پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۱۷

سبک زندگی دینی؛

اثرات ارتباط و تقرب کامل به خدا/ یک حدیث قدسی جالب درباره نتایج عبودیت

اثرات ارتباط و تقرب کامل به خدا/ یک حدیث قدسی جالب درباره نتایج عبودیت

اگر بنده ای از خداوند اطاعت کند به او چنان رفعت و عظمتی می بخشد که قابل فهم و تصور نیست و او را از مظاهری از صفات خود برخوردار می سازد و خداوند جلوه هایی از قدرت لایزال خود را در اختیار او می نهد تا او مظهری از قدرت الهی گردد. همان طور که خود غنی و بی نیاز است، او را برخوردار از صفت غنا می سازد.

به گزارش خبرگزاری مهر، مرحوم "ابن فهد حلی" از علمای برجسته شیعه در کتاب "عده الداعی" حدیثی قدسی از رسول خدا (ص) نقل می کند که خداوند می گوید: ای فرزند آدم من بی نیازی هستم که نیازمند نمی شوم، مرا در آنچه بدان امر کرده ام اطاعت کن تا تو را بی نیاز کنم که نیازمند نشوی، ای فرزند آدم، من زنده ای هستم که نمی میرم. مرا در آنچه امر کرده ام اطاعت کن تا تو را زندگی بخشم که نمیری. ای فرزند آدم من به هر چه بخواهم، می گویم "باش" پس می شود، مرا در آنچه امر کرده ام اطاعت کن تا تو را چنین سازم که به هر چه بخواهی، بگویی "باش" پس بشود.(1)

این حدیث شریف که می توان از آن جهت اثبات ارتباط و تقرب کامل به خداوند استفاده کرد از محتوا و مضامین بسیار عالی برخوردار است و از جوانب گوناگون قابل تامل و بررسی است. این حدیث می تواند موید مطلبی باشد که با برهان عقلی ثابت شده است و انسان می تواند ارتباط آگاهانه با خداوند داشته باشد و تا آنجا به خداوند تقرب جوید که به همه گرایش های فطری خویش، از جمله قدرت نامحدود، علم نامحدود، کمال و سعادت نامحدود دست یابد و به واقع به همه خواسته های نامحدود خود برسد.

بر اساس این روایت اگر بنده ای از خداوند اطاعت کند به او چنان رفعت و عظمتی می بخشد که برای ما قابل فهم و تصور نیست و او را از مظاهری از صفات خود برخوردار می سازد. خداوند جلوه هایی از قدرت لایزال خود را در اختیار او می نهد تا او مظهری از قدرت الهی گردد. همان طور که خود غنی و بی نیاز است، او را برخوردار از صفت غنا می سازدتا به جز خداوند به دیگران نیازمند نگردد. در این جا این شبهه به وجود می آید که وقتی ما در خود می نگریم، نیازهای فراوانی را برای خویش می یابیم و به عیان در می یابیم که نیازمند عوامل، اسباب و پدیده های پیرامون خود نظیر هوا، خورشید و آب هستیم تازه به جز نیازهایی که فعلا برای ما شناخته شده اند ما هنوز بسیاری از نیازمندی های خود را نشناخته ایم و بیشتر با پیشرفت علمی و رسیدن به مراحل عالی تر بر نیازهای جدید و ناشناخته ای واقف می گردد.

انسان ها سالیان سال با سرمایه گذاری های مادی و عملی برای اختراع و دست یافتن به وسیله ای که بشر بدان محتاج است تلاش می کنند با این وصف چگونه می توان پذیرفت که انسان به جایی می رسد که دیگر نیازی به مخلوقات و عوامل پیرامون خویش ندارد و خواسته ها و نیازهای خویش را با اراده خود تامین می کند؛ اگر چنین باشد انسان با اراده خویش هر کاری را انجام دهد و دیگر محتاج عوامل و اسباب نباشد. مگر معاذ الله، به مقام خدایی رسیده است!

پاسخ شبهه این است که دستیابی به قدرتی که در پرتو آن انسان بدون عوامل و اسباب مادی و تنها با اراده خویش به خواسته هایش دست یابد، ممکن است و در عین حال انسان شبیه به خداوند نمی گردد. بهترین شاهد این مدعا، پیامبران الهی است که با اراده خویش کارهای خارق العاده ای انجام می دادند. با معجزه مریض را شفا می دادند، کور مادرزاد را بینا می ساختند و نظیر اینها. البته شکی نیست که پیامبران، در دنیا تنها به پرتو و شعاع ضعیفی از قدرت بی نهایت خداوند نایل گشته و چنان نبود که آنان در مقام عمل و ارائه معجزه خویش مستقل باشند، بلکه با اذن و اجازه و اراده الهی معجزه از آنان صادر می گشت.

مشیت و اراده الهی پشتوانه و عامل اصلی صدور کارهای خارق العاده و ارائه معجزه از سوی پیامبران است و به علاوه، گستره توانایی و قدرت انبیاء و سایر اولیای الهی بر انجام کارهای خارق العاده، در دنیا، محدود بوده است و آنان بر هر کار خارق العاده ای توانا نبوده اند. از این رو، شبهه فوق از اساس باطل و اگر ما لازمه اعتقاد به امکان انجام کاری از غیر مسیر طبیعی و بدون استفاده از عوامل و وسایل طبیعی را شرک بدانیم، العیاذ بالله، باید معتقد گردیم که انبیای الهی مشرک بوده اند و خود را شریک خداوند می پنداشتند و مردم را نیز به شرکت دعوت می کردند! چون آنها از مردم می خواستند که معجزه آنان را مشاهده کنند و شاهد باشند که مثلا چگونه مرده را زنده می کنند.

بنابراین، این که برخی ساده اندیشانه متاثر از وهابیت خیال می کنند که نسبت اعجاز به پیامبر ، امام معصوم و اولیای خدا کفر و شرک است، ناشی از جهل و عدم آشنایی آنها به قرآن است. به عنوان نمونه خداوند در قرآن در آیه 49 سوره آل عمران درباره حضرت عیسی (ع) می فرماید: و عیسی را به عنوان رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل قرار داده که به آنها بگوید: من نشانه ای از سوی پروردگارتان برای شما آورده ام من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم و سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده ای می گردد و به اذن خدا کور مادرزاد و پیسی را بهبود می بخشم و مردگان را به اذن خداوند زنده می کنم و از آنچه می خورید و در خانه های خود ذخیره می کنید به شما خبر می دهم.
-------------------
1- عده الداعی، ص 291 

 

کد خبر 2005365

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha