پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۳۱ خرداد ۱۳۸۴، ۷:۴۱

امروز در تاريخ

خبرگزاري مهر : امروز سه شنبه سي و يكم خرداد سال 1384هجري شمسي مقارن است با چهاردهم جمادي الاول سال 1426هجري قمري و برابراست با بيست و يكم ژوئن سال2005 ميلادي .

شهادت دكترچمران :


در چنين روزي در سال 1360 ه ش دكتر مصطفي چمران به در جه شهادت نايل آمد .مصطفي چمران اين رادمرد تاريخ يران اسلامي به سال 1311 ه ش  در محله سرپولك  تهران در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود . وي پس از طي تحصيلات مقدماتي ،  دوره متوسطه را در دبيرستان البرز و دارالفنون به انجام  رسانيد وپس از آن وارد  دانشكده فني شد و  در رشته الكترومكانيك به تحصيل پرداخت . او در همين دوران فعاليت هاي سياسي خود را در جهت ملي شدن نفت آغاز كرد .وي در
در سال 1332 ه. ش  براي ادامه تحصيل به آمريكا رفت  و در دانشگاه كاليفرنيادانشنامه دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما را در يافت نمود. او پس از  15 خرداد 1342با هدف مبارزه عليه رژيم ستمشاهي به  مصر رفت  و مدت دو سال دوره به فراگيري آموزشهاي چريكي پرداخت . وي پس از آن به  لبنان رفت  و در آنجا با ياري امام موسي صدر ، گروه " حركت محرومين" را بنا نهاد .پس از  پيروزي انقلاب اسلامي، دكتر چمران به ايران بازگشت ونخستين گروه ازسپاه پاسداران را  تشكيل داد.  وي در دوران پس از انقلاب اسلامي  مسؤوليت‏هاى مهمى چون معاونت نخست وزير، وزارت دفاع و نمايندگى مردم در مجلس شوراى اسلامى را به عهده گرفت . او، در تمام اين دوران، در خط مقدم جبهه حضور داشت، «حماسه پاوه‏» در برابر ضد انقلاب و «حماسه سوسنگرد» در برابر متجاوزان عراقى از ماندگارترين حركت‏هاى اين دانشمند رزمنده است .  دكتر چمران سرانجام در سي و يكم   خرداد 1360 ، در راه سوسنگرد  و در پشت نزديكترين خاكريز درمقابل نيروهاي عراقي بر اثر انفجار  خمپاره اي از ناحيه پشت سر مورد اصابت تركش قرار گرفت و به مقام رفيع شهادت نايل آمد.  امام راحل (ره) در بخشى از پيام خود به مناسبت‏شهادت اين شهيد بزرگ در تاريخ اول تير 1360 فرمود : «او در حيات با نور معرفت و پيوستگى به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد . او با سرافرازى زيست و با سرافرازى شهيد شد و به حق رسيد . شهيد چمران، در فرازى از دست نوشته‏هاى خود، در خصوص شهادت مى‏نويسد: «اى خداى بزرگ، تو را شكر مى‏كنم كه راه شهادت را بر من گشودى، دريچه اى پر افتخار از اين دنياى خاكى به سوى آسمان‏ها باز كردى و لذت بخش‏ترين اميد حياتم را در اختيارم گذاشتى و به اميد استخلاص، تحمل همه دردها و غم‏ها و شكنجه‏ها را ميسر كردى .»
بخشي از واگويه هاي او با پروردگارش را با هم مي خوانيم :

 

 هر لحظه ، خبري مدهوش فرا مي رسد ، رنجي و شكنجه اي بر قلب محرومم ، فشاري بر پاي خونينم ، اشكي در گوشه ديدگانم ، سوزي و جوشي بر همه اعصابم . به درگاه خدا دعا مي كنم . دعائي كه در حلقومم مي سوزد . دعايي كه از عصاره وجودم سرچشمه مي گيرد . دعاي يك آدم درد مند دلشكسته . دعاي مسئولي مستاصل شده . دعاي فرماندهي مجروح ، كه نيرويي در دست ندارد .خدايا! من بنده توام . من از خود چيزي ندارم كه به خاطر خود فكري كنم . من بازيافته ام . من كشته ام . من رفته ام . ديگر مني از من وجود ندارد . اما آنچه ازآن رنج مي برم ، سرنوشت  مستضعفين است . سرنوشت انقلاب است .خدايا ! چگونه شاهد باشم كه حق بميرد و كفر و ظلم و جهل ، قهقهه هاي مستانه سر دهد و خدا و پيغمبر را مسخره نمايد و مستكبرين دنيا ، نابودي حق پرستان را جشن بگيرند و با خيال راحت ، به مكيدن خون بي نوايان  و نابود كردن آزادمردان بپردازد .اي صاحب الزمان ! استعمارگران شرق و غرب ، دنيا را به خاك و خون كشيده اند و چشمان نگران محرومين و مستضعفين عالم به تو دوخته شده است . همه انتظار دارند كه تو از پشت ديوار كعبه ، فرياد " انا القائم المنتقم " را سر دهي و با شمشير ذوالفقارت ، پايه هاي  ابرقدرت هارا قطع كني ، طاغوت ها را از تخت قدرت به زير بكشي ، كفار و منافقين را از دم تيغ بگذراني و دنيا را از عدل و داد پر كني . اي خدا ! در اين تجربه سخت تاريخ كه فرا راه امت ما داشته اي ، در ميان دشمنان خونخوار و مشكلات روز افزون و توطئه هاي بي شمار ، ما را از همه بلا يا  حفظ كن.خدايا ! ابرقدرت ها و طاغوت ها و عوامل داخلي آنها كه قصد نابودي اسلام و مسلمين را كرده اند ، نابود گردان . خسته شده ام . پير شده ام دلشكسته شده ام . نا اميدم . ديگر آرزوئي ندارم . احساس مي كنم كه در اين دنيا ، ديگر جاي من نيست. با همه وداع مي كنم و مي خواهم با خداي خود تنها باشم .  خدايا ! به سوي تو مي آيم . از عالم و عالميان مي گريزم . تو مرا در جوار رحمت خود سكني ده . "

 
صدور راي مجلس شوراي اسلامي مبني بر عدم كفايت بني صدر :

در چنين روزي در سال 1360 ه ش نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بني صدر رييس جمهور خائن را به دليل عدم كفايت بر باقي ماندن در پست رياست جمهوري ،  وي را شايسته عزل دانستند .  پس از آن كه برخي از اقدام هاي غير قانوني و ضد منافع ملي ابوالحسن  بني صدر،اولين رئيس جمهوري پس ازانقلاب اسلامي،  برهمگان آشكارشد ، حضرت امام خميني ره ،  وي را در سال 1360 از فرماندهي كل قوا عزل كردند ، سپس نمايند گان مردم در مجلس نيزبه عدم كفايت سياسي  وي راي دا د ند، درنتيجه بني صدر از سمت خود بر كنار شد و شوراي موقت رياست جمهوري براساس قانون اساسي، متشكل از روساي قواي مقننه، قضائيه ونخست وزيروقت ، موقتا وظايف رياست جمهوري را برعهده گرفت تاانتخابات برگزار شود .   پس از خلع بني صدر از رياست جمهوري و فرماندهي كل قوا زمينه بازتري براي حضور نيروهاي انقلابي در صحنه تصميم گيري دفاع مقدس فراهم شد و ارتش و سپاه توانستند با همكاري يكديگر به مقابله با دشمن بپردازند.

اعزام نيروهاي واكنش سريع : 
درچنين روزي در  سال 1358 هجري شمسي  نيروهاي واكنش سريع آمريكا وارد  منطقه خاورميانه  شدند . اين منطقه از اين پس به عنوان يكي از مناطق اصلي آمريكا براي حضور نظامي تلقي مي شد . 

در گذشت حاج ميرزا حبيب الله رشتي :
در چنين روزي در سال 1312 ه ق حاج ميرزا حبيب الله رشتي دار فاني را وداع گفت . ازآن عالم فرزانه درحوزه هاي مختلف علوم اسلامي آثار گرانسگي به جاي مانده است . حاج ميرزا حبيب الله رشتي از عرفاي بنام دوران خويش نيز بود .

در گذشت ملااسماعيل سبزواري
درچنين روزي درسال 1312هجري قمري حاج ملا اسماعيل سبزواري ازعلماي بزرگ تشيع درتهران دارفاني را وداع گفت . از آن عالم رباني آثار ارزشمندي به جاي مانده است كه ازميان آنها مي توان به مجمع النورين ونوادرآلاثار اشاره كرد . 

تولد ژان پل سارتر :


در چنين روزي در سال 1905 ميلادي ژان پل سارتر فيلسوف و نويسنده بر جسته فرانسوي به دنبا آمد . وي به سال 1964 ميلادي جايزه نوبل ادبي را از آن خود كرد . تهوع عنوان بر جسته ترين اثر اوست . او د راين كتاب انديشه خود را با مفهوم اگزيستانسياليسم به تصوير  مي كشد .
«« سارتر اگزيستانسياليسم را به عنوان فلسفه‏اى تعريف مى‏كند كه معتقد است: «وجود انسان مقدم بر ماهيت اوست‏» . بر خلاف ديگر فلسفه‏هايى كه ماهيت‏بشر و به‏طور كلى ماهيت هر موجودى را مقدم بر وجود او مى‏دانند، فلسفه‏هاى يونان قديم، قرون وسطى و قرون جديد، از تقدم ماهيت مى‏گويند . اما در فلسفه وجودى، ماهيت انسان در سايه وجود او تفسير مى‏شود و سارتر چون تنها، وجود انسان را اصيل و شايسته بودن مى‏داند، تقدم وجود را مختص به انسان مى‏داند، در حالى كه در بقيه موجودات قائل به تقدم ماهيت آنهاست . وجود به اين معناست كه: «بشر ابتدا وجود مى‏يابد، متوجه خود مى‏شود . . . و سپس خود را مى‏شناساند; يعنى تعريفى از خود به‏دست مى‏دهد» .  بدين ترتيب، در نظر سارتر، فاعليت انسان را در شناخت‏خود بايد به عنوان نقطه عطف اگزيستانسياليسم و اومانيسم او فرض كنيم . به‏دليل آن‏كه ما تصوير مشخصى از ماهيت انسان در ذهن نداريم، لذا طبيعت انسان به‏طور عينى قابل تعريف نيست، زيرا «در ابتدا بشر هيچ نيست، سپس چيزى مى‏شود; يعنى چنين و چنان مى‏گردد و چنان مى‏شود كه خويشتن را آن چنان مى‏سازد» .  از اين رو، «بشر مسئول وجود خويشتن است‏»  و تنها از طريق عملى است كه خود را مى‏سازد . «او بايد با انتخاب، راه خود و راه همه آدميان را تعيين كند» .  او بايد انتخاب كند و عمل كند، بدون آن‏كه از قبل، هيچ مفهومى از طبيعت انسان داشته باشد . مفهومى كه تضمين كننده صحت انتخاب و عمل او باشد . لذا مشاهده مى‏كنيم كه در اگزيستانسياليسم سارتر ماهيت انسان به‏واسطه تعهد و مسئوليتى كه دارد تنها از طريق عمل تعريف مى‏شود: «واقعيت تنها در عمل وجود دارد» . («اگزيستانسياليسم عقيده داردكه سرنوشت‏بشر در دست‏خوداوست . . . و به‏آدميان اعلام مى‏كند كه اميدى جز به عمل نبايد داشت وآنچه به بشر امكان زندگى مى‏دهد فقط عمل است‏» .  سارتر پيوسته تاكيد مى‏كند كه آزادى بشر براى فاعل در فاعليت (سوژه بودن) subjectivuty او ريشه دارد واين تنهاچيزى‏است كه ارزش واعتبارانسان را به‏اواعطامى‏كند . در نتيجه، شاهديم كه سارتر، كوگيتوى دكارتى را تنها نقطه تمايز اگزيستانسياليسم از بقيه فلسفه‏ها و تنها مبناى ممكن براى اومانيسم مى‏داند . تبيين واژه‏هاى دلهره، وانهادگى، نوميدى و ارتباط آن با اگزيستانسياليسم از ديگر مسائلى است كه در كتاب اصالت‏بشر سارتر با آن مواجه مى‏شويم، اما به‏دليل آن‏كه پاسخ هايدگر به بوفره، ناظر به معناى تقدم وجود بر ماهيت، عمل، تفكر و سوژه بودن انسان است، از اين رو، از طرح ديگر مفاهيم موجود در فلسفه سارتر صرف نظر مى‏كنيم .»»
( برگرفته از مجله پژوهشهاى فلسفى - كلامى  ، شماره 9 و 10  مقاله اومانيسم سارتر در نگاه هايدگر ،  زهرا خزاعى ، عضو هيات علمى گروه فلسفه دانشگاه قم )

تولد مري مك كارتي :
در چنين روزي در سال 1912 ميلادي مري مك كارتي نويسنده برجسته  آمريكايي ديده به جهان گشود . «گروه » عنوان مهمترين اثر اوست .

تولد فرانسواز ساگان :
در چنين روزي در سال 1935 ميلادي ساگان نويسنده بر جسته فرانسوي ديده به جهان گشود . «روز بخير تريست » عنوان مهمترين اثر اوست . 

 تصرف تو گو:
در چنين روزي در سال  1885 كشور "توگو " مستعمره آلمان شد . پيشتر سربازان آلماني با حضور در اين كشور توگو را به اشغال خويش در آوردند .

اشغال اكيناوا :
در چنين روزي در سال  1945 و در ميانه جنگ جهاني دوم  آمريكايي ها جزيره " اوكيناوا "،در ژاپن را  به تصرف خويش در آوردند . 

کد خبر 197304

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha