متن كامل و مشروح مصاحبه مهدي كلهر با خبرنگار خبرگزاري "مهر" به شرح ذيل است:
س ـ آقاي كلهر شما سالها از سياست دور بوديد و حالا چه اتفاقي افتاد كه احساس كرديد بايد در عرصه حاضر شويد؟
كلهرـ اگر منظور شما دور بودن به معني بي اطلاعي يا كم اطلاعي از سياست است بهيچ وجه اينطورنيست مي توانم به شماعرض كنم حدود پنجاه سال است كه بدون وقفه جريانات و اتفاقات سياسي ايران، منطقه جهان اسلام و جهان را بصورتي مرتب پيگيري مي كنم . جداي از اينكه بعنوان يك گرايش جدي تاريخ معاصر ايران را مورد بررسي ومطالعه قرار داده ام .
س ـ در دولت شهيد رجايي شما مسووليت وزارت فرهنگ و هنر را به عهده گرفتيد كه بايد وزارت دربار سابق و كليه موسسات پراكنده فرهنگي و هنري كشور و حتي موسسات دفتر فرح را ساماندهي مي كرديد و اگر اشتباه نكنم در اسفند 1359 همزمان مسووليت شاخه سيماي صدا و سيما را نيز بعهده داشتيد و مي گويند برنامه 14 اسفند را شما پخش كرديد. آيا هنرمنداني كه با شما كار كرده اند بخصوص اهالي موسيقي، سينما ، تائتر و حتي نقاشي و صنايع دستي منتظر حضور مجدد آقاي كلهر در اين مسووليت هاي اجرائي خواهند بود؟
كلهرـ بايد عرض كنم يكبار در سال 1361 و يكبار در سال 1376 پيشنهاد مسووليت وزارت ارشاد به من شد و من نپذيرفتم. اول اينكه واقعا معتقدم به لحاظ سني حداقل 20 سال يك وزير توانا بايد از من جوانتر باشد. ثانيا سالهاست خوشبختانه شرايط كشور از حالت اضطراري خارج شده و ديگر نيازي به استفاده از نيروهاي فكري بجاي نيروهاي اجرايي نيست.
س ـ سوابق اجرائي شما بخصوص درعرصه هاي فرهنگي و هنري بسيار مورد توجه هنرمندان و فرهنگيان است آيا واقعا در هيچ سازمان و نهادي حتي وزارت آموزش و پرورش تمايل به كار اجرايي نداريد؟
امروز با تجربه ها فقط بايد بعنوان مشاور در خدمت جوانها باشند. آنچه بعنوان آسيب شناسي حكومت مي بينيم فرسودگي روحي و جسمي مسوولين است. حتما نيازمند يك انقلاب در مديريت هستيم و خوشبختانه نيروهاي متخصص و كارآمد و پاك و شجاع بعنوان نسل دوم و سوم آماده پذيرش مسووليت هستند. |
س ـ معروف است شما بسيار كم تن به مصاحبه مي دهيد. بعضي از همكاران من مي گويند آقاي كلهر ده سال به ده سال مصاحبه مي كند. چرا؟
كلهرـ بعضي اوقات 12 سال هم مي شود... من معتقد هستم مصاحبه بايد كاري انجام دهد يعني اگر راهكاري را مطرح مي كند اميدي هم وجود داشته باشد كه بكارگرفته شود .
س ـ شما ظاهرا پيش از نخست وزيري شهيد رجايي هم مصاحبه اي كرديد در تائيد ايشان و براي من جالب بود بسياري از افرادي كه بعدها در كنار آقاي رجايي كار كردند از نخست وزيري ايشان مصاحبه اي و اظهارنظري از آنها پيدا نكرديم.
كلهرـ شايد همين طور باشد بعضي از دوستان و همكاران ما كه بعدها بعنوان وزير يا معاون وزير يا مديركل در دولت شهيد رجايي حاضر شدند و با ايشان كار كردند قبل از نخست وزيري خودشان بعنوان نخست وزير مطرح شده بودنديعني به نوعي رقيب به حساب مي آمدند. بنده يادم هست روزنامه جمهوري اسلامي با من تماس گرفت و من عرض كردم حاضرم مصاحبه كنم چون آن موقع بسياري شايعات و صحبت ها راجع به ايشان درميان خودي ها بود. يادم هست در آن مصاحبه در پاسخ به سوالي عرض كردم در تقوي و اسلاميت ايشان (شهيد رجايي) شك ندارم. و به ياد دارم چند شب بعد كه در يكي از مساجد تهران سخنراني داشتم يكي از دوستان روحاني راجع به اين جواب بنده سوال مي كرد! البته بعدها همين دوست روحاني از مريدان و طرفداران آن بزرگوار (شهيد رجايي) شد.
س ـ شما به صراحت لهجه معروف هستيد مي خواستيم بپرسم براي چه حاضر به مصاحبه شديد ؟ فقط براي طرفداري از يكي از كانديدهاي رياست جمهوري ؟
كلهرـ خير اول بخاطر اينكه كليه رسانه ها و بخصوص نسل جوان را درگيري يك خلط مبحث مي بينم.
س ـ منظور تان چيست؟
كلهرـ ملاحظه بفرمائيد. پيش از انتخابات تا حالا هم رسانه ها و حتي كارشناسان اصرار دارند كه هر كانديدا بايد برنامه هاي خود را براي مردم شرح دهد. بعضي ها مي گويند بايد برنامه ها اجرائي باشد. از وعده وعيد بپرهيزيد به قولي كه مي دهيد عمل كنيد. اخيرا راديو و تلويزيون از كانديدا ها امضاء مي گيرد كه اگر رئيس جمهور شدند حتما آنها را مورد پاسخ و پرسش قرار دهند و از اين قبيل
س ـ شما مخالف هستيد؟
كلهرـ خير بنده موافق هستم ولي بررسي كردم و ديدم مشكل در طرح و برنامه هاي روساي جمهورهاي قبلي نيست. حتي قبل از انقلاب هم همه نخست وزيران هم مشكلات را مي دانستد و هم راه حل ها را بعنوان مثال از قبل از انقلاب نسبت به تمركز پول ، سرمايه ، صنعت ، تجارت ، سياست و... در تهران همه هشدار داده اند حتي دولت موقت كه وظيفه اصلي او تصويب قانون اساسي بود نيز به تهران سالاري و عوارض سوء آن وقوف داشت. جالب است بدانيد همه دولت ها راه حل هائي را كه ارائه كرده اند بسيار شبيه و بهم نزديك است . البته يكي از دلائل آن اين است كه بهر حال هم عيب يابي و هم رفع عيب هر دو بدست كارشناسان دولتي و دانشگاهي است كه مثل ريگ ته جوي آب ماندني هستند.
و لذا هميشه اين راس حكومت و دولتمران هستند كه مي آيند و مي روند ملاحظه بفرمائيد بعد از يكي دو روز ازمناظرات و تبليغات رسانه اي كه گذشت همه دردگوئي ها و درمان گوئي ها مثل هم شد.
خوب جاي شكرش باقي است چون همه راجع به مسائل و مشكلات ايران حرف مي زنند و هم راجع به حل آن پس از اين نظر جاي اميدواري است ولي هيچكس نگفت چرا تاكنون اين مشكلات حل نشده و بلكه مزمن هم شده است.
س ـ راستي چرا واقعا هميشه در كشور ما و از سوي كانديداها همين مسائل گفته مي شده !
كلهرـ بله به روزنامه ها مراجعه كنيد از اول انقلاب تاكنون هرمسوول حكومتي گفته زيرساخت هاي اقتصادي ايران خراب است و بايد از ريشه درست شود و همين جمله در سخنان تمام كانديدها وحتي كارشناسان طرف مناظره هم شنيده مي شود. بدون اينكه كسي بخندد.
س ـ چرا بخندند؟
كلهرـ خوب بنظر مي رسد اين تنها خاصيت قابل دسترس اين ماجراست. ولي اگر بخواهيم واقعا آسيب شناسي بكنيم بايد عرض كنم درست مشكل در مرحله اجراست. يعني وقتي قرار است منافع گروه كوچكي در برابر منافع ملي قرار گيرد، مساله شروع مي شود. اينجاست كه تفاوت دولت شهيد رجائي كه دوران نخست وزيريش حدود 10 ماه و رياست جمهوري ايشان كمتر از يكماه به طول انجاميد اما آثار بسيار مثبت و ارزشمند آن هنوز طي 25 سال روز به روز درخشانتر از گذشته با نسل هاي بعد خود ارتباط برقرار مي كند آشكار مي شود. بنده به دقت تمام طرح و برنامه وبخصوص طرح هاي خلاق كانديداهاي ادوار مختلف و بخصوص دوره جديد را بررسي كردم . خوشبختانه حدود 80 درصد آسيب شناسي ها مشترك و راه حل ها حدود 70 درصد مشترك است . اما سوال اينجاست كه در تاريخ سياسي ايران طرح هاي عمراني بسيار اميد بخش و قابل اجرا رسيده و آنقدر دست به دست گشته تا از مسير سوددهي خارج شده! سوال امروز دانشجوها و جوانان اينست چه كسي مي تواند مجري اين طرح ها باشد؟
س ـ واقعا مشكل در شناخت مجري است؟
كلهرـ يقينا اگر نبود دشمن افرادي همچون رجائي و باهنر را شهيد نمي كرد. آنها هم عملگراتر از ما هستند و هم قبل از ما به فكر عمران و آبادي كشورهاي خودشان بوده اند و احتمالا سالها و بلكه قرنها آدمهاي خوش تيپ، خوش بررو، خوش پوش ، خوش زبان خوش برخورد و ... را آزموده اند و ديده اند كه پل و راه و ساختمان ساخته نمي شود. گرچه مي توانند مجالس شبانه و ... را رونق ببخشند. ملاحظه بفرمائيد در فرهنگي مثل فرهنگ ما كه انواع و اقسام دروغ . مثل دروغ شيرين تعارفات و توبميري و من بميرم هاي روزمره.
مثل دروغي كه بچه ها مي گويند يعني آرزوهاي خودشان را بعنوان كارهاي شده و انجام گرفته مي گويند اين نوع دروغ در كودكي بد نيست ولي در بزرگسالي مي تواند خطرناك باشد. يعني دروغ هاي آرزوئي كه خيلي از كانديدا ها مي گويند و بعد هم مي گويند شرمنده هستيم واقعا مي خواستيم بشود معذرت مي خواهيم و نشد . اينها را راست مي گويند اما روانشناسان و روانكاوان مي دانند اين نوع دروغ آرزويي در كشور ما بخصوص مقامات بالا زياد ديده مي شود. آرزوهايي كه گز نكرده پاره مي كنند، متاسفانه در نظام اجرائي ما جا افتاده و نتيجه آن طرح هاي نيمه كاره است و جالب اينكه هيچكس هم ناراحت نمي شود. از قديم قبل و بعد از انقلاب در تنظيم بودجه عناصر ابتدائي و سلول هاي كوچك آن دروغي است يعني هيچوقت نرخ دستمزد يك كارگر ساده در بودجه و در واقعيت يكي نيست. حتي با اختلاف بيست ، سي ، پنجاه درصد هم نيست. هميشه نرخ كارگر ساده در بودجه و در عمل حداقل صددرصد با هم اختلاف دارند يعني سالم ترين مدير اگر سه كارگر ساده را به مدت 2 روز به استخدام بگيرد بايد آنرا تبديل به پنج كارگر ساده در 4 روز يا 10 كارگر ساده در دو روز و امثال ان كنند. بهمين نسبت تمام آمار و ارقام و نتايج و آثار آمار در كشورما غلط و غير قابل اتكاست.
جداي از اينكه از روز اول هر مسوول و مديري قباحت دروغ را فراموش كرده و وقتي آب از سرگذشت چه يك ني چه صد ني !
س ـ پس اشكال بالاتر از مدير اجرايي است .
كلهرـ خير همين مشكلات را بايد يك فرد مدير شجاع و معتقد تغيير دهد. كسي كه اعتقاد و ايمانش مهمتر از جاه و مقام و شهوات باشد. حتما از پائين ترين مراتب مديريت براساس لياقت نه براساس خويشاوندي و پارتي هاي متداول و متعارف بالا آمده باشد. تنها كسي كه براساس لياقت و شايستگي رشد كرده باشد مي تواند در برابر سفارشها و توصيه هاي متد اول بايستد.
مشكلات را بايد يك فرد مدير شجاع و معتقد تغيير دهد. كسي كه اعتقاد و ايمانش مهمتر از جاه و مقام و شهوات باشد. تنها كسي كه براساس لياقت و شايستگي رشد كرده باشد مي تواند در برابر سفارشها و توصيه هاي متد اول بايستد. |
كلهر |
كسي كه خود با انواع رانت هاي متداول به اينجا رسيده اند غير ممكن است بتواند به ملت خدمت كند كه گذشته پاك و به دور از حق كشي و رانت بازي داشته باشد. كسي كه ديروز هم چون مولاي متقيان پاك و تميز زندگي كرده مي تواند به برادرش نه بگويد و گرنه كسي كه وامداد بسياري از زراندوزان زورمداران و تزويرگران بوده چگونه مي توان رايحه دل نشين و دل انگيز عدالت را به شامه مردم تبعيض زده هنرمندان برآشفته از پارتي بازي معلمان درگير رفيق بازي و توليد گران آسيب ديده از رانت خواري برساند.
سوال اينست چه كسي با توجه به زندگي كاري گذشته خود توان مقابل با زر اندوزان ناشايست زورمداران نابايست و تزويرگران پست را داردچه كسي مي تواندبه دور از شعار با تكيه با سابقه مديريتي خود حافظ مال ، ناموس فرهنگ ، هنر اين ملت در برابر كلاشان بي هنر. گدازادگان آقازاده نام چپاولگران اموال ملت با صبر و حوصله و تدبير باشد.
س ـ واقعا شما كه در كنار بزرگاني همچون شهيد رجائي شهيد باهنر و حتي در دوره مهندس ميرحسين موسوي مسوليت اجرايي داشته ايد ، با اين وسواس و دقت كه مي گوييد در ميان كانديداها به چه كسي راي مي دهيد؟
كلهرـ بنده همانطور كه عرض كردم اكثر كانديداها به لحاظ طرح و برنامه مشابه و با توجه به سابقه تاريخي نيز تكراري است اما به لحاظ سوابق اجرائي با توجه به توانايي هائي كه امروز جامعه ما محتاج است چرا كه با تمام مصايب و مشكلات بعداز جنگ به تصور بنده 8 سال اول دوره استقرار سياسي نظام و8 سال بعد دوره تنش زائي در عرصه بين الملل را بايد محترم بشماريم. و حتما هر دولتي كه سركار مي آيد بايد پاسدار اين دست آوردها در عرصه بين الملل باشد و بلكه ما را به دوره احترام سياسي در عرصه جهاني برساند.
قطعا بدون اين ثبات و آرامش بيروني ساخت داخل امكان پذيرنبود. اما امروز بيش از هر چيز ما به دولتي سازنده مجهز به علم و صنعت روز مدير و مدبر و شجاع با نشاط سرشار از خلاقيت جواني هستيم. من ميان كانديداها دو چهره با توجه به سوابق كاريشان مي شناسم كه به لحاظ شناخت تاريخي از اين دو چهره بدون ترديد چهره اي را بر مي گزينم كه براي اجراي تمام طرحها از ديد علم و فرهنگ و تعهد ديني بهره مي برد. از نظر بنده، اين چهره موفق علمي و اجرائي كسي جز دكتر محمود احمدي نژاد نيست كه معطوف به سوابق موفق علمي، مهندسي، فرهنگي، عمراني اوست و شايد همين تعادل در شخصيت اوست كه بقول اكثر طرفدارانش از او رجائي دوم ساخته است.
نظر شما