پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۷:۰۷

تاریخچه تعقل در جهان اسلام/ منطق اسلام درباره عقل چیست؟

تاریخچه تعقل در جهان اسلام/ منطق اسلام درباره عقل چیست؟

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: بررسی تاریخ تعقل در جهان اسلام بیانگر این است که اسلام عقل مردم را بر می انگیزد و آنان را به تفکر وا می دارد و ایمان را جدا از تعقل و تفکر نمی داند.

درباره عقل و تعقل منطق اسلام چنین است که همیشه از عقل استمداد می طلبد و عقل مردم را برمی انگیزد و نمی گوید اگر می خواهید ایمان پیدا کنید هرگز فکر نکنید، تعقل نداشته باشید، یا تعقل انسان را به جایی نمی رساند و یا اینکه ایمان مرحله ای است غیر از مرحله تعقل و تفکر و انسان باید تسلیم بشود و از این جور صحبت ها که زیاد دیده می شود.

البته منطق دیگری وجود دارد که اگر این را هم جدی بگیریم از این پست تر است و آن این است که عده ای علم و عقل و همه چیز را به  چشم یک ابزار برای  جلب مادیات زندگی می نگرند. وقتی یک کسی که فکر می کرده از مردم دیگر عاقل تر و عالم تر است و دیده خیلی بی سوادها و نادان ها در زندگی جلو افتاده اند، شلاق فحش را بر عقل و علم روا دشته که اگر همه معلومات را آدمی به دکان بقالی ببرد یک کیلو سبزی هم به او نمی دهند. اما باید تاکید شود که انسان نباید علم و عقل را با مقیاس پول و ثروت بسنجد و بگوید اگر اینها منشا گردآوری پول و ثروت شد خوب است و اگر نشد دیگر ارزشی ندارد.

جریانهایی در جهان اسلام بوجود آمده و رشد کردند که بزرگترین ضربتها را به تعقل مسلمین وارد آوردند. از اواسط قرن دوم هجری در دنیای اسلام راجع به تفکر در اصول عقاید اسلامی دو جریان پیدا شد؛ گروهی طرفدار این شدند که عقل خودش می تواند یک مقیاس باشد برای درک اصول عقائد اسلامی و ما همه مسائل از جمله مسائل مربوط به خدا، مسائل مربوط به معاد، مسائل مربوط به ملائکه، مربوط به نبوت، احکام و غیر را در درجه اول باید به عقل خودمان عرضه بداریم و عقل برای انسان یک مقیاس صددرصد قطعی است. این گروه به علت خاصی که ریشه تاریخی دارد بعدها به نام "معتزله" نامیده شدند. در مقابل اینها عده دیگری بودند به نام "اشاعره" که طرفدار تعبد و تسلیم محض بودند و تاکید داشتند عقل حق فضولی در مسائل دینی را ندارد.

اصل مطلب از مساله حسن و قبح عقلی آغاز شد. معتزله معتقد شدند که کارها فی حد ذات یا دارای حسن ذاتی است و یا دارای قبح ذاتی و عقل انسان نیز آن حسن یا آن قبح را درک می کند  و از اینجا حکم اسلام را کشف می نماید چون حکم اسلام نمی تواند جدا از عقل باشد.

اشاعره گفتند اصلا اشیاء حسن و قبح ذاتی ندارند و عقل هم در این جور مسائل درکی ندارد، حسن و قبح شرعی است هر چه را که خدا امر بکند چون او امر کرده خوب است، نه چون خوب است او امر کرده و هرچه را خدا نهی کرده آنها گفتند آنرا خدا امر کرده چون خوب بوده خدا امر کرده است، پس خوبی اش تقدم دارد بر امر خدا و خوبی آن علت امر خداست، اینها گفتند: نه هرچه خدا امر کرده چون خدا امر کرده خوب است و امر خدا علت خوبی است وقتی ما می گوییم این کار خوب است یعنی خدا امر کرده در نهی هم عین همین مطلب تکرار می شود.

دنیای شیعه از قشری گری محفوظ بود و نهضت قشری گری مقارن عصر ائمه بود و ائمه راهشان به راه معتزله بسیار نزدیک بود به طوری که در تاریخ شیعه و معتزله را با هم ذکر می کردند وبه آنها عدلیه می گفتند و حتی بسیاری از شیعه ها را می گویند معتزلی و معتزلیها را می گویند شیعی. نهضت قشری گری در شیعه راه نیافت. 

تقریبا مقارن اوایل صفویه شخصی به نام "ملا امین استرآبادی" جریان اخباریگری را شروع کرد. اخباریین معتقدند که از ادله اربعه یعنی کتاب و سنت و اجماع و عقل، تنها سنت حجت است، و همچنین مدعی می شوند که همه احادیث و اخباری که در کتب اربعه شیعه یعنی " اصول کافی " و " من لا یحضره الفقیه " و " تهذیب " و " الاستبصار " آمده صحیح و معتبر بلکه قطعی الصدور است.

اخباریگری تقریبا شبیه جریان ابن تیمیه در میان اهل سنت بود. البته این نهضت بعدها به وسیله علمای بزرگی که یکی از آنها مرحوم وحید بهبهانی است به عقب رانده شد. وحید بهبهانی استاد بحر العلوم بوده و در دوره بعد از صفویه می زیسته است. این مرد از آن کسانی است که نهضت تعقل و اجتهاد را در مقابل اخباریین پایه گذاری کرد و از نو اجتهاد را درمقابل قشری گری زنده کرد. و بعد از او مرحوم شیخ انصاری که او را استاد المتاخرین می گویند آخرین ضربه را به نفع اجتهاد و علیه اخبریگری وارد کرد. به طوری که دیگر بعد از آن اخباریین کمر راست نکرد.

ذکر این تاریخچه مختصر از ارزش تعقل در نظر مسلمین نشان می دهد در عین این که اسلام این همه برای عقل احترام قائل شده ولی جریان های اجتماعی گاهی همه چیز را در هم می پیچد. این جریان ها در عالم اسلام پیدا شد هم در دنیای تسنن و هم در دنیای تشیع، خوشبختانه باید بگوییم که اکنون در میان ما شیعیان عدلی گری بر اشعری گری پیروز است لااقل از نظر منطق. از هر طلبه ای اگر بپرسیم ما که شیعه هستیم از عدلیه هستیم یا از غیر عدلیه؟ می گوید از عدلیه؛ علتش این است که امثال شیخ انصاری پایه این مطلب را کاملا تحکیم کردند و جریان ملا امین استرآبادی هم جریانی بود که در این وسطها پیدا شد.

---------------
منابع :

- روضات الجنات، محمد باقر خوانساری

- دائره الماعرف بزرگ اسلامی

- تحقیقی در مسائل کلامی، اسعد شیخ الاسلامی

- مکتب‌ها و فرقه‌های اسلامی، ویلفرد ماد‌‌لونگ

کد خبر 2004014

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha