كنيم :

1- برگزاري جشنواره نيازمند برنامه ريزي دقيق و همه جانبه است كه حمل و نقل و اسكان ميهمانان تنها بخش كوچكي از آن است .

2- گروهي كه براي برگزاري  تور يك روزه دچار چنين نا هماهنگي و نقصاني هستند چگونه مي توانند جشنواره اي فرهنگي - هنري و درخور را برگزار كنند.

3- برگزاري يك جشنواره فرهنگي - هنري نمي تواند مشكلات صنعت چاي را به گوش مردم برساند . اينگونه جشنواره ها مخاطبين مشخصي دارند . طبقه متوسط روشنفكر مخاطبين اصلي اين جشنواره ها هستند . كساني كه علاوه براين كه  اقليت جمعيت كشور را تشكيل مي دهند ،  معمولا تمايلي به صرف چاي ندارند .

4- صنعت گلاب گيري كشور نيز پيش از اين دچار معضلات مشابهي بود . در شهر كاشان هم برگزاري جشنواره هاي هنري  بي نتيجه ماند و راه دوم و درست يعني برگزاري تورهاي سياحتي بكار گرفته شد .

5- جشن گلاب گيري توانست مردم را به عنوان مهمترين مخاطبين مورد هدف قرار دهد و به جاي آن كه گلاب سنتي و گران ايراني را به منزل مشتريان برده شود ، مشتريان را با هزينه خودشان به باغ ها بردند و با ايجاد احساس مسئوليت در آنها فروش محصول خود را تضمين كردند . 

6- چاي ايراني در بخش توزيع و بازار يابي دچار مشكلات پيچيده است . اين محصول پس از برداشت و آماده سازي در كارخانه ها ، معمولا در انبار ها مي ماند و كهنه مي شود . محصولي كه به دست مشتري مي رسد چايي مانده ، بد كيفيت و مشتري گريز است . اما آنچه ما در كارخانه نوشيديم چايي مطبوع و دلنشين بود .  در اين مقام كافي ست جماعت دور افتاده از طعم چاي  ايراني را به پاي باغ ها و كارخانه هاي چاي شمال بكشانيم و اين محصول ملي را به يكي از سوغات اصلي شهر هاي پر مسافر شمال بدل كنيم . اين هدف به راحتي با برگزاري تور هاي ويژه اي مثلا تحت عنوان "جشن چاي چيني " با كمترين هزينه  بدست مي آيد .  

 7- اما نقش هنر مندان در اين ميان چيست . روش ، روشن است ؛ در سال هاي اول لازم است افكار عمومي متوجه اهميت چاي ايراني شوند . هنرمندان سينما ، تئاتر و ديگر عرصه هاي هنري بهترين ميهمانان نخستين تور هاي سياحتي هستند . كساني كه همراه با خود خبرنگاران را به منطقه مي آورند . در اين شرايط ديگر كسي نمي تواند تيترهاي جذاب تعريف از چاي ايراني را كه از زبان ستاره ها و كارگردانان سينما خارج مي شود ناديده بگيريد. از اين طريق مسير سفر هاي مردمي و ايجاد جذابيت براي چاي هموار مي شود .

8- برگزار كنندگان ، اعضاي سنديكاي كارخانه داران  و مسئولين منطقه بايد وسايل آسايش مسافران را تامين كنند . تور دو روزه  جشنواره طلاي سبز الگوي خوبي است تا بدانيم چه روشي هايي جواب نمي دهد و چه برنامه ريزي اي مي تواند مخاطب سخت به تور كشيده شده را شبانه از شهر گريزان مي كند .

9- برگزاري چند تور به هزينه برگزاركنندگان جشنواره" طلاي سبز " طي دو سال مي تواند علاوه بر رونق صنعت چاي ، صنعت توريسم را نيز تقويت كند .  

10 - اميد انكه تور دوم جشنواره كه قرار است با حضور هنرمندان عرصه سينما ، تئاتر و كاريكاتور در تير ماه برگزار شود دچار نواقص مشهود تور اول نباشد .

کد خبر 193885

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha